يك كلاهبرداري نوستالژيك

یکی از رخدادهای مهم در سالِ ۹۳ سینمای ایران ثبت دو رکورد جدید توسط یک فیلمِ خاطره‌ساز بود. فیلم سینمایی «شهر موش‌های ۲» به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه کنندگی علی سرتیپی و منیژه حکمت توانست همزمان رکورد بیشترین آمار فروش فیلم در تاریخ سینمای ایران و رکورد مدت زمانی که یک فیلم به صورت متوالی روی پرده بوده را بشکند. این فیلم که از ابتدای شهریور سال۹۳ به عنوان فیلم افتتاحیۀ پردیس سینمایی کورش در چرخه اکران قرار گرفت، موفّق به فروشی در حدود ۱۲ میلیارد تومان در سرتاسر کشور شد که چنین فروشی در تاریخ سینمای ایران بی‌سابقه بوده است.
همچنین اکران «شهر موش‌های ۲» تا کنون نیز در پردیس سینمایی کورش ادامه داشته و همین امر سبب شده تا برای اولین بار در بیست سالِ گذشته یک فیلم آن هم با شخصیت‌های عروسکی به مدّت ۷ ماه بر پردۀ سینماهای کشور حضور داشته باشد و رکورد روزهای متمادی اکران را نیز به خود اختصاص دهد.

امّا فارغ از این بحث تکراری که آیا «شهر موش‌ها» با این حجمِ بالای فروش پرتماشاگر‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نیز هست یا خیر، باید اذعان کرد که بدونِ شک فروش بالایِ «شهر موش‌ها» موجب رونق گرفتنِ گیشۀ سینمایِ ایران در سال ۹۳ و آشتیِ دوبارۀ بسیاری از مردم با سینما شده و همین مسئله به نوبۀ خود بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است؛ ولی آیا قسمتِ دوم «شهر موش‌ها» همان‌قدر که در فروش و کشاندنِ مخاطبین به سینما موفّق عمل کرده، در فرهنگ‌سازی و بازپروری فرهنگی که پیش از این در قسمتِ نخست از این فیلم ارائه شده بود هم موفّق بوده یا خیر؟ در ‌‌نهایت تعجّب به نظر می‌رسد جواب این سوال منفی باشد. دنبالۀ فیلمِ محبوبِ ساخته شده در سال ۱۳۶۴، در بهترین حالت یک فیلمِ خنثی بوده که تنها خواسته با استفاده از حس نوستالژیکِ کودکان و نوجوانان دهۀ شصت، پایِ آن‌ها و فرزندانشان را به سینما بکشاند. البته نفسِ چنین امری اصلا ناپسند نیست امّا ایراد کار این‌جاست که سازندگانِ «شهر موش‌های ۲» به جز استفاده از این حس نوستالژیک و خاطراتِ خوبِ برجای مانده از نسخۀ اورجینالِ «شهر موش‌ها» و البته پیش از آن «مدرسۀ موش‌ها»؛ ایدۀ جدیدی نداشته‌اند و به همین خاطر است که «شهر موش‌های۲» به جز پیشرفت در ابعادِ فنی، (که آن هم از اقتضائاتِ زمان است) از همه لحاظ چند گام عقب‌تر از قسمت نخست خود قرار می‌گیرد.

بزرگ‌ترین و البته مهم‌ترین عقب‌گردِ دنبالۀ نخستِ شهر موش‌ها نسبت به نسخۀ اصلی‌اش، بحثِ قصّه است. اگر در «شهر موش‌ها» قهرمانانِ داستان، با گربه یا‌‌ همان اسمشو نبر می‌جنگیدند و در ‌‌نهایت او را شکست می‌دادند، در این قسمت سازندگانِ اثر برای آن‌که پیام نهایی فیلمِ خود، یعنی افراط نکردن در دشمن پنداری (که انصافا شعار بسیار زیبایی است) را به مخاطب بقبولانند، منطق را کاملا بی‌خیال شده‌ و گربه‌هایی را تصویر کرده‌اند که با موش‌ها رابطۀ دوستانه‌ای دارند! یعنی در منطقِ داستانیِ «شهر موش‌های۲» گربه‌ها به دو دسته تقسیم شده‌اند: گربه‌هایی که موش می‌خورند و گربه‌هایی که با موش‌ها بازی می‌کنند! حال این‌که این دستۀ دوم از گربه‌های موش دوست در کجایِ این کرۀ خاکی زندگی می‌کنند و چرا تاکنون کسی به وجود آن‌ها پی نبرده بوده، نکته‌ایست که بعید است سازندگان اثر برای آن پاسخی داشته باشند!

و جالب‌تر این‌جاست که گربه‌های موش‌خوارِ فیلم با گربه‌هایِ موش نخوار نیز دشمنند و از آنجا که دشمنِ دشمن، دوست ماست پس در نتیجه پیامِ اخلاقیِ این فیلم برای موش‌های امروزی (شما بخوانید کودکانِ دهه شصتی) این است که نباید همۀ گربه‌ها را به یک چشم دید و باید گشت و گربه‌های مهربان را پیدا کرد و با آن‌ها دوست شد!

همچنین با وجود این‌که کارگردانِ فیلم معتقد است که به مخاطبِ دیروزش فکر نمی‌کرده و مخاطبش کودکانِ امروز بوده است، به نظر می‌رسد که پرفروش‌ترین فیلمِ تاریخ سینمای ایران، بیش از اندازه در دامِ راضی نگاه داشتنِ مخاطبانِ پیشینش افتاده تا حدّی که شوخی‌هایِ فیلم بیش از آن‌که کودکانه باشند، بزرگسالانه شده‌اند و فیلم به جای جذّاب بودن برای کودکانِ دهۀ هشتاد، برایِ کودکانِ دهه‌های پنجاه و شصت جذّاب است که البته این موضوع نیز با توجّه به رویکردِ فیلم‌سازان در استفاده از خاطراتِ خوش «شهر موش‌ها» و کشاندنِ مخاطبین به سینما با استفاده از آن‌ها، خیلی دور از انتظار به نظر نمی‌رسد.

در ‌‌نهایت می‌توان گفت که تنها کارکردِ نسخۀ شمارۀ دوم «شهر موش‌ها»، برای سینمایِ ایران‌‌ همان فروش بالایش بوده ولاغیر.

منبع: متن زندگي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا