فیلم دیگری …

هفت راه – علی جعفرآبادی:

«خانه‌ی دیگری» ترکیبی است از یک ایده‌ی مرکزی غیر قابل هضم و یک کارگردانی ساده‌ی تلویزیونی، با چاشنی مجموعه‌ای از خرده‌ایده‌های روایتی و اجرایی که هیچ یک هم به بار نمی‌نشینند. ایده‌ی محوری قابل فهم و هضم نیست، چرا که اگر تا پیش از تماشای خانه دیگری، بارها و بارها با ایده‌ی کمبود مقداری پول و تلاش برای فراهم‌کردن آن در انواع و اقسام فیلمها و سریال‌های وطنی مواجه بودیم، حالا و در نخستین ساخته‌ی بهنوش صادقی، با چالشی غریب‌تر رو به روییم : “نداشتن پول نقد !” . مردی که به تازگی صد میلیون تومان به داماد خود قرض داده، و در بزن و برقص‌های دورهمی خانوادگی، تراول چک‌های پنجاه هزار تومانی شاباش می‌دهد، با این بهانه که “پول نقد در دست خود ندارد”، برای فراهم کردن دوازده میلیون تومان پول، دست به دامان اطرافیان است، در حالی که اگر کارگردان به گوشه و کنار قاب خود نگاهی انداخته بود، انواع و اقسام وسایل خانه‌ی مرد بی‌پول داستان را می‌دید که فروختن هر یک از آنها، می‌توانست مبلغ مورد نیاز را فراهم کند.

وقتی خط اصلی داستان فراز و فرود خاصی ندارد و کششی خلق نمی‌کند، کارگردان ناچار است دست به دامان جزییاتی مثل رقص‌های گاه و بیگاه شخصیت پسر خانواده ( علیرضا جعفری ) شود، تا شاید فرمول «ابد و یک روز» در تک سکانس مشهور رقص شخصیت مرتضی، اینجا هم به کار فیلمساز بیاید، اما نتیجه بیشتر به مضحکه می ماند ( و حتماً باور نمی کنید اگر بشنوید علیرضا جعفری در طول فیلم هشت نوبت دیده می‌شود که در شش فصل از این هشت مرتبه، با دلیل و بی دلیل می‌رقصد، و حتماً تواتر رقص های او پررنگ ترین تصویر فیلم در ذهن بیننده است ! ). و اگر رقص های پسر نوجوان هم کارساز نشد، فیلمساز به لوندی‌های دختر جوان خود چشم امید می بندد، که البته به برکت بازی ضعیف دختر ( روشنک گرامی) باز هم مقصود کارگردان حاصل نمی‌شود.

چنین فیلمنامه‌ی سست و بی مایه‌ای، البته با یک کارگردانی درخشان هم به فیلم برجسته‌ای منتج نمی شد، چه رسد به وضعیت فعلی فیلم، که کارگردانی تلویزیونی سردستی، عملاً چیزی همپای فیلمنامه است. کارگردانی فیلم در این سطح از “فیلم اولی بودن” متوقف است که به کلیشه‌ای ترین وجه ممکن، آنجا که به اصطلاح مرسوم، “تنش” فیلمنامه بالا می رود، دوربین روی دست می آید و جایی که آرامش بر داستان حاکم است، با دوربین ثابت مواجهیم. و سردستی بودن و توقف در سطحی ترین موقعیت، تمام چیزی است که پس از تماشای خانه ی دیگری می توان گفت. خانه‌ ی دیگری اندوخته ی قابل اعتنایی برای فیلمساز تازه کار خود نیست ؛ شاید فیلم دیگری در آینده، به جبران بیاید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا