اندک اندک اسکاریها از راه میرسند؛ از عبدالرحمن سیساکو تا نوری بیلگه جیلان
مجله فرهنگی «هفت راه» – گروه سینما: فیلم «امروز» ساخته رضا میر کریمی دو روز قبل به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شد. علاوه بر ایران کشورهای مختلف جهان هم مشغول معرفی فیلمهای خود برای حضور در رقابتهای اسکار بهترین فیلم خارجی سال هستند. سال گذشته 76 فیلم از سوی کشورهای جهان به آکادمی اسکار معرفی شد و رکوردی تازه را در این رشته ثبت کرد. تا به حال 23 کشور دنیا فیلم های مورد نظر خود را نامزد رقابت در رشته بهترین فیلم خارجی سال کرده اند و روند معرفی فیلم ها ادامه دارد. اول اکتبر (نهم مهر) آخرین مهلت برای معرفی فیلم های این بخش است و کشورهای مختلف جهان مثل هر سال بهترین و پرسروصداترین محصولات خود را به این بخش معرفی می کنند تا شانس بیشتری برای دریافت جایزه داشته باشند. سال قبل «زیبایی بزرگ» از کشور ایتالیا موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی سال شد. این فیلم توسط پائولو سورنتینو کارگردانی شده بود. آکادمی اسکار امسال هم نامزدهای این رشته را در دو بخش معرفی می کند. در مرحله اول یک فهرست 9 تایی از فیلم ها معرفی می شود. پنج نامزد نهایی از بین این فیلم ها انتخاب خواهد شد. نام این فیلم ها همراه دیگر نامزدهای رشته های مختلف اسکار در تاریخ پانزدهم ژانویه (بیست و پنجم دی) اعلام می شود. هشتاد و هفتمین دوره مراسم اسکار بیست و دوم فوریه (سوم اسفند) در سالن دالبی تئاتر شهر لس آنجلس برپا می شود.
در این گزارش مروری کوتاه داریم بر برخی فیلم هایی که تا به حال برای شرکت در رقابت های اسکار بهترین فیلم خارجی سال معرفی شده اند.
انگلستان کوچک (یونان): پاندلیس وولگاریس کارگردان این درام است. در یونان این فیلم را با نام میکرا آنگلیا می شناسند. جشنواره فیلم شانگهای جوایز بهترین فیلم، کارگردان و بازیگر زن خود را به این درام داد. قصه فیلم درجزیره آندروس در دو دهه 30 و 40 میلادی اتفاق می افتد و فیلمنامه آن براساس قصه کتاب پرخواننده همسر کارگردان نوشته شده است. این قصه در جامعه کوچکی رخ می دهد که در آن زنان باید به تنهایی به کار و زندگی ادامه دهند، در حالی که مردان جزیره برای صید ماهی زمان زیادی را روی آب دریا هستند. دو خواهر در این جزیره به یک فرد واحد دل می بندند. کل صحنه های فیلم در یک لوکیشن فیلمبرداری شده و فروش بالایی در جدول گیشه نمایش سینماهای یونان بحران زده اقتصادی داشته است. بیش از 300 هزار تماشاچی در این کشور به تماشای آن نشسته اند.
زهر یخ (تایوان): قصه درام فیلم درباره مواد مخدر است و در میانمار اتفاق می افتد. زن جوانی از اهالی شهر همکاری با سوداگران مواد مخدر را می پذیرد و برای حمل مواد، مرد جوانی را به عنوان راننده خود انتخاب می کند. جشنواره ادینبورگ چند جایزه خود را به این فیلم داد که سومین ساخته سینمایی میدی زی کارگردان آن است.
Force majeure (سوئد): چهارمین ساخته سینمایی روبن اوسلوند اولین بار در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و جایزه هیات داوران را دریافت کرد. خط اصلی قصه بر خانواده ای تمرکز می کند که برای تعطیلات راهی منطقه اسکی می شوند. حال و هوای آنها پس از یک بهمن بزرگ مورد بررسی قرار می گیرد.
دره تاریک (اتریش): فیلمی وسترن با رویکرد اکشن و درام. شهری کوچک در دامنه کوه آلپ محل وقوع داستان است. مثل تمام فیلم های وسترن غریبه ای وارد شهر می شود و کسی نمی داند او از کجا آمده و کیست. علت حضور او در شهر هم برای کسی آشکار نیست ولی همه اهالی شهر یک نکته را بخوبی می دانند و آن این است که کسی علاقه ای به حضور این غریبه در شهر ندارد. با آن که فیلم از سوی اتریش نامزد شرکت در رقابت های اسکاری شده، ولی محصول مشترک آلمان و اتریش است. منتقدان از فیلم به عنوان یک وسترن خاص اسم می برند که متفاوت از ساخته های دیگر این ژانر است. حتی برخی از آنها فیلم را با وسترن های صامت تاریخ سینما مقایسه می کنند. آندراس پروچسکا کارگردان این وسترن خاص است.
گاوچران ها (کرواسی): همان طور که احتمالا از نامش برمی آید، این فیلم هم یک وسترن است و از حال و هوایی کمدی و درام برخوردار است. تامیسلاو مرسیک کارگردان است و براساس قصه یک نمایش صحنه ای معروف و پربیننده ساخته شده است. قصه فیلم درباره هشت آدم غریبه و خارجی است که تلاش دارند یک تماشاخانه درست کرده و در آن به اجرای نمایش بپردازند. این در حالی است که آنها تمام قواعد مربوط به خلق تماشاخانه و اجرای نمایش را زیر پا می گذارند. منتقدان اروپایی فیلم را چیزی بین یک درام اجتماعی و کمدی بزن و بکوب ارزیابی کرده اند. قصه این وسترن در شهری رخ می دهد که در حال تجربه کردن یک زندگی صنعتی است و به همین دلیل زندگی اهالی آن با سختی های زیادی همراه است.
شب واقعی (فنلاند): درامی به کارگردانی پیرجو هونکاسالو. پسری چهارده ساله در یکی از زاغه های شهر هلسینکی، شرایط سختی دارد و درس های تازه ای از زندگی می گیرد. برادر بزرگ تر این نوجوان در خانه کوچکی که شبیه جنگل است، نمی تواند کمک زیادی به او کند. این برادر باید دوران محکومیت خود را در زندان سر کند. در مدت 24 ساعتی که برادر آزاد است، شخصیت اصلی قصه فیلم چیزهای تازه ای یاد می گیرد. هونکاسالو به مدت ده سال به دنبال آن بود تا قصه کتاب پرخواننده «شب» را تبدیل به فیلمی سینمایی کند. این خانم فیلمساز، فیلم خود را طی 21 روز فیلمبرداری کرده است.
خواهران دوست داشتنی (آلمان): درامی تاریخی و رومانتیک از دومینیک گراف که زندگی دو خواهر آریستوکرات به نام شارلوت و کارولین را به تصویر می کشد. هر دوی آنها عاشق فردریک شیلر، نویسنده و شاعرجوان و جنجالی می شوند. هیچ یک از دو خواهر از عشق خود عقب نشینی نمی کنند و یک بازی سخت بین این سه نفر آغاز می شود که زندگی شان را وارد دردسرهای زیادی می کند. منتقدان از فیلمبرداری و چشم اندازهای باشکوه فیلم تاکنون بسیار سخن گفته اند.
جزیره ذرت (گرجستان): درامی اجتماعی درباره رودی که زندگی مردم محیط اطراف خود را دچار دگرگونی و مسائل زیادی می کند. در چرخه ای که این رود خلق و خراب می شود، زندگی اهالی محل دستخوش ماجراهایی می شود که کسی توانایی مقابله یا فرار از آن را ندارد.
خدای سفید (مجارستان): لیلی سیزده ساله مبارزه ای سخت را آغاز می کند تا از سگ خانگی خود هیگن حمایت و مراقبت کند. زمانی که پدر او سگ را در محل دوری رها می کند، لیلی درهم می شکند. او تلاش سختی برای پیدا کردن حیوان خانگی اش آغاز می کند و اطمینان دارد که می تواند او را پیدا کند. حدود 270 سگ برای ساخت فیلم مورد استفاده قرار گرفتند. این یک رکورد در رابطه با استفاده از حیوانات در یک فیلم سینمایی است. دو سگ دوقلو در نقش هیگن ظاهر شدند. این دو سگ زمانی برای بازی در فیلم انتخاب شدند که صاحب آنها قصد داشت آنها را به یک مرکز نگهداری حیوانات خانگی بسپارد. منتقدان پایان فیلم را دوست دارند. کورنل موندروژو کارگردان این درام نوجوانانه است.
نور فقط آنجا می تابد (ژاپن): درامی خانوادگی و اجتماعی که ژاپنی ها متخصص ساخت آن هستند. مردی بیکار که در جستجوی شغلی مناسب است، شخصیت اصلی فیلم را شکل می دهد. زمانی که وی به خواهر دوست صمیمی اش دل می بندد، زندگی رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. میپواوه کارگردان فیلم است.
هرگز جوان نمیر (لوکزامبورگ): برخلاف نام که حکایت از یک درام داستانی پراحساس می کند، این فیلم یک کار مستند است. سازندگان فیلم به قدری نسبت به موفقیت آن اطمینان دارند که آن را در رشته بهترین فیلم خارجی و نه بهترین مستند، نامزد دریافت جایزه کرده اند. گیودو پیتزز شخصیت اصلی قصه درسال 1959 به دنیا آمد و در دوازده سالگی به مدرسه ای در آرلون فرستاده شد. سه سال بعد او به خانه برگشت و این بار رفتار کاملا متفاوتی داشت. در پانزده سالگی به مصرف مواد مخدر و فروش هروئین پرداخت. درگیری اش با پلیس شروع شد. در بیست سالگی درگیر یک تراژدی شد. او هنگام فرار از چنگ پلیس از یک ارتفاع هشت متری پرید و تا یک قدمی مرگ رفت. از آن زمان به بعد، وی برای تمام عمر علیل شد، اما اعتیادش به مواد مخدر ادامه داشت. در یک مرکز بازپروری و درحالی که روی صندلی چرخدار بود، مواد مصرف می کرد. او خودکشی می کند و باز هم از مرگ نجات می یابد. تصمیم به ترک اعتیاد می گیرد و موفق می شود. حالا در پنجاه سالگی آدمی سالم است که اثری از مواد در او نیست. پل کروچتن کارگردان این مستند است.
تیمبوکتو (موریتانی): همان طور که از نام فیلم برمی آید، کاری درباره این شهر معروف موریتانی است. عبدالرحمن سیساکو، فیلمساز قدیمی و سرشناس این کشور آفریقایی آن را کارگردانی کرده است. او برای کار تازه خود به سراغ تاریخ معاصر کشورش رفته است و به اشغال مختصر و کوتاه تیمبوکتو توسط شورشیان تندروی مسلمان نگاهی انداخته است.
متهم شده (هلند): پائولا فون دراوست، کارگردان این درام است که حال و هوایی دلهره آور و روانکاوانه دارد. قصه فیلم برگرفته از یکی از جنجالی ترین و بحث انگیز ترین پرونده های دادگاهی کشور است. لوسیا یک پرستار است که به مجازات مرگ محکوم شده است. او متهم به قتل حداقل هفت نفر است، اما واقعیت این است که او جرمی مرتکب نشده و بی گناه است. کارگردان فیلم تلاش دارد به موضوع قاتلان زنجیره ای نگاهی تازه بیندازد. سیستمی که یک بی گناه را محکوم می کند و فرصت طلب هایی که می خواهند از این پرونده نفعی ببرند هم مورد بررسی قرار می گیرند.
1001 گرم (نروژ): این فیلم را بنت همر کارگردانی کرده و درباره ماری دانشمند نروژی است که راهی سمیناری در شهر پاریس می شود. ماجراهایی که در پاریس رخ می دهد خط اصلی قصه را پیش می برد.
آیدا (لهستان): یک درام تاریخی و جنگی دیگر از سینمای کشوری که آندره وایدا و کریشتف کیشلوفسکی نوع تازه ای از سینمای جنگ و سیاسی را در آن ارائه کردند. این بار پاول پاولیکوسکی به سراغ جنگ جهانی دوم و تبعات آن رفته است. او قصه زن جوانی به نام آیدا را تعریف می کند که در لهستان دهه 60 میلادی به شغل پرستاری مشغول است و زمانی که رازی تاریک را درباره خانواده اش در دوران جنگ کشف می کند، در آستانه یک درهم شکستگی عصبی قرار می گیرد. به این بهانه فیلم نقبی به دوران اشغال کشور توسط ارتش نازی می زند.
سگ ژاپنی (رومانی): تودور کریستین جورگیو این درام را کارگردانی کرده و منتقدان به شباهت های آن با کارهای کلاسیک یاسوجیرو ازو، فیلمساز کهنه کار ژاپنی اشاره کرده اند. قصه این فیلم هم بسیار کند و آرام تعریف می شود و تکیه اصلی آن روی کاراکترهای ماجراست. در زندگی روزمره این شخصیت ها اتفاق مهمی رخ نمی دهد و همه چیز ساده و معمولی است. یک پدر و پسر در محور ماجراهای قصه قرار دارند و البته نقش پدر بیشتر است. او نمی تواند زندگی خود را در دهکده احیا کند و این در حالی است که توفان خانه اش را ویران کرده است. در چنین اوضاع و احوالی است که سر و کله پسر ناآرام او پیدا می شود. خط اصلی قصه فیلم بر روابط خانوادگی و مشکلات مربوط به آن تاکید دارد.
تو را در مونته ویدئو می بینم (صربستان): یک فیلم شاد و کمدی با حال و هوایی ورزشی و ماجراجویانه. دراگون بجلوگرلیه، کارگردان فیلم برای یکی از شخصیت های اصلی خود به سراغ آرماند آسانته، بازیگر سرشناس بین المللی رفته است. ابتدای کار او فقط برای هفت روز امکان همکاری و حضور جلوی دوربین را داشت، اما وقتی بازی در فیلم را شروع کرد تحت تاثیر کاربجلوگرلیه قرار گرفت و به او گفت تا هر زمان که بخواهد در خدمت گروه سازنده خواهد بود. در قصه فیلم یک تیم فوتبال از شهر بلگراد (جمهوری سابق یوگسلاوی) فرصت و شانس آن را پیدا می کند که در اولین جام جهانی فوتبال شرکت کند، اما اعضای این تیم فوتبال در مسیر سفر با دردسرها و مشکلات زیادی روبه رو می شوند.
خواب زمستانی (ترکیه): ساخته جدید نوری بیلگه جیلان است؛ فیلمساز مولف و سرشناس بین المللی که جایزه بزرگ جشنواره کن را گرفت و حالا یکی از شانس های اصلی دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی سال است. آیدین بازیگری که حالا کار بازیگری نمی کند، مالک هتلی کوچک در آناتولی است. نهال همسر جوان او هم در هتل با او کار و زندگی می کند. روابط بین این دو تیره و توفانی است و حضور نکلا، خواهر نهال که تازه از همسرش جدا شده، بر مشکلات آنها می افزاید. با شروع زمستان و بارش برف سنگین، هتل کوچک پناهگاهی برای مسافران خسته می شود، اما همین مساله بر بار مشکلات آیدین می افزاید. منتقدان سینمایی خواب زمستانی را شاهکاری دیگر از نوری بیلگه سیلان می دانند. این فیلمساز در مصاحبه ای گفت برای این فیلمش بیش از 200 ساعت ماتریال داشت و نسخه مورد نظر سینمایی او حدود چهار ساعت و نیم طول می کشد. وی سخت کار و تلاش کرد تا فیلم را به سه ساعت و ربع برساند. طرح اصلی قصه فیلمنامه از یکی از داستان های کوتاه چخوف گرفته شده است. در عین حال، فیلمساز از نویسندگان روس دیگری مثل تولستوی، داستایوفسکی و همچنین والتر اسم می برد. هالوک بیلگینر، بازیگر اصلی فیلم سه بار دعوت بازی در آن را رد کرد، زیرا زمانی برای حضور در این فیلم نداشت و درگیر پروژه های دیگر بود، اما کارگردان اصرار داشت او این نقش را بازی کند و کار فیلمبرداری را با وقت و زمان این بازیگر تطبیق داد.
آزادیخواه (ونزوئلا): اثری شرح حال گونه و درام درباره یک شخصیت مشهور بین المللی.آلبرتو آرولو کارگردان فیلم به سراغ سیمون بولیوار، انقلابی سرشناس بولیویایی رفته است. این چهره نامدار انقلابی که الهام بخش بسیاری از انقلابیون جهانی بوده، در بیش از صد نبرد علیه امپراتوری اسپانیا در آمریکای لاتین مبارزه کرد و جنگید. بولیوار سوار بر اسب بیش از 70 هزار مایل را طی کرد. کارزار انقلابی و اکثر موارد با پیروزی همراه بود. فیلم لحن مستند ندارد و منتقدان سینمایی در رابطه با آن به دو دسته موافق و مخالف تقسیم شده اند. دسته ای آن را ادای دین خوبی به بولیوار دانسته و دسته دیگر نظری عکس دارند.