مدیران می خواهند “سلبریتی” شوند /فیلم کوتاه اگر در جشنواره‌ها نمایش داده نشود، کلاً دیده نمی‌شود

برای بررسی بیشتر حال و روز فیلم کوتاه، به جای راهکارهای کلیشه ای و متداولی مثل گفتگو با مدیران نهادهای حمایتی سینمای جوان، به سراغ سه نفر از فعالین جدی این حوزه رفتیم: آرمان خوانساریان و آرین وزیردفتری، دو کارگردان جوان که در سال گذشته با فیلمهای خود، ” سبز کله غازی” و “هنوز نه … ” جوایز اصلی جشنواره های داخلی و خارجی را کسب کردند، و شادی کرم رودی که اگر چه به عنوان بازیگر شناخته می شود، اما چند سالی است که به طور جدی نوشتن فیلمنامه برای فیلمها کوتاه را دنبال کرده است. میزگرد حول محور موضوعات مختلفی جریان داشت، و یکی از گلایه های اصلی مطرح شده در بحث‌ها، عدم وجود برنامه ریزی و سیاست گذاری مطمئن و هدفمند در جشنواره های داخلی بود. چند روز پس از برگزاری این میزگرد، رسیدن خبر تغییر و تحولات تازه در جشنواره ی فیلم کوتاه تهران، مهر تاییدی بر بخشی از گفتگو شد.

در فیلم بلند و جریان اصلی سینمای کشور این حرف برای ما معنی‌دار است که کارگردانی بگوید من اهل جشنواره نیستم و فیلم‌های من جشنواره‌پسند نیستند. حتی کارگردان‌های مطرحی داریم که هرگز در جشنواره ها حضور نداشته اند. انگار که دو جریان مجزا داریم: یکی جریان معتقد به ارتباط با مخاطب عام و دیگری جریان فیلمهای جشنواره ای. اما به نظر می‌رسد که در فیلم کوتاه چنین فضائی وجود ندارد و اگر فیلمسازی بخواهد جشنواره را کنار بگذارد، اساساً دیگر فرصتی برای ارائه آثارش ندارد. آیا ما در ایران چیزی به اسم فیلم کوتاه جشنواره‌ای داریم یا نه و آیا اساساً جشنواره در فرم یا محتوای کار شما تأثیری دارد؟

خوانساریان: من فکر می‌کنم فیلم کوتاه غیرجشنواره‌ای تقریباً وجود ندارد. معمولاً یا فیلم‌های خوب در جشنواره‌ها هستند و یا بیرون از جشنواره‌ها نمی‌توانیم فیلم چندان چشمگیری ببینیم. واقعیت این است که در عرصه فیلم کوتاه، بیرون از جشنواره‌ها خبری نیست. این پُز البته وجود دارد که کسی بگوید من به جشنواره‌ها فیلم نمی‌دهم، ولی وقتی پیگیری می‌کنید می‌بینید طرف فیلمش را به همه جشنواره‌های ایران داده و چون قبول نشده می‌گوید من جشنواره‌های ایرانی را قبول ندارم. بعد هم یک جشنواره اینترنتی را مثلاً در امریکا پیدا می‌کند و می‌گوید من بیشتر آن طرف را قبول دارم. الان داریم فقط راجع به جشنواره‌های ایران صحبت می‌کنیم یا همه ی جشنواره ها؟

همه ی جشنواره ها.

خوانساریان: من فکر می‌کنم در فیلم کوتاه، چون اساساً عنصری به نام مخاطب و در نتیجه درآمدزائی نداریم، ماهیتش جشنواره‌ای است. درست مثل نقاشی‌ای که کشیده می‌شود تا در گالری‌ها نمایش داده شود، فیلم کوتاه هم اگر در جشنواره‌ها نمایش داده نشود، کلاً دیده نمی‌شود.

وزیر دفتری: وقتی به ماهیت سینما فکر می‌کنیم، هنری است که برای عرضه ساخته می‌شود. این عرضه دو شکل دارد. یکی عرضه صنعتی که ماهیت اولیه سینما بوده، اما از یک جا به بعد جریانی به وجود می‌آید که متر و معیارهای آن متر و معیارهای زیبائی‌شناسی و هنری است و لزوماً به بازخورد و چرخه مالی و اقتصادی فکر نمی‌کند. ما در ایران از سینمای هنری هم به اندازه ی سینمای بدنه انتظار داریم که پول خودش را دربیاورد ولی این قضیه در شکل تاریخی و جهانی خود معکوس است. فیلم کوتاه هم به هر حال زاده این جریان است، چون چرخه اقتصادی تقریباً برایش بی‌معنی است و نهایتاً باید به این فکر کنید که فیلمتان را در کجاها می‌توانید نشان بدهید. در شکل بین‌المللی آن معمولاً تلویزیون، شبکه‌ها و فضاهای مجازی، محل پخش این نوع فیلم‌هاست و بعد هم جشنواره‌ها. در ایران اما غیر از جشنواره تقریباً فضایی نداریم.

کرم رودی: جشنواره‌های مختلف در دنیا سلایق مختلفی دارند. به عنوان مثال ما می‌خواستیم ساختن فیلم کوتاه ترسناک را تجربه کنیم و ببینیم چطور از آب درمی‌آید. طبیعتاً این نوع فیلم جشنواره خاص خود را می‌طلبد و سلیقه بسیاری از جشنواره‌ها فیلم ما نبود، ولی بعضی از جشنواره‌ها فقط فیلم‌های ترسناک را می‌پذیرفتند و اساساً عنوانشان همین بود. این مثال را می‌توانید تعمیم بدهید. جشنواره اگر سلیقه داشته باشد، بر فیلمساز و محصول هم اثر می گذارد. اما در ایران ما فقط جشنواره ی موضوعی داریم؛ جشنواره ای که سلیقه داشته باشد نداریم.

خوانساریان: بسیاری از همان جشنواره های موضوعی هم در واقع رزومه سازمان برگزارکننده جشنواره هستند.

وزیر دفتری: به همین دلیل هم بسیاری از جشنواره‌ها با این موضوعات برگزار می‌شوند، اما عملاً در طول سال ۴۰ تا فیلم را می‌بینید که دارند در همه این جشنواره‌ها می‌چرخند، ولی اگر جشنواره‌هایمان تشخص داشته باشند و انتظاری را در مخاطب ایجاد کنند، دیگر می‌دانید که از این جشنواره خاص باید انتظار چه فیلم‌هائی را داشته باشند. مثلاً در شکل جهانی، چیزی به نام هیئت انتخاب فیلم نداریم. هیئت انتخاب در بینش همان جشنواره است و باید در تیم خود جشنواره تعریف شود، ولی ما چون جشنواره‌هایمان معمولاً فرمایشی هستند، مجبوریم هیئت انتخاب داشته باشیم، چون سازمانی که دارد برگزار می‌کند، معیار زیبائی‌شناسی سینما بلد نیست.

خوانساريان: و در فراخوان‌هايشان هم مي‌بينيد كه مثلاً مي‌گويند در راستاي نمايش عملكرد سازمان محيط زيست، فراخوان ساخت فيلم داده‌ايم. یعنی رنگی از درک هنری در این ماجرا نیست. وگرنه ما در ایران جشنواره کم نداریم.

خيلي جديد و نوپا هستند. چند سالی است كه زیاد شده‌اند.

وزير دفتري: از طرفی کلی جشنواره داريم كه فيلم گرفته و حتي آثار منتخبي را كه قرار است نشان بدهد اعلام كرده اند، ‌ولي جشنواره لغو مي‌شود. مثلاً دو دوره برگزار مي‌شود و دوره سوم نمي‌شود و دو سال بعد مي‌آيند و دوره سوم را برگزار مي‌كنند، اين يعني چه؟

اصلاً سر و شکل بسیاری از جشنواره های فیلم کوتاه پر از تناقض و ابهام است. مثلاً جشنواره‌اي داريم به اسم جشنواره رضوي كه بهترين فيلم دو سال پيش آن «حذف اضطراري» بود.

وزير دفتري: سال بعدش هم فيلم «قمارباز».

كه این فیلمها به همه چيز در عالم ربط دارند غير از موضوعات جشنواره رضوی. باز برگردم به موضوع اصلی بحثم، که آیا تعداد بالاي جشنواره‌ها اساساً به بالا رفتن كيفيت فيلم‌ها منجر شده ؟ آيا جشنواره مي‌تواند فضاي فيلم كوتاه را تغییر دهد؟

خوانساریان: جشنواره فیلم کوتاه تهران فقط یک بار در سال برگزار مي‌شود و بعد در طول سال تمام جشنواره‌های شهرستان‌ها با همان موضوعاتی که دارند، دوباره همان فیلمهای جشنواره ی تهران را نمایش می دهند. یعنی تعداد بالای جشنواره ها، باعث دیده شدن تعداد بیشتری از فیلمسازان جوان نشده. فقط باعث شده کسی که فیلمش نسبتاً کیفیت خوبی دارد، يك سال خوب بچرخد و جایزه بگیرد. اما خبری از چهره ی جدید نیست. مثلاً فيلم پارسال خود من «سبز كله غازي» وقتي الان در يك فستيوال مي‌آيد، آن ‌قدرها خوشحال نمي‌شوم تا فيلمي كه هنوز ديده نشده پيدا بشود. يعني اين تنبلي‌اي است كه هيئت انتخاب دارد. وقتي فيلمي مي‌آيد، به اسم سازنده نگاه مي‌كند و مي‌گويد كه مثلاً فلانی سال قبل جایزه گرفته، پس بگذاریمش در لیست فیلمها. بسياري از فيلمسازها با اولين جائي كه فيلمشان ارائه مي‌شود، كلي ذوق پيدا مي‌كنند كه فيلم‌هاي بعدي‌شان را بسازند، ولي متأسفانه كسي توجه نمي‌كند و تنبلي خاصي در كشف استعدادهاي جديد وجود دارد. من داوراني مي‌شناسم كه فيلم‌ها را با Search كردن مي‌بينند، در حالي كه داور بايد فيلم را ببيند و فقط اگر مزخرف بود كنارش بگذارد. اين وضعيت باعث شده كساني كه يك بار آن اتفاق خوب برايشان افتاده، براي هميشه هستند.

كرم رودی: در كشور ما سالیانه دو هزار فيلم كوتاه توليد مي‌شود، ولی فقط ده تاي آنها در همه جشنواره ديده مي‌شوند. این نه از نظر آماري و نه از هيچ نظر ديگري با منطق جور درنمي‌آيد. من امسال در جشنواره «نهال» فيلم‌هائي را ديدم كه خيلي خوب بودند، ولي هیچ خبری از آنها نمی‌شود، چون مثلاً کارگردانش دانشجوست یا متولد 76 است.

وزیر دفتری: من یک مثال بزنم. ما قبل از فیلم «هنوز نه» فيلمي به اسم «فراز» ساختيم که بي‌كلام بود. ما فيلممان را به همه جشنواره‌هاي داخلي هم داديم، ولي نهايتاً جشنواره فيلم‌هاي بي‌كلام كه اولين دوره‌اش بود، فيلم ما را پذيرفت، چون آنجا شرايطي براي خودش گذاشته بود كه فيلم‌هاي خوب ديگر آن سال يا فيلم‌هائي كه قبل از فيلم ما مورد توجه بودند، در آنجا نمي‌توانستند باشند. به همين دليل است كه سياست‌گذاري جشنواره كار بسيار مهمي است و كسي بايد آن را انجام بدهد كه به حوزه سينما مسلط باشد و تفاوت قضيه در همين است. ولي وقتي شما جشنواره را موضوعي مي‌كنيد، اين موضوع تأويل‌پذير است و یک داور مي‌تواند بيايد و بگويد كه من در اين فيلم، خودم مثلاً موضوع سلامت را كشف كرده‌ام.

كرم رودی: اين اتفاق دقيقاً در جشنواره سلامت افتاد. فيلم‌هائي كه در جشنواره بودند، روی کاغذ هيچ ربطي به هم نداشتند، ولي آنهائی را كه ديده بودم، در هر كدامشان می‌توانستم چيزي مربوط به سلامت پيدا كنم.

سلامت یا جسمی است یا روانی. سلامت روانی که می‌تواند به هر چیزی ربط پیدا کند.

خوانساریان: هر درامی بر مبنای یکی از اینها ساخته می‌شود.

خوانساریان: من فكر مي‌كنم مشكل ما اين است كه فستيوال‌هاي ما را نهاد غیر سینمایی نمي‌تواند طبقه‌بندي كند. مثلاً موضوع شهر، سلامت و… چون این موضوعات به شدت کلی و مبهم اند. جشنواره هایی مثل نهال که از دل سینما بیرون می آیند قطعاً مفیدترند.

 وزیر دفتری: مبنای آنها از خود سینما و تئاتر است.

 خوانساریان:  نكته جالبي را در باره موضوع جشنواره ها براي شما بگويم. فيلم من، سبز کله غازی پارسال تقريباً در تمام جشنواره‌هاي ايران بود. موضوع فيلم من را اگر بخواهید در یک خط بگویید، یا می شود رویاپردازی، یا موانع ازدواج. بامزه‌ترين اتفاق دنيا اين است كه فيلم من در تمام جشنواره‌هاي ايران قبول شد، به جز جشنواره‌اي به اسم تدبير با موضوع ازدواج و موانع آن! اصلاً باورم نمي‌شد. قضيه به قدري برايم عجيب بود كه زنگ زدم و گفتم فيلم من به دست شما رسيد؟ ولي در آنجا فيلم‌هائي را نشان دادند كه هيچ ربطي به ازدواج نداشت.

وزیر دفتری: به نظرم از این نظر یک چیزی مثل جشنواره‌هاي منطقه‌اي سينماي جوان خيلي خوب است، چون دارد به شهرها محدودش مي‌كند و كسي كه در تهران فيلم ساخته، عملاً در بسياري از اين جشنواره‌ها نمي‌تواند باشد و اين باعث مي‌شود كه آدم‌هاي ديگر ديده شوند. وقتي جشنواره برگزار میکنی، بايد سياست‌گذاري‌هایت طوري باشد كه هر سال كشف كنی، نه اينكه فقط استفاده كنی.

وقتي مي‌خواهيم جشنواره فيلم كوتاه برگزار كنيم، اساساً مسیر با جشنواره فيلم بلند متفاوت است. ولي چون برگزاركنندگان فقط فرم را مي‌بينند، مثلاً مي‌گويند فرش قرمزی پهن می‌کنیم و جدول منظمی مي‌گذاريم و یک جائی را هم تعیین می‌کنیم که بچه‌ها بیایند عکس بگیرند.اینها که هست و خیلی هم خوب است. ولی به نظر من ماهيت جشنواره فيلم كوتاه اين است كه حمايت و كشف استعداد كنيد. به نظر شما جشنواره چقدر مي‌تواند از وجه معنوي، فيلمساز را حمايت كند و چقدر مي‌تواند فيلمساز پرورش بدهد؟ آيا اصلاً اين قدرت را دارد؟

كرم رودی: به نظر من يكي از روش‌هائي كه جشنواره فیلم کوتاه می‌تواند حمايت معنوي ‌كند، كارگاه‌هائي هستند كه در طول يك جشنواره برگزار مي‌شوند. موضوع دیگری که نياز به برنامه‌ريزي ندارد و هميشه ناخودآگاه ايجاد مي‌شود، دور هم جمع شدن و در كنار هم قرار گرفتن فيلمسازهاي مختلف است. اگر جشنواره مثل جشنواره بين‌المللي فجر، بين‌المللي باشد كه ما اين فرصت را داشتيم كه با فيلمسازهاي كشور ديگر آشنا بشويم و با آنها صحبت كنيم كه تجربه بسيار جالبي است. در مورد حتی جشنواره‌هاي داخلي هم این اتفاق مي‌افتد و خيلي از آدم‌ها را مي‌بينی و با آنها صحبت مي‌كني و اين خودش نوعي تشويق و حمايت است. به نظر من جشنواره‌ها بايد اين دو تا را خيلي مدنظر قرار بدهند. يعني بايد شرايط را به گونه‌اي فراهم كنند كه مثلاً اگر يك فيلمساز شهرستاني مي‌خواهد به تهران بيايد، شرايط براي به تهران آمدنش فراهم شود. این موضوع باید در نظر گرفته شود که مخاطب فیلم کوتاه مخاطب خاصی است و هیچ کسی توی خیابان نمی‌گوید امروز برویم فیلم کوتاه ببینیم. بنابراين بايد شرايطي به وجود بياورند كه آدم‌ها بتوانند راحت فیلم کوتاه ببینند. به عنوان مثال جا بايد جائي باشد كه رفت و آمد به آن راحت باشد. اگر لازم هست هتلي گرفته شود. اين شرايط بايد در نظر گرفته شوند.

 خوانساریان: به نظر من حمايت معنوي الان دارد در جشنواره فیلم کوتاه تهران اتفاق مي‌افتد، يعني اصلاً مشكل حمایت معنوي وجود ندارد، چون فيلم‌هائي كه مي‌سازيم آنجا دیده می شوند. البته الان سه سال است كه درست شده و من دارم راجع به سياست‌هاي اخيرش مي‌گويم. چون در آن سه سالی كه در سينماي پردیس ملت برگزار شد، كلاً فيلمي خارج از سينماي جوان نمي‌گرفت و اين خيلي نامردي است كه در مملكتي كه بچه‌ها اين‌طور عشق فيلم ساختن دارند، فقط به خاطر جبري كه در انجمن هست، نمي‌توانند فيلمشان را در مهم‌ترين رويداد كشور نمايش بدهند و مي‌بينيم كه فيلم کوتاه تهران در ظرف دو سال از جایگاه مهم‌ترين رويداد فيلم كوتاه كشور کاملاً افول می کند.

واقعاً جايگاه جشنواره فیلم کوتاه تهران براي شماي فيلمساز كجاست؟

 خوانساریان: خیلی بالاست. كسي كه مي‌آيد و براي ديدن فيلم كوتاه صف مي‌ايستد يا كسي كه روي موكت دو ساعت فيلم مي‌بيند و بعد مي‌آيد و سه ساعت راجع به آن حرف مي‌زند، واقعاً عاشق سينماست. كاري ندارم كه دانش سينمائي او چقدر است، ولي اگر امثال اينها هزار نفر باشند، يعني كه هزار نفر عشاق سينما آنجا هستند و تك تك آنها براي خود من خیلی مهمند. هرچند شاید جشن خانه سينما معتبرترين جايزه را بدهد، ولي به معناي واقعي براي خود من فرایند آموزشي ندارد. يك رويداد سالانه است كه فقط به ما يادآوري مي‌كند كه در چه صنفي هستيم، كجا داريم كار مي‌كنيم و چه كار مي‌كنيم، ولي به نظرم فیلم کوتاه تهران پاتوقي است كه در آن آدم با دیگران تعامل مي‌كند و يك چيزهائي را ياد مي‌گيرد و حرف مي‌زند. درفیلم کوتاه تهران، بچه‌ها از صبح تا شب با هم هستند.

