پارادوکس ترویج مطالعه در شبکههای اجتماعی!
توضیح: این مطلب از وبلاگ حسام الدین مطهری برداشته شده و با تغییر عنوان در «هفت راه» منتشر میشود.
یک: ترویجِ مطالعه در شبکههای اجتماعی مثلِ فوتبالبازی روی زمین اسکی است. چرا؟ چون اساسِ شبکههای اجتماعی بر فکر نکردن و نیاندیشیدن است. بسترِ شبکههای اجتماعی بر اندیشهورزی بنیان گذاشته نشده است. شبکههای اجتماعی سطحیگرا و سطحیسازند. سرعتِ بالای انتشارِ مطلب و دریافتِ بازخورد این پدیدههای نوظهور را به ابزاری تبدیل کرده است که تفکر در آن نقشِ حیاتی ندارد. مقبولیتِ بیشتر یافتن، اصلِ غایی شبکههای اجتماعیست. وقتی چنین چیزی اصل باشد، مطالعه و ترویج مطالعه به حاشیه رانده میشود؛ هر چند که هدفِ اصلی بهنظر همین باشد.
دو: ترویج مطالعه در شبکههای اجتماعی مثلِ برپا کردنِ مجلسِ