مامان من میخوام بازیگر تئاتر بشم!
مجله فرهنگی هفت راه – گروه تئاتر: سودای شهرت، حضور بر روی صحنه و بسیاری سوداهای دیگر، سبب میشود تا بسیاری به هنگام تعیین رشته دانشگاه و به نوعی تعیین سرنوشت شغلیشان، رشته تئاتر و گرایش بازیگری را انتخاب کنند. با نزدیک شدن اول مهر و آغاز کلاسهای دانشگاه، بیش از همیشه میتوان به این موضوع اندیشید که سرنوشت 1200 تا 1400 نفری که سالانه از دانشگاههای سراسر ایران برای تحصیل در رشته بازیگری پذیرفته میشوند، چه خواهد شد؟ طرح این پرسش، بهانهای شد تا به سراغ چهار چهره تئاتری برویم و از آنها بپرسیم که این تعداد دانشجویان بازیگری، چه چشم اندازی برای آینده شغلی خود و ورودشان به گروههای حرفه ای باید تصور کنند؟
بی چشم داشت شروع کنید
افشین هاشمی از بازیگران شناخته شده تئاتر و سینمای ایران که تجربهای همچون دستیاری کارگردانی بهرام بیضایی را هم در کارنامه خود دارد، در این باره میگوید: «انتظار برای این که کسی بیاید و کشفمان کند، انتظاری بیهوده است. فقط و فقط باید روی پای خود ایستاد و بیمعطلی شروع کرد؛ بدون انتظار کمک از کسی یا جایی. زیرزمینها، خانهها، پارکینگها و… بهترین تالارها برای اولین اجرا هستند.»
افشین هاشمی که این روزها نمایش «مصاحبه» محمد رحمانیان را همراه عاطفه نوری در امریکا روی صحنه برده است و 22 شهریور برای اجرای «ترانه های قدیمی» از همین کارگردان در مشهد به ایران باز خواهد گشت، ادامه میدهد: «همه گروههای حرفهای امروز تئاتر – بدون استثناء – گروههای تازهکار 20 سال پیشاند.»
خودمان هم نمیدانیم!
شبنم مقدمی از دیگر چهرههای شناخته شده تئاتریست که در این باره میگوید: «همیشه برای خود من هم این سوال مطرح است که چه طور باید این همه فارغ التحصیلی را که سالانه از دانشگاهها و آموزشگاههای بازیگری بیرون میآیند، جذب بازار کار کرد. این پرسشی است که خودمان هم برایش جوابی پیدا نکردهایم و همیشه با خود فکر میکنم میزان عرضه و تقاضا در این رشته برابر نیست و شاهدیم که بسیاری از فارغ التحصیلان بازیگری، بعدها مشغول به انجام کارهای اجرایی پشت صحنه میشوند. البته که در همه رشتهها کلیه فارغ التحصیلان جذب بازار کار نمیشوند، اما فکر میکنم درمورد بازیگری، این آمار بیش از بقیه رشتهها باشد.»
این بازیگر که به خاطر فعالیتهای مستمر تئاتریاش شانس حضور در سینما را هم به دست آورده است و سال گذشته هم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فیلم فجر شد، راه حل خود را چنین ارائه میکند: «همیشه فکر میکنم باید کارشناسهایی وجود داشته باشند برای این که بتوانند استعدادیابی کنند و راه حلی برای آینده شغلی این فارغ التحصیلان بیندیشند.»
مشکل اصلی، بودجه محدود تئاتر
بهزاد فراهانی سرپرست گروه تئاتر کوچ که از موسپیدان این عرصه به شمار می آید، مشکل اصلی کاریابی دانش آموختگان بازیگری را بودجه اندک تئاتر میداند و میگوید: « تا زمانی که دولتها درک درستی از مسئله هنر و کاربردهای آن نداشته باشند، با مشکل عدم وجود بازار کار برای فارغ التحصیلان مواجهیم، چون بودجه کل تئاتر کشور ما به اندازه بودجه یک باشگاه ورزشی هم نیست. موقعی که میخواهند یک بازیکنی را برای یکی از تیمهای باشگاهی لیگ برتر از امارات بخرند، هفت میلیارد تومان هزینه میکنند اما بودجه کل تولید تئاتر در این مملکت از این رقم خیلی کمتر است. این نشانه عدم درک درست دولت و مجلس از تئاتر است. تئاتر پدیدهایست که میتواند از کودکی تا کهنسالی، روانشناسی اجتماعی، آرامش اجتماعی، شوخ و شنگی مردمی و در یک کلمه تفکر و فضیلت اجتماعی را تأمین کند و تا زمانی که این موضوع جا نیفتد، هر ساله به شمار فارغ التحصیلان بیکار افزوده خواهد شد. طی این سالها حدود 25 هزار لیسانس بازیگری از دانشگاهها بیرون آمده اند در حالی که سالنهای تئاتری که در این 30 و چند سال ساخته شده، به تعداد انگشتهای دو دست هم نمیرسد.»
فراهانی البته توصیههایی هم برای علاقمندان به بازیگری دارد: «اعتقاد من این است که هنرپیشه حرفهای تئاتر شدن، لازمهاش گذار از دانشگاه است. دانشجوها و فارغ التحصیلان حتما باید از گروههای آماتور شروع کنند و آن وقت که گَرد صحنه روی پیشانیشان نشست، اگر عاشق باشند راهشان را پیدا میکنند. بازیگری اگر عاشق باشد و لیاقت آمدن روی صحنه را داشته باشد، لازم نیست آرزو کند حتماً روی صحنه تئاتر شهر بیاید. میتواند در نیشابور در کنار قبر عطار کارش را شروع کند و بعد مدارجی که انتظارش را میکشد، خود به خود طی خواهد شد. تا آن زمان هم مطمئنم هم مجلس و هم دولت فکری برای بودجه تئاتر خواهند کرد.»
پیشنهاد تشکیل شرکتهای تئاتری
حمید پورآذری کارگردان و سرپرست گروه تئاتر پاپتیها نگاهی متفاوت از دیگران دارد. او میگوید: «فکر میکنم برای این که فارغ التحصیلان تئاتری، آینده شغلی داشته باشند و به طور کلی تئاتر ما نظاممند شود و سامان بگیرد، باید طبق یک الگوی جهانی کمپانیهایی در ایران به وجود بیایند که این فارغ التحصیلان در آنجا استخدام شوند و شروع به کار کنند. این یک سر و سامانی به کل مجموعه تئاتر میدهد، چون در چنین شرایطی گروهها میتوانند برای اجراهایشان برنامه ریزی داشته باشند. وقتی کمپانیهایی تشکیل شوند، بعد نیازمند مکانی برای اجرا هستند، پس سالن تأسیس میکنند. بعد تکلیف دولت هم در قبال این کمپانیها مشخص است و میداند که از چه طریق باید به تئاتر کمک کند. از طرفی تکلیف اسپانسرها مشخص میشود و به این طریق اقتصاد تئاتر هم رونق میگیرد.»
از پور آذری درباره امکانی که هم اکنون برای فارغ التحصیلان بازیگری وجود دارد، می پرسیم که ناامیدانه پاسخ میدهد: «در حال حاضر امکان و پتانسیلی وجود ندارد. محدودیت سالن داریم که اغلب هم سالنها به گروههای حرفهای اختصاص دارد و اصلا جوانها هم از پس مخارج سالنهای خصوصی بر نمی آیند، چون هزینه بسیار زیادی را باید به سالن بدهند.»
دغدغهای فراگیر
به نظر میرسد سرانجام شغلی فارغ التحصیلان تئاتر، دغدغهای فراگیر است، چرا که طی روزهای گذشته علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد هم در این زمینه گفته بود: «محدودیت در زیرساختهای حوزه نمایش در همه جای کشور مشهود و قابل لمس است. طی چند سال اخیر سالانه بیش از یک هزار و 400 نفر در رشته تئاتر فارغ التحصیل شدهاند که این تعداد در حال افزایش است. حتی اگر 20 درصد از این فارغ التحصیلان نیز بخواهند به طوری جدی در این عرصه فعالیت کنند، امکانات لازم برای آنان مهیا نیست.» و به این نتیجه رسیده بود: «معادلات چند مجهولی در حوزه هنر تئاتر بسیار است که حل آنها تنها به واسطه همکاری و همفکری نظریه پردازان و مسئولان اجرایی این حوزه امکان پذیر است.»
با این همه، هنوز هم بسیاری از داوطلبان کنکور، در دفترچههای انتخاب رشته دانشگاه، کنار بازیگری تیک میزنند و آینده خود را در گرو حضور روی صحنه یا جلوی دوربین میدانند؛ رویایی که شاید با فارغ التحصیلی هم محقق نشود و به استناد صحبتهای خود اهالی تئاتر، انگار باید برای سرنوشت این افراد و جذب شدنشان به بازار کار، فکری تازه اندیشید و طرحی نو در انداخت.