بهترین نمونههای فرانسوی ادبیات جنگ
مجله فرهنگی هفت راه – گروه کتاب: پرونده جنگ در بحث ادبیات جنگ فرانسه، اگر منظومههای حماسی و شهسواری آن را نادیده بگذاریم، میتوانیم مدعی شویم در سده ۱۹ و دوره رمانتیکها به ویژه تحت تأثیر نویسندگان انگلیسی مانند سروالتر اسکات، در فرانسه شاهد خلق رمانهای تاریخی هستیم که بسیاری از آنها به پدیدهٔ جنگ میپردازند.
در میان مهمترین نویسندگان این دوره میتوان به آلفرد دو وینیی، الکساندر دوما و پروسپیر مریمه اشاره کرد که در آثارشان به جنگ نیز پرداختهاند. اما مهمترین نام در تاریخ ادبیات قرن ۱۹ فرانسه بیشک از آن ویکتور هوگو است. ویکتور هوگو که در «بینوایان» نیز به توصیف صحنههایی از جنگ میپردازد، در اثر دیگرش «کرامول» بیشتر بر این موضوع معطوف میشود.
جدا از نویسندههای رمانتیک، بالزاک نیز که پدر رئالیسم خطاب شده است، در رمان «شوانها» ی خود به پدیده جنگهای داخلی در دوره موسوم به دوره کنسولی میپردازد.
نویسندگان نامآور سده ۱۹ فرانسه از قبیل استاندال (در «صومعه پارم») و گوستاو فلوبر (در «سالامبو») بیاعتنا به پدیده جنگ نبودهاند. اما جنگ پروس در اواخر سده ۱۹ نویسندگان فرانسوی را بیشتر به این مضمون میکشاند.
از جمله نویسندگان سده ۱۹ فرانسه که به جنگ پرداختند، باید از ناتورالیستها نام برد: جنگ پروس و فرانسه موجب شد گروهی از نویسندگان که به گروه «مدان» معروف شدند با الهام از واقعه جنگ، کتابی گروهی به نام «شبنشینیهای سدان» را به دست چاپ بسپارند.
داستانهای این مجموعه را شاید بتوان جزء بهترین داستانهای جنگی تاریخ ادبیات فرانسه دانست. جزء داستانهای خوب این مجموعه میتوان از «حمله به آسیا» اثر امیل زولا و «تپلی» اثر گی دو موپاسان نام برد. جدا از این دو چهره، نویسندگان نامداری چون بول دوسوئیسف، هویسمان (با داستان «پشتواره پرپشت»)، هانری سئار (با داستان «خونریزی»)، لئون هنیک (با داستان «واقعه فرد شماره ۷») و پل الکسی (با داستان «پس از نبرد») شایان ذکرند.
از میان این نویسندگان باید به ویژه از امیل زولا و گی دو موپاسان نام برد. کتاب «سقوط» از زولا که برخی منتقدان آن را شاهکارش دانستهاند نیز دربارهٔ جنگ پروس و فرانسه است. برخی از داستانهای گی دو موپاسان که جزء استادان داستان کوتاه فرانسه و بلکه جهان است، به همین مضمون تعلق دارد که از جمله آنها جز تپلی میباید به «زندانیان» و «دو دوست» نیز اشاره کرد.
با وقوع جنگ جهانی اول، بار دیگر مضمون جنگ در ادبیات مطرح میشود و نویسندگان فراوانی با الهام از وقایع جنگ آثاری میآفرینند که بسیاری از آنها ناتورالیستی به شمار میآیند. از جمله آثار مطرح در طول جنگ و نیز در دهه ۱۹۲۰ میتوان به «آتش» اثر هانری باربوس، «صلیبهای چوبی» (۱۹۱۹) اثر رولان دوژولس، «زندگی شهدا» (۱۹۱۷) اثر ژرژ دوهامل، «وردن» اثر ژول رومن، «تابستان ۱۹۱۴» اثر روژه مارتین دوگار و به ویژه به صحنههای شگفتآور و تکاندهنده کشتار وحشیانه جنگ در رمان «سفر به انتهای شب» اثر لویی فردیناند سلین اشاره کرد.