كرم رودی:  به نظرم همین که رفته چهارسو خیلی خوب است. آن سالي كه ملت بود، مشكلي كه داشت اين بود كه براي آدم‌ها سخت بود كه بيايند و وقتي هم مي‌آمدند، همه سالن‌ها دراختيار نبود و یک جوری آدمها همه با هم قاتي مي‌شدند و جائي نبود كه آدم‌ها بتوانند دور هم باشند.

خوانساریان: همين جالب است دیگر. جشنواره در سه سالي كه در ملت بود كله پا شد. يعني جشنواره اين‌ قدر به فيلمساز و آدم‌هايش نياز دارد. در ايران سي‌امين دوره  فیلم کوتاه دارد برگزار مي‌شود، اما يك سال كه مردم نمي‌روند مي‌خورد زمين، در حالي كه هيچ جاي دنيا چنين اتفاقي براي جشنواره‌اي كه سي دوره قدمت دارد نمي‌افتد. يعني اين ‌قدر تعامل تنگاتنگ بين فيلمساز، مخاطب و خود هيئت جشنواره وجود دارد.

وزیر دفتری: شاید تنها مشكل اين است كه جشنواره هيچ وقت به تو احساس امنيت نمي‌دهد؛ يعني وقتي جشنواره در يك سال خوب برگزار مي‌شود، اصلاً نمي‌تواني پيش‌بيني كني كه در سال بعد هم به اين خوبي برگزار مي‌شود يا نه؟ مدير سينماي بعدي كه عوض بشود، مديرعامل انجمن سينماي جوان كه عوض بشود، دوباره اين سيستم به هم نمي‌ريزد؟ اشكال دولتي بودن اصئلاً همين است كه تو هيچ وقت نمي‌تواني دورنماي آن جشنواره را تصور كني و بدترين و بهترين سال‌هاي جشنواره ممکن است در كمترين فاصله از هم اتفاق افتاده باشند‌ و اين يك ضعف جدي است. يك جشنواره بايد توانسته باشد تا اين دوره صاحب آن جايگاه شده باشد كه خودش اعتماد به نفس داشته باشد  و به فیلمسازی که فیلمش را به آنجا می‌دهد، احساس امنيت بدهد. در شرایط فعلی به نظرم هم تیم برگزاری‌شان خوب است و هم دارند درست پیش می‌روند.

الان بسياري از بچه‌های فیلم کوتاه ناچارند كه در كنار كارشان كارهاي ديگري را انجام بدهند که بتوانند برای ساخت فیلمشان پول در بیاورند. چه كار بايد بكنيم كه براي بچه‌هاي فيلم كوتاه حمايت مالي هم اتفاق بيفتد؟ هر جشنواره‌اي نهايتاً بيشتر از سه تا جايزه كه نمي‌دهد. حالا فيلمي هست كه يك سال به همه جشنواره‌ها مي‌رود و هيچ جايزه‌اي هم نمي‌گيرد، چه كار بايد كرد؟

كرم رودی: در بیشتر جشنواره‌های مهم، جوایز استعدادیابی داده می شود. این یک حمایت جدی است که می تواند اتفاق بیفتد. یعنی از فیلم بعدی تو حمایت می کنند. يك بخش هم كه در ايران خيلي كمتر وجود دارد و من در جشنواره‌های كشورهاي ديگر بيشتر ديده‌ام، این است که فرد ايده‌اي را وارد مسابقه مي‌كند و آن ايده است كه جايزه حمايتي را مي‌برد؛ يعني من يك فيلمساز هستم و ايده‌اي دارم، ولي پول ساخت آن را ندارم. یکی از راههایش این است که فيلمنامه‌تان را برای جشنواره ایده مي‌فرستید و اگر ايده‌تان قبول شد، از شما حمايت مي‌شود كه فيلمتان را بسازید. در كشورهاي ديگر براي فيلم‌‌هاي بلند و كوتاه چنين جايزه‌اي هست، ولي من در ايران براي فيلم كوتاه خيلي كم ديده‌ام.

