فرصت‌هایی که سوخت یا سوزاندند!

در مملکت ما رسم بر این است که هر مدیری مادامی که بر کرسی ریاست است مورد هجمه و انتقاد بادلیل و بی‌دلیل عموم رسانه‌ها و مردم است و از لحظه‌ای که میز ریاست را به نفر بعدی واگذار می‌کند، بی‌دلیل محبوبیتش اوج می‌گیرد و همه غصه می‌خورند که چرا تا وقتی بود «قدرش را ندانسته‌اند» و چنان گوهری را بی‌خود و بی‌جهت مورد عتاب قرار داده‌اند.
براساس همین عادت هم احتمال می‌دهم از این به بعد جریان تعریف و تمجیدهای بی‌منطق و بی‌دلیل از عزت‌اله ضرغامی، مدیری که بیشترین اصطکاک و درگیری را با بدنه‌ی فعالان فرهنگی جبهه انقلاب در طول ده سال مدیریتش بر مهم‌ترین دستگاه فرهنگ‌ساز جمهوری اسلامی داشت، اتفاقا توسط همین دوستان انقلابی و ارزشی آغاز شود و با آغاز به کار رسمی «سرافراز» نیز با مشاهده هر خروجی قابل انتقاد نیز گروهی شروع کنند به نوستالژی‌بازی که؛ «یادتونه زمان ضرغامی…..».
پس از همین حالا، این پرونده‌ها و این یادداشت‌ها شاید بتوانند در حد قدرت و تاثیرگذاری خود، کمی از بار ستایش‌های بلاوجه آتی بکاهند و باعث شوند حداقل کمی به یاد داشته باشیم که ضرغامی و دارابی، به عنوان مدیران ارشد صداوسیما، و مدیران زیرمجموعه‌شان چه فرصت‌هایی را در طول این سال‌ها از جریان فرهنگی انقلاب دریغ کردند و اساسا چرا در طول ریاستشان بر رسانه‌ی ملی همواره مورد انتقاد غالب رسانه‌ها، کارشناسان و فعالان فرهنگی انقلاب بودند و خروجی‌هایشان نیز به صورت روزافزونی توسط مردم پس زده شد و مورد استقبال واقع نشد.
یک: برای داشتن نگاهی گذرا به مهمترین فرصت‌های سوخته‌ی مدیریت یک دهه‌ی گذشته صداوسیما اما بد نیست از همین روزهای آخر شروع کنیم. از روزهایی گمانه‌زنی برای انتخاب مدیریت جدید رسانه‌ی ملی. این شاید برای اولین بار در سه دهه‌ی پس از انقلاب بود که همه‌ی فعالان فرهنگی و سیاستگذاران و مدیران کلان مملکت با تمام وجود فهمیدند که در بین تمام چهره‌های موجود در مدیریت فرهنگی مملکت به واقع هیچ گزینه‌ای حتی نزدیک به گزینه تراز انقلاب اسلامی وجود ندارد و دست جمهوری اسلامی از مدیر فرهنگی خالی‌ست.
حالا اما در تحلیل چرایی این اتفاق باید به این نکته توجه کرد، اینکه این معضل قطعا نه به جایی خارج از ساختار صداوسیما، که پیش و بیش از همه به خود مدیران صداوسیما برمی‌گردد. طبعا حداقل انتظار از ساختاری به گستردگی و وسعت صداوسیما این است که در داخل خود و طی سلسله‌مراتبی منطقی مدیرانی را از رده‌های پایین مدیریت برای تصدی پست‌های رده بالا تربیت کند و طبعا بهترین گزینه برای تصدی ریاست سازمان را از افرادی از درون ساختار خود پینهاد دهد.
اما تنها یک نگاه گذرا به همین نیروهای موجود و حتی سابقه رئیس جدید صداوسیما نشان می‌دهد عزت‌اله ضرغامی در مدت ده سال ریاست خود بر این سازمان، به تعداد انگشتان یک دست هم نیروی جدید به ساختار مدیریتی عظیم‌ترین سازمان فرهنگی مملکت وارد نکرده است، نیروهای با استعداد فراوانی که اگر در ابتدای دوران ریاست ضرغامی دیده  و جدی گرفته می‌شدند و به ساختارهای صداوسیما ورود پیدا می‌کردند بعد از یک دهه تجربه و طی سلسله‌ مراتب مدیریتی سیستم، حالا به مهره‌هایی قابل اعتنا نه‌تنها فقط در رسانه‌ی ملی، بلکه در کل چرخه‌ی فرهنگی مملکت تبدیل می‌شدند.
با این اوصاف به نظر می‌رسد اینکه بی‌توجهی عجیب مهندس ضرغامی و همچنین معاونت‌های زیرمجموعه‌اش-به ویژه علی دارابی- به بدنه نیروهای فرهنگی انقلاب در طول یک دهه مدیریت کلان فرهنگی را غفلتی کوچک در نظر بگیریم کمی ساده‌انگارانه باشد. گاهی اوقات جهالت‌ها همتراز و برابر با خیانت‌ها قرار می‌گیرند و هدر دادن یک دهه از عمر انقلاب و عدم معرفی حتی یک نیروی کارآمد در چنین ساختاری خیانتی است که اتفاقا سال‌های بعد به عمق فاجعه‌بار بودنش و تاثیرگذاریش بر روند فرهنگی ایران پی خواهیم برد.