در همین دوران، شارل پگی با همکاری مارسل بدوان درام «ژاندارک» را مینویسد و آن را به تمامی مردان و زنانی که در راه مردم جان باختند، اهدا میکند. موریس بارس ملیگرای معروف فرانسوی نیز چندین رمان جنگی اما با دیدگاه راستگرایانه خلق میکند. آناتول فرانس نویسنده معروف فرانسوی در «ژاندارک» همین مضمون را میپروراند. در این میان، برنانوس که از گروه معروف موسوم به نویسندگان کاتولیک شمرده میشود، در جنگ جهانی اول شرکت میکند، زخمی میشود و مدال میگیرد؛ با این حال او در آثارش نگاهی ضد جنگ دارد و به سال ۱۹۲۶ در نخستین رمان خود «زیر آفتاب اهریمن» که بسیار موفق از کار در میآید، در عین پرداختن به کشمکشهای معنوی، جنگ را نیز موضوع کارش قرار میدهد.
او که به هنگام جنگ داخلی اسپانیا ابتدا طرف فرانکو را گرفته بود، با مشاهده اعدامهای وحشیانه نظامیان فرانکو و رفتار روحانیت و کلیسا ابتدا به شگفتی و سپس به نفرت رسید و رمان «گورستانهای بزرگ در مهتاب» (۱۹۳۸) را از زبان قربانیان جنگ نوشت و به نوعی اعتراض خود را بیان کرد. او در «داستان جدید موشت» نیز خشم و نفرتش را از جنگهای داخلی اسپانیا ابراز کرد.
در همین گیر و دار بود که ژان ژیرودو که در لشکرکشی به آلزاس شرکت کرده بود، تحت تأثیر این تجربه، «قرائت برای یک سایه» را نوشت.
دریولاروشل به هنگام نخستن جنگ جهانی تحت تأثیر بارس، کیپلینگ و نیچه در جبهههای جنگ حاضر میشود و در کتاب «کمدی شارل روآ» (۱۹۳۴) نبردی را که در آن شرکت داشت، روایت میکند. هانری دو متلان نیز تجربیات خود در نخستین جنگ جهانی را در کتاب «رویا» به تصویر میکشد و ژان ژیونو در «گله بزرگ»، مصائب همین جنگ را روایت میکند.
رومن رولان نیز در داستانی عاشقانه به نام «جزیرهای در توفان» ماجرایی عاشقانه را روایت میکند که به سبب جنگ به تراژدی ختم میشود. آندره مورا در این میان «سکوتهای سرهنگ برامبل» را مینویسد که اثری درباره نخستین جنگ جهانی است.
با رخداد جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه نیز آثار درخشانی علیه اشغالگری آلمانیها از سوی نویسندگان فرانسوی زبان منتشر شد. موریس مترلینگ نویسنده فرانسه زبان بلژیکی تحت تأثیر اشغالگری نازیها «رنج زندگی» را مینویسد که درباره فداکاری حاکم یک دهکده علیه اشغالگران نازی است. شاید درخشانترین این آثار کتاب «خاموشی دریا» اثر ورکور باشد که به شکل مخفیانه در زمان اشغال فرانسه به چاپ رسید. نویسنده که در صورت دستگیری بیشک محکوم به اعدام میشد، در اثر خود مبارزه منفی یک خانواده را در برابر افسر دشمن به تصویر میکشد.
ورکور همچنین اثر دیگری در ژانر ادبیات نهضت مقاومت به نام «پیش به سوی ستاره» را نیز به رشته تحریر درآورد.
در سال ۱۹۴۲ در بحبوحه جنگ جهانی دوم، آنتوان سنت دو اگزوپری رمان «خلبان جنگ» را تحت تأثیر تجربیات هوایی خود نوشت.
لوئی آراگون سوررئالیست معروف سابق نیز که دیگر به کمونیسم روی آورده بود، رمان «کمونیستها» را مینویسد که به زندگی مردم فرانسه میان سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ میپردازد. اما این اثر او، از آسیبهای رئالیسم سوسیالیستی در امان نمیماند. اثر دیگر این نویسنده به نام «هفته مقدس» (۱۹۴۸) که پس از جریان استالینزدایی چاپ شد، اثری بهتر از کار درآمد.