وزيردفتري: اين چیزی که می‌گوئی خيلي محتمل است و حداقل براي خود من به شکل کاملاً جدی پيش آمده كه دو سه تا فيلم مي‌سازي و آن اتفاقي كه بايد به لحاظ ديده شدن بیفتد، نمي‌افتد و تو فكر مي‌كني كه شايد استعدادش را ندارم، شايد بلد نيستم و شايد به اين مدلي كه الان دارم كار مي‌كنم توجهي نمي‌شود و خيلي راحت شايد بسياري از استعدادها در اين فرايند ديده نشوند. همه ی این حرفها با تصميم‌گيري‌هاي كلان پيوند مي‌خورد. شنيدم كه مديري در جائي گفته بود كه فيلم كوتاه برود و براي خودش بازاريابي كند. اين مدير شايد تفاوت فيلم كوتاه با فيلم تبليغاتي را نمي‌داند كه چنين اظهارنظري مي‌كند، چون اگر اين را مي‌دانست، مي‌رفت مي‌ديد كه بهترين فيلم كوتاه ده سال اخير جهان معمولاً با كمك‌هاي مالي مؤسسات دولتي يا خصوصي ساخته شده است. مسئله اين است كه در ايران اگر بخواهي حمايت مالي از جاي خصوصي بگيري، از تو انتظار همان فيلم تبليغاتي را دارد، چون برايش فرهنگ‌سازي نشده و تصور مي‌كند كه اگر فلان كارخانه را دارد، بايد محصولش را در فيلمت نشان بدهي و اگر كار هنري انجام داده‌اي، برايش كافي نيست. مي‌مانند جاهاي دولتي. جاهاي دولتي در يك دوره‌اي جواب می‌دهد. مگر چند تا انجمن سينماي جوان يا مركز گسترش داريم؟

مركز گسترش هم كه ديگر تقریباً نيست.

وزيردفتري: بله، مركز گسترش هم كه در چند سال اخير نيست. مي‌ماند انجمن سينماي جوان که مگر چه پانسیل مالی‌ای برایش خلق شده؟ چگونه مي‌شود سطح وسيعي از سليقه را يك سازمان و يك نهاد پوشش بدهد؟ الان واقعاً ماجرا خیلی وقت‌ها به قيد قرعه است و از يك حدي فراتر نمي‌رود، در حالي كه اگر جشنواره‌ها خيلي زياد مي‌شدند، همه فيلم‌ها امكان شركت داشتند، ولي جشنواره‌ها طوري طراحي شده‌اند كه هميشه بهترين فيلم‌هاي سال در همه آنها هستند و اين يعني باختی.

كرم رودی:  موضوع بسیار مهمی که در ایران نداریم مدرسه فیلم است. اصلاً قبل از اینکه جشنواره‌ای مطرح شود، من باید ببینم می‌توانم فیلمم را بسازم یا نه؟ و این کاری است که فقط در مدرسه می‌توانم انجام بدهم.

وزيردفتري: خیلی جالب است که مدرسه ملي سينما تأسيس مي‌شود و سال بعد فيلمي كه توليد كرده و در «سینه فونداسيون» كن نشان داده مي‌شود. این خيلي حرف است و نشان‌دهنده يك خلاء است، ولي وقتي رويكرد مديريتي است، می‌گوید همین را هم تعطیل کنیم. يعني تو نمي‌فهمي كه آیا مبناي تصميم‌گيري، نابودي فيلمساز جوان است؟ آيا بي‌اهميت كردن اوست؟ واقعاً نمي‌دانم هدف چیست. شايد با چنین رویکردی فقط سلبريتي شدن براي مدير مهم است. وگرنه وقتي مدرسه‌اي را تأسيس كرده‌اي و اولين توليد مدرسه، فيلم «حيوان» را مي‌بري فستیوال كن، رويكردت به جاي اينكه اين باشد كه بروم و ده تا ديگر از اين مدرسه‌ها را راه بيندازم، فكر مي‌كني همین یکی را هم بد نیست تعطیل کنم.

تا به حال به جشنواره فيلم اولي فيلم كوتاه فكر كرده‌ايد؟ جشنواره‌اي كه مخصوص كساني باشد كه براي  اولين بار دوربين دست مي‌گيرند.

خوانساریان: نمی‌شود.

کرم رودی: چرا نمی‌شود؟

خوانساریان: سندش کجاست که این فیلم اول طرف است؟

وزیردفتری: طرف فیلم یازدهمش را می‌آورد و می‌گوید فیلم اول من است. چطوری ثابت می‌کنید که نیست؟ فیلمساز برای فیلمش پول خرج کرده و از هر فرصتی استفاده می کند که به نحوی فیلمش را در هر جشنواره ای که شد ثبت نام کند، بلکه جایزه ای بگیرد. وقتی راهی برای بازگشت سرمایه ی فیلم کوتاه نیست، آنوقت فیلمساز باید به هر دری بزند که فیلمش جایزه بگیرد.

