«ابو زینب» دیده شد، اما پسندیده نشد
مجله فرهنگی «هفت راه» – گروه سینما: از مدتی پیش، نام فیلم «ابو زینب» به واسطه موضوع ضد صهیونیستی و متفاوت، پروداکشن نسبتاً عظیم فیلم، زمزمههای سرمایه گذاری حزب الله در پروژه، برنامه ریزی برای اکران گسترده در کشورهای عربی و البته حضور کارگردان «استرداد» در پشت دوربین این فیلم، سر زبانها افتاد و علاقه مندان سینما مشتاق شدند تا حاصل کار «علی غفاری» را بعد از درو کردن سیمرغهای جشنوارهی سی و یکم فجر با فیلم «استرداد» ببینند. به ویژه اینکه بسیاری معتقد بودند قوت «استرداد» حاصل کار «محمود کلاری» -فیلمبردار فیلم- و ضعف آن حاصل عملکرد «غفاری» است.
این حرفها و حدیثها ادامه داشت تا اینکه سرانجام اعلام شد اولین اکران این فیلم در سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت خواهد بود و همین باعث شد تا یکی از برگ برندههای این جشنواره و جذابیتهای آن برای مخاطبین، در کنار اکران آثاری چون «چ»، «شیار 143»، «خانهای کنار ابرها»، «پادشاه شنها» و …اکران فیلم «ابو زینب» به کارگردانی علی غفاری» باشد. به ویژه آنکه وقایع اخیر غزه و جنایتهای رژیم صهیونیستی، بر دلایل جذابیت «ابو زینب» افزوده بود. اما اکران شب گذشتهی این فیلم در جشنوارهی مقاومت، آب سردی بود بر پیکرهی مخاطبان و کسانی که به امید دیدن یک فیلم خوب، راهی سینما فلسطین شده بودند.
«ابو زینب» از آن دسته فیلمهایی است که مضمونش را فرض گرفته و به همین دلیل اصلاً آن را توضیح نمیدهد. البته شر بودن صهیونیستها در دنیای بیرونی به واسطه جنایات متعدد آنها واضح و مبرهن است، اما این موضوع در جهان داستان باید از نو اثبات شود. خیر بودن جریان مقاومت نیز به همین منوال. اما «علی غفاری» در «ابوزینب» فرض گرفته که همه مخاطبینش به این گزارهها معتقدند و بر اساس این شرایط مفروض، فیلمش را ساخته است. در نتیجه، او حتی در حد گریم بازیگرانش نیز به اسرائیلیها حق نداده و کاراکترهای نظامی صهیونیست را از میان بدترکیبترین بازیگران انتخاب کرده است. در مورد اعضای مقاومت هم ماجرا بالعکس است. او حتی در پرداخت و انتخاب موسیقی نیز، این دوپینگ را ادامه داده است. چنانکه در بسیاری از سکانسها، به جای آنکه درام خیر و شر را مشخص کند و کاراکترها در گرههای داستانی شخصیتپردازی شوند، موسیقی پیشاپیش وارد عمل میشود و حق و ناحق را با انتخاب سازها، میان شخصیتها تقسیم میکند.
به عبارت بهتر، هر کاراکتری به محض ورود در چهارچوب قاب، در یکی از دو دستهی خیر و شر قرار میگیرد و تعلیقی در شناخت شخصیتها باقی نمیماند. در چنین شرایطی، تعلیق اصلی پیرامون این سوال ایجاد میشود که «ابو زینب» کیست و چرا تا این حد اهمیت دارد که صهیونیستها این چنین به دنبال او هستند؟ این سوال درام را تا نیمه، با وجود همهی ضعفها پیش میبرد. هر چند که فیلم از ترس لو رفتن کاراکتر «ابو زینب» و ذبح تعلیق اصلی داستان، در نیمه نخست اصلاً جرات نمیکند به هیچ کاراکتری به جز کاراکترهای زن -که خوب بدیهی است نمیتوانند «ابو زینب» باشند- نزدیک شود. به همین واسطه، سوال تعلیق آفرین و مهم «ابو زینب کیست؟» در فیلم به جای تبدیل به یک پرسش چند گزینهای جذاب و چالشی، به یک پرسش دشوار تشریحی غیر چالشی شباهت مییابد که بسیاری از خیر پاسخ دادن به آن میگذرند.
بدتر اینکه همین تعلیق نیمه و نصفه نیز، تا پایان دوام نمیآورد و درست اواسط فیلم، «ابو زینب» مشخص میشود. از اینجا به بعد، فیلم خلاصه میشود در توضیح رابطه ی«ابو زینب» با مادرش، سکانسهای نماز خواندن و نیایش «ابوزینب»و دلاوریهای وی در مواجهه با صهیونیستها. و ای کاش همین توضیحات، در قالبی هنرمندانه ارائه میشد. فیلم با بهرهگیری از الگوهای روایت در چند دههی پیش، با نورپردازی اگزجره و طراحی نور سه شعبه از پنجره تابیده به صورت ابوزینب، سعی میکند لحظات معنوی او را در مسجد به تصویر بکشد. اینها را بگذارید کنار یک موسیقی سانتیمانتال و پرحجم که قرار است معنو بودن لحظات را به مخاطب حقنه کند.
«ابو زینب» اصلاً انتظارات را از «علی غفاری» که «استرداد» را ساخته است، برآورده نمیکند. و این شاید بیش از هر چیز، ریشه در نشناختن موضوع داشته باشد. «غفاری» لبنان را نمیشناسد، با موضوع مقاومت سطحی برخورد کرده و علی رغم جذابیت سوژه، موفق به فضاسازی باورپذیر نشده است. اما مهمتر از آن این است که چرا عموم آثار ایرانی مرتبط با موضوعات بین المللی به وِیژه در لبنان و فلسطین، با چنین مشکلاتی مواجه اند؟ و چرا فیلمی مثل «بازمانده» بر خلاف این فیلمها، تا این حد زنده و باورپذیر و جذاب است؟
ایراد از «علی غفاری» نیست. ایراد از نشناختن موضوع است. از نداشتن تجربهی مشترک زیستی. فیلمفارسی سازانی که بعد از انقلاب میخواستند فیلم انقلابی بسازند، محصول عملکردشان میشد معجون هفت جوشی شبیه همین «ابو زینب». ملغمهای از مواجهی ساواکیهای زشت خپل بداخلاق خشن با انقلابیهای شاید بهتر باشد برای ساخت آثار مرتبط با فلسطین و لبنان و سایر کشورهای عربی، از اقتباس استفاده کنیم. درست مثل «بازمانده». واگرنه هنوز باید فریاد بزنیم که چرا بیداری اسلامی سهمی در سینمای ایران ندارد؟