دو: این از ساختارها و نیروهای مدیریتی. اما همین بحث را در مورد سازندگان و تولیدکنندگان برنامه‌ها و خروجی‌های رسانه‌ی ملی در نظر بگیرید.
ضرغامی و زیرمجموعه‌هایش یک دهه وقت داشته‌اند تا در دل شبکه‌هایی که حالا دیگر تعدادشان به 24-25 رسیده‌است تهیه‌کنندگان، کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان، مستندسازان، مجریان، تصویربرداران و ….. انقلابی و متعهد تربیت کنند. اما حالا و پس از گذشت ده سال چه در دست داریم؟ مجموعه‌ای از شبه‌روشنفکران غرب‌زده که در دل برنامه‌های رسانه‌ی انقلاب چهره شدند و بعد از شهرت جلوی آن ایستادند، و مجموعه‌ای از هنرمندان متعهد که به هیچ طریقی راهی به مجموعه تحت مدیریت ضرغامی نیافتند و بعضا حتی ممنوع‌التصویر شدند و معدود برنامه‌هاشان در صداوسیما که با اقبال فراوانی هم روبه‌رو شده بود تعطیل شد.
عمق فاجعه اما وقتی ملموس‌تر می‌شود که بدانیم تمام این بی‌توجهی‌ها درست زمانی صورت گرفت که هنر انقلاب بعد از اتفاقات88 در آستانه جهشی بزرگ قرار گرفت و در این مقطع تاریخی قطعا جایی به اهمیت و به وسعت صداوسیما می‌توانست این روند را سرعت بسیار بیشتری ببخشد.
بعد از فتنه88-درست مانند دوران پس از دفاع مقدس- نسلی از جوانان متعهد و کاربلد حزب‌اللهی کم‌کم پا به عرصع هنر و رسانه گذاشتند که در این چند سال ظهور و بروزهای فراوانی یافته است و از این به بعد نیز بسیار بیشتر خواهد یافت. در این بین مدیر یک مجموعه بزرگ رسانه‌ای اگر واقعا دغدغه‌ی انقلاب و کادرسازی برای آن را دارد طبعا نباید از چنین نسل و چنین فرصتی بگذرد. این فرصت دوسویه است، فرصتی که هم مدیر انقلابی می‌تواند آنتنش را-اتفاقا با هزینه کمتر- با محصولات متعهدانه‌تر و همچنین جسورانه‌تر و پیشروتر پرکند و هم هنرمند جوان انقلاب می‌تواند در این مسیر بیشتر تجربه کند و کار یاد بگیرد.
اما در این چند سال-به ویژه 5 سال پس از فتنه- نه‌تنها هیچگاه این فرصت برای نیروهای جوان انقلاب فراهم نشد بلکه معدود برنامه‌هایی مثل «دیروز، امروز، فردا» به دلیل مشکلات شخصی مدیران عقیم شدند و اخته. این البته طبعا ارتباط تام و تمامی نیز به موردی که در بند یک اشاره کردیم دارد. در یک مجموعه رسانه‌ای شما وقتی مدیری باورمند به انقلاب نداشته باشی طبعا برنامه‌سازهای انقلابی نیز فرصت عرض‌اندام نخواهند یافت و خروجی انقلابی نیز نخواهی داشت. مدیر و هنرمند متعهد لازم و ملزوم یکدیگرند و زمینه‌ساز پیشرفت هم، پس بدون آوردن حتی یک نیروی جدید در ساختار مدیریتی، بی‌توجهی به نیروهای برنامه‌ساز انقلاب امری بدیهی است و خیانتی قابل پیش‌بینی.
سه: به این دو مورد، ده‌ها مورد دیگر می‌شود افزود، اینکه ده سال فرصت برای ترمیم و اصلاح ساختار دانشگاه صداوسیما وجود داشت و مهم‌ترین مرکز تربیت نیرو برای رسانه‌ی ملی همانطور به حال خودش واگذارشد. اینکه مدیران میانی صداوسیما- به ویژه معاونت سیما- حتی قدرت استفاده‌ی بهینه از نیروهای پیشین صداوسیما را هم نداشتند و پس از ده سال صداوسیما از نظر کیفیت تولیدات و میزان مخاطب به نازل‌ترین دوره‌ی خودش رسیده است و مدیران ارشد سازمان تنها به ارتقای کمی محصولات و خورجی‌ها پرداختند و چندین مورد دیگر.
اما با همه‌ی این فرصت‌های دریغ‌شده و ظرفیت‌های بلااستفاده، یحتمل از فردا نوشته‌های ستایش‌آمیزی روانه مهندس ضرغامی خواهد شد. او حالا بر کرسی ریاست نیست و ما همواره مدیر سابق را بیش از مدیر حاضر دوست داریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت − سه =

دکمه بازگشت به بالا