جلال و گلشیری کی به کوچه آشتی‌کنان رسیدند؟!

مجله فرهنگی هفت راه – گروه کتاب: راستش با سخنانی که دبیر علمی هفتمین جایزه ادبی جلال آل احمد در پاسخ به منتقدان این دوره از جایزه بیان فرموده است، آدم دست و دلش می‌لرزد دیگر حرفی بزند و انتقادی بکند!(اینجا) اما راستش وقتی به جلال فکر می‌کنیم دلمان نمی‌آید حالا که دستش از دنیا کوتاه شده است، عده‌ای به زور دست او را در دست روشنفکری چون گلشیری بگذارند. آنهم وقتی که جلال کسی بوده است با آن کارنامه و آن مواضع نسبت به روشنفکرانی که لشیری یکی از آنهاست.

با اعلام نامزدهای جایزه جلال در دو بخش داستان کوتاه و رمان، یکی از چیزهایی که به چشم می‌آید این است که تعداد قابل توجهی از نویسندگان این کتابها کسانی هستند که یا داور جایزه گلشیری بوده‌اند و یا در این جایزه برگزیده شده‌اند و حتی گاهاً خودشان هم با او سر و سری داشته‌اند.

برای مثال محمدرضا صفدری که با کتاب سنگ و سایه نامزد جایزه جلال شده است، از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ در جلسه‌های داستان‌خوانی پنج‌شنبه‌ها که در خانهٔ هوشنگ گلشیری و با حضور چند نویسنده جوان تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. همچنین کتابی مشترک با عنوان «۸ داستان از نویسندگان جدید ایران» با مقدمه هوشنگ گلشیری از دیگر آثار وی به شمار می رود.

ابوتراب خسروی نیز که با ملکان عذاب در فهرست نامزدها جای گرفته است، برنده چهارمین دوره جایزه گلشیری است.

محسن عباسی نویسنده کتاب در هوای گرگ و میش نیز یکی از نامزدهاست که در کارنامه‌اش برگزیده شدن در سیزدهمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری به چشم می‌خورد.

فرشته احمدی نیز که با گرمازدگی نامزد جایزه جلال شده است، در فعالیت ادبی خود هم سابقه داوری در جایزه گلشیری را دارد و هم داوری در این جایزه را.

محمدرضا کاتب هم که کتاب بی‌ترسی او جزو نامزدهاست، سابقه اینکه کتابهاش جزو برگزیده‌های جایزه گلشیری باشد را در کارنامه دارد.

اگر چند تن از نامزدها را نیز که کتاب اولی هستند و اساساً فرصتی برای اینکه جزو برگزیدگان جایزه گلشیری باشند، نداشته‌اند کنار بگذاریم، متوجه می‌شویم که انصافاً سهم برگزیدگان این جایزه در بین نامزدهای جایزه جلال بالاست.

حال که ساعاتی تا برگزاری اختتامیه این جایزه باقی نمانده، بد نیست مسئولان برگزاری جایزه جلال به این فکر کنند که آیا نقطه اشتراکی بین اهداف و اساسنامه جایزه جلال با اهداف و جایزه گلشیری پیدا کرده‌اند که حاصل تمرکز بر این نقطه اشتراک، بگزیدن کتابهایی شده است که نویسندگانشان مورد تایید جایزه معلوم الحال گلشیری هستند؟

جایزه گلشیری مروج و ضریب دهنده به یک جریان ادبی است که مختصات و شاخصه‌هایی مشخص دارد و نویسندگانی که در طول سیزده دوره آن برگزیده شده‌اند، همگی از اندیشه‌ها و عقایدی مشخص برخوردارند و در واقع مورد اعتماد برگزارکنندگان گلشیری بوده‌اند. حال اینکه خروجی جایزه جلال هم به همین افراد اختصاص دارد قابل تامل است.

در پایان توجه به این نکته نیز لازم است که منظور از انچه گفته شد تنظیم ساز و کاری برای اینکه مثلا کتابهای برگزیده جایزه گلشیری در جایزه جلال برگزیده نشوند نیست، وجود این ساز و کار یا هر چیزی شبیه به این انقدر خنده‌دار و غیر واقعی است که قطعا نمی‌تواند منظور نگارنده این سطور هم باشد. بلکه حرف از نوعی جهت گیری و اعمال مدیریت توسط مدیران فرهنگی ماست که خروجی آنها هیچ فرقی با خروجی جایزه گلشیری نمی‌کند. حرف از آسیب شناسی نوعی مدیریت فرهنگی است که حتی در سال حمایت از جناح فرهنگی مومن هم ظرفیت تبلیغی و پاداش اقتصادی خود را نصیب کسانی می‌کند که پیش از این در جایزه گلشیری خط و جهت فکری خود را نشان داده‌اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + 7 =

دکمه بازگشت به بالا