یک مقدار مسیر بحث را عوض کنیم. سینمای جوان ما در یکسال اخیر، حال و روز خوبی داشته. فیلمهای متفاوتی ساخته شدند و فیلمسازان با استعدادی را دیدیم. تحلیل شما از شرایط موجود فیلم کوتاه چیست؟ 

خوانساریان: پارسال فيلم كوتاه‌هاي ما در تمام فستيوال‌هاي مهم دنيا، از تراويكا گرفته تا كن تا كارلو ويواري و ونيز و لوكارنو و كلرمون در بخش دانشجوئی، در تمام جاهاي درجه A نماينده داشت. معني اين چيست؟ يعني كه سينماي فيلم كوتاه ايران در سطح A است. وقتي فيلم‌هاي كوتاه ايران در تمام بخش‌هاي اصلي فستيوال‌هاي مهم دنيا هستند، يعني كه در اينجا فيلم كوتاه‌هاي خيلي خوبي دارند توليد مي‌شوند و اين اتفاق دارد مي‌افتد. مثلاً من وقتي فيلم «حيوان» را ديدم، فهميدم كه چرا به جشنواره كن رفته است. در بالاترين سطحي كه ممكن است يك فيلم كوتاه توليد شود، اين فيلم توليد شده است.

حاصل سياست‌گذاري بوده يا يك سري استعداد بوده اند كه اتفاقاً در اين يك سال ظهور كرده‌اند؟

خوانساريان: بهمن و بهرام ارک كه فيلم «حيوان» را ساخته‌اند، قبلاً یک فیلم دیگر هم به نام سیمین سینماست ساخته بودند. با گذاشتن اين دو فيلم در كنار همديگر اين را مي‌فهميم كه اگر فيلمساز امكانات داشته باشد، چه اتفاقي مي‌افتد. نمي‌گويم مدرسه ملي سينما چيزي به اينها ياد داد. اينها در درون خودشان چيزي داشتند و به معناي واقعي كلمه كشف شدند. یک جایی مثل مدرسه ی ملی سینما باید بیاید آنها که استعداد دارند، آنها که قبلاً با هندی کم و دوربین خانگی فیلم ساخته اند را کشف کند و از آنها حمایت کند. همان كاري كه كشورهاي اروپائي در مدرسه‌هاي فيلمشان مي‌كنند. كسي را كه كوچك‌ترين استعدادي دارد، پرورش مي‌دهند. دوستاني كه در اين جور كالج‌ها درس خوانده‌اند، مي‌گويند دقيقاً كسي كه يك چيز كوچك، مثلاً تعليق را خوب مي‌شناسد، فيلم كوتاهي درست مي‌كند كه فقط تعلیق است. آن یکی اسلشر بلد است، فیلم اسلشر می سازد. از طرف دیگر يكي از دلايل دیگر پيشرفت فيلم كوتاه ما اين است كه قديم‌ همه فيلم كوتاه مي‌ساختند و فرار مي‌كردند و مي‌رفتند سراغ فيلم بلند، ولي الان فضا جوري شده كه دلمان نمي‌آيد به سراغ فيلم بلند برويم. يعني آن ‌قدر جاي خوبي است و آن ‌قدر آنهائي كه مي‌آيند و فيلم كوتاه مي‌بينند آدم حسابي هستند كه دلت نمي‌آيد بروي.

هر دوي شما فيلم‌هائي ساخته‌ايد كه می شود گفت شبيه فيلم‌هاي ديگر نيست. از بازيگوشي فرمي فيلم «هنوز نه» تا آن شكلي كه «سبز كله‌غازي» دارد و ماجراي رويا و رؤياپردازي و خيال‌پردازي. پارسال كه فيلم را ديديم گفتيم اين فيلم اگر هيچ چيزي ديگري هم نداشته باشد، حداقل شبيه هيچ فيلم ديگري نيست. سئوال آخرم اين است كه حال فيلم‌هاي كوتاه ما چطور است؟ به نظرتان مسيري كه داريم مي‌رويم مثبت است يا نه؟ بچه‌هاي فيلم كوتاه چقدر فيلم‌ هاي شخصي خودشان را دارند مي‌سازند و چقدر سليقه‌هاي شخصي خودشان را دارند؟

كرم رودی: من به خاطر شغلم كه بازيگري است فيلمنامه زياد مي‌خوانم. چيزي كه در مورد فيلمنامه‌ها ناراحتم مي‌كند اين است كه خيلي‌ها سعي مي‌كنند فيلم‌هاي بلند و كوتاهي را كه موفق بوده‌اند تكرار كنند كه به نظر من خيلي آسيب‌زننده است. اين مسئله يك فرهنگ كلي هم هست. مي‌بينيد يك فيلم بلند ساخته مي‌شود كه مورد توجه قرار مي‌گيرد و بعد ده تا فيلم بلند شبيه آن ساخته مي‌شود. مردم هم همين ‌طوري سينما مي‌روند. يك سال مي‌بينيد فيلم كمدي باب مي‌شود و يك سال درام خانوادگي و اجتماعي مد مي‌شود. یک بعد اين قضیه فرهنگي است و يك بعد قضيه اين است كه مي‌شود جور ديگري هم فیلم ساخت و خوب هم ساخت. به نظرم این قضیه هنوز جا نيفتاده. به نظرم اگر اين جا بيفتد، استعدادهاي خيلي بزرگ‌تري كشف مي‌شوند و خيلي بيشتر از حالا كه فيلم‌هايمان در جشنواره‌ها می‌چرخند، خواهند چرخید.

وزيردفتري: به نظر من در مجموع اوضاع خيلي خوب است و من كلاً خوش‌بين هستم. به نظرم چيزي كه مشخص است اين است كه اگر فرصتي براي يك سري تكان جدي در فضاي سينماي ايران باشد كه به نظر من بخشي هم طی شده، قطعاً اين تكان از جهت فيلم كوتاه ايران خواهد بود، يعني اگر اميدي به پيشرفت سينماي ايران و وجود تنوع در آن داشته باشيم،‌ معطوف به سينماي كوتاه است. حتي مثال‌هايش در دوراني كه فيلم كوتاه اين قدر هم در بورس نبوده، هست. سعيد روستائي از فيلم كوتاه آمده. اگر كشف شما در سينماي بلند، سعيد روستائي بوده، او هم از دل فیلم کوتاه به سینمای حرفه ای معرفی شده است.  اگر شهرام مكري نمونه متفاوتي از سينماي شما در فيلم بلند را در جهان ارائه داده، او هم فيلم كوتاه‌ساز بوده است. جالب است كه وقتي متوليان سينمائي آمار مي‌دهند، مثلاً مي‌گويند سال پيش در صد تا جشنواره جايزه برديم. هشتاد درصد اين جوايز كه مال فيلم كوتاه است. فيلم‌هاي بلند ما مگر چقدر در سال جايزه مي‌برند و چقدر حضور فستیوالی دارند؟ در همين فستيوال كن تعداد فيلم كوتاه‌هاي ما كه جايزه برده‌اند خيلي بيشتر از فیلم‌های بلند است. تازه اغلب آنها در بخش «نوعی نگاه» نمایش داده شده‌اند، در حالی که فیلم کوتاه‌های ما در بخش اصلی به نمایش در آمده‌اند. اميدوارم كه جدي‌تر به فیلم کوتاه نگاه شود.

كرم رودی:  من واقعاً خيلي خوشحالم كه دارم در اين سينما كار مي‌كنم و انتخاب اول من است. تمام انتقاداتي كه كرديم به خاطر این است که به دلیل این موفقیت‌ها سطح توقع ما از سینمای فیلم کوتاه بسیار بالا رفته. من واقعاً افتخار مي‌كنم که در این سینما کار می‌کنم.

خوانساريان: ما آدم‌هائي هستيم كه هميشه ناراضي هستيم. من خودم وقتي دانشگاه مي‌رفتم می‌گفتم خيلي بد است و هيچ چيزي ياد نگرفتيم. با اينكه من اين‌جور آدمي هستم، فكر مي‌كنم سینمای فیلم کوتاه واقعاً فوق‌العاده است و از همه چيزهای دیگرمان فاصله بسیار زیادی دارد. تفاوت بزرگي هم که با سينماي بلند ما دارد اين است كه در فيلم كوتاه واقعاً گونه‌هاي مختلف فیلم را می‌بینیم. فیلم‌های بلند به خاطر جذب مخاطب ناچارند یک کارهائی بکنند که غلط است، ولي فيلم‌هاي كوتاه ايراني هيچ كدام از اين عیوب را ندارند و به نظر من قابل مقايسه با مهم‌ترين فيلم كوتاه‌هاي دنيا و بعضاً حتي بالاتر از آنها هستند و اين خيلي حسن بزرگي است و هيچ نگاه خاصي، مثلاً نگاه ملودراماتيكي كه در سينماي بلند ما هست، به همه فيلم‌هاي كوتاه ديكته نشده و هر فيلمي ژانر و سبك و گونه و سبک خودش را دارد. ما داريم از همديگر چيز ياد مي‌گيريم و در شهرها و جشنواره‌هاي مختلف با هم زندگي مي‌كنيم و داريم در كنار هم بزرگ مي‌شويم. مطمئنم كه نسل بسيار باسواد و عاشق سينمایی خواهد آمد، و به خاطر همين خيلي خوشحال و خيلي خوش‌بين هستم.

منبع:ماهنامه نزدیک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا