یکی از مهمترین برهههای تاریخ آمریکا زیر ذرهبین
مجله فرهنگی «هفت راه»: بهترین اتفاقی که برای یک نویسنده میتواند بیفتد این است که درست وقتی همه فکر میکنند به پایان راه رسیده و این امامزاده دیگر حاجت بده نیست، یکباره تکخالی از آستین بیرون بیاورد و همه را آچمز کند.
این اتفاقیست که با انتشار پیشروی برای داکترو (یا دکتروف به قول نجف دربابندری) افتاده؛ آنهم وقتیکه همه فکر میکردند که نویسنده شاهکاری همچون «رگتایم» و هکلبری فینِ مدرنی همچون «بیلی بتگیت»، از مدتها پیش به پایان راه رسیده و باید خودش را بازنشسته میکرد؛ آن هم بعد از هفتادسالگی.
انتشار رمان «پیشروی» در سال ۲۰۰۵ همه را متعجب کرد؛ داکترو بعد از سالها دوباره رمانی بزرگ خلق کرده و اسمش سر زبانها افتاده بود. رمانی که برنده جایزه سال انجمن منتقدان کتاب و جایزه پن / فاکنر شد و در لیست نهایی جایزه پولیتزر هم قرار گرفت.
داکترو اصالتاً از مهاجران یهودیِ روس تبار آمریکاست، در سال ۱۹۳۱ در محله معروف و خلاف خیز برانکس در نیویورک به دنیا آمد. در اوهایو فلسفه و تئاتر خواند. مدتی در ارتش خدمت کرد بعد به یک شبکه تلویزیونی پیوست و از اواخر دهه شصت میلادی داستاننویسی را آغاز کرد.
نخستین آثارش شهرت اندکی برایش به همراه آورد، که با انتشار «رگتایم» در میانه دهه هفتاد، به شهرتی جهانی بدل شد، شهرتی که یکچندی با انتشار «بیلی بتگیت» در اوایل دهه هشتاد، اوج گرفت. دو دهه بعد وقتی توانست با پیشروی اثر مهم تازهای منتشر کند، شهرتش رو به افول گذاشته بود، هرچند رگتایم و بیلی بتگیت کماکان محبوب بودند.
حالا این رمان مهم، به لطف نشر زاوش در اختیار ماست، با برگردان خوب امیر احمدی آریان. در انتهای کتاب نیز یک گفتگوی کوتاه با نویسنده و یک مقاله خواندنی از جان آپدایک، دیگر رماننویس بزرگ آمریکایی همنسل داکترو، منتشرشده است.
داکترو در پیشروی، برای خلق رمانی بزرگ به سراغ یکی از مهمترین برهههای تاریخ امریکا رفته؛ روزگار جنگهای داخلی. دورهای که درباره آن آثار گوناگونی نوشتهشده که در سطوح مختلفی قرار دارند، چیزی که رمان داکترو را از آن دیگر آثار جدا کرده و در زمرهی انگشتشمار رمانها تاریخی بزرگ دراینباره قرار میدهد، نهتنها ارزشهای ادبی این رمان، بلکه بازگویی این مهم است که چگونه جنگهای داخلی امریکا توانست این کشور را دگرگون کرده و از دل آن آمریکای جدیدی بیرون بیاید؛ با بنیانهای ارزشی جدید که ستونهای آمریکای امروز بر آن استوارشده.
کلیدیترین رهیافت برای درک این رمان در دل یکی از سؤال و جوابهای گفتگوی انتهای کتاب، قابل ردیابیست. «گفتگوکننده از داکترو میپرسد فرق تاریخنویس با رماننویس چیست؟
داکترو جواب میدهد، مورخ به شما میگوید چه اتفاقی (در یک مقطع یا یک واقعه تاریخی) افتاده، اما رماننویس میگوید چگونه آن اتفاق افتاده.» (نقل به مضمون)
نسبتی که رمان داکترو با تاریخ امریکا برقرار میسازد، دقیقا همین نکته است. داکترو با بیانی قدرتمند و زنده بهگونهای هنرمندانه و جذاب، به روایت چرایی و چگونگی یک اتفاق تاریخی میپردازد که نزدیک به صد و پنجاه سال از آن گذشته؛ ماجرای پیشرویِ لشکر شصتهزارنفری ژنرال شرمن که از شمال آمریکا به سمت جنوب آن میرود تا جداییطلبان ایالات جنوبی را که به دلیل لغو قانون بردهداری توسط آبراهام لینکلن، منافع خود را در خطر دیده و سر به شورش گذاشتهاند، برجای بنشاند.
کنار هم قرار گرفتن سربازان سفید و سیاه در طول این پیشروی، برخورداری آنها از یک هویت واحد، نقشی که در دگرگون کردن سنت بردهداری بازی میکنند و بدل شدن آن به سرآغاز شکلگیری جامعهای جدید و مستعد برای پذیرفتن تغییراتی روبه جلو و… از جمله ایدههاییست که در لایههای مختلف این اثر میتوان ردیابی کرد.
این همان چیزی ست که مستقیم یا غیر مستقیم زمینهای فراهم ساخت که صد و پنجاه سال بعد از جنگهای خونین داخلی که برده داری یکی از بهانه های آن بود، ایالاتمتحده از رئیسجمهوری سیاهپوست برخوردار شود. (البته این رمان قبل از روی کار آمدن اوباما نوشته شده است)
داکترو دنیای رمان خود را با رویکردی وفادارانه به تاریخ و ازنقطهنظر دانای کل ترسیم میکند. این زاویه دید در روایت، دست او را باز گذاشته تا هم وجوه مختلف ذهنی و شخصی ژنرال شرمن بهعنوان کسی که سایهی حضورش بر تمام رمان افتاده، مورد توجه قرار داده و هم اینکه تصویری فراگیر از این پیشروی تاریخی و بنیانکن ارائه کند.
رخدادی که هم نقاط مثبت داشت و هم نقاط منفی، این پیشروی در مسیر خود شهرها و مزارع بسیاری را نابود کرد، اما گویی برای آغاز دورانی تازه گریزی از آن نبود و امریکای نوین باید بر ویرانههای امریکای قدیم بنا می شد.