بیشک جنگ جهانی دوم در پدید آمدن مکتبی به نام «ادبیات اگزیستانسیالیستی» بیتأثیر نبود. نویسندگان شاخص این مکتب مانند ژان پل سارتر توجه ویژهای به مضمون جنگ داشتند. ژان پل سارتر از جمله در داستان «دیوار» به جنگ داخلی اسپانیا و در رمان ناتمام «آخرین مهلت» به سقوط فرانسه پرداخت. آلبرکامو نیز که در نهضت مقاومت فرانسه حضور داشت در آثاری چون «عادلها» و به شکلی بسیار تمثیلیتر در «طاعون» به مضمون جنگ اشاره دارد. از دیگر نویسندگان صاحبنام در فرانسه آندره مالرو شایان ذکر است. او در آثاری مانند «امید»، «سرنوشت بشر»، «ضدخاطرات» و… به توصیف جنگهای گوناگون از جنگ داخلی اسپانیا و چین گرفته تا فرانسه میپردازد.
پس از جنگ جهانی دوم، دایوید روسه در رمان «دنیای بازداشتگاه» و نیز «روزهای مرگ ما» به تجربهٔ بازداشتگاهها و اسارت میپردازد. «دره کامیاب» اثر ژول روا و «آخر هفته در زویدکوت» به قلم روبر مرل برخی از مأموریتهای نظامی جنگ را به تصویر میکشد. روبر مرل همچنین صاحب رمانی برجسته به نام «مرگ کسب و کار من است» به شمار میرود که در آن از دریچهٔ چشم یک جنایتکار نازی دوره جنگ روایت میشود.
روژه نیمیه با کتاب «شهسوار آبی» و آنتوان بلوندن با «اروپای بیشهنشین» و فرانسوا ساگان با رمان «خسته از عشق» به تمسخر جنگ و ادبیات متعهد میپردازند. مارسل امه در همین دوره رمان «تراولینگ» را درباره چهرههای مردمی مینگارد. آثار دیگر او «راه غیرمستقیم»، درباره اشغال فرانسه و «اورانوس» به وقایع پس از آزادسازی فرانسه اختصاص دارد.
روژه وایان آثاری از جمله «بازی عجیب»، «ضربههای مهلک» و «قانونی» را دربارهٔ جنگ به نگارش در میآورد.
با گذر از جریان ادبیات اگزیستانسیالیستی، نویسندگان رمان نو از مضمون جنگ فاصله میگیرند. با این حال، از معدود نویسندگان رمان نو که به موضوع جنگ میپردازند، کلود سیمون برنده جایزه نوبل ۱۹۸۵ را باید نام برد. او که خود نیز در جنگ شرکت داشت، بر اساس تجربههای شخصی خود و البته به سبک و سیاقی مدرن، رمان «قصر» (۱۹۶۲) درباره جنگ اسپانیا، جاده «فلاندر» (۱۹۶۰) درباره جنگ جهانی دوم و منظومه «مدار قهرمانی» (۱۹۸۱) را همزمان درباره جنگ جهانی دوم، جنگ اسپانیا و دوره ناپلئون مینویسد که البته قهرمان بخش جنگهای ناپلئون یکی از اجداد نویسنده بوده است.
مارگارت دوراس نیز که فیلم «هیروشیما، عشق من» را ساخته بود، در رمان «رنج» (۱۹۸۵) به داستان شوهرش میپردازد که از اردوگاه اسرای جنگی آزاد شده و به میهن باز میگردد. با این حال این رمان دائم در رفت و آمد بین گذشته و حال است.
نویسندگان نسبتاً معاصرتر نیز گهگاه به جنگ باز میگردند. مثلاً پاتریک مودیانو که متولد ۱۹۴۷ است، در رمان خود به نام «میدان اوتوال» به مسأله جنگ و یهودیان میپردازد. او در دیگر رمانهایش مانند «رقص شبانه» (۱۹۶۹)، «بلوار کمربندی» (۱۹۷۲)، «کوچه مغازههای تاریک» (برنده جایزه گنکور ۱۹۷۸) و در فیلمنامه «لاکمب لوسین» (۱۹۷۵) مصرانه گذشتهای را به تصویر میکشد که خود هرگز آن را تجربه نکرده است: «گشتاپو»، «نهضت مقاومت»، «میلیشیا»، «گریز از مرز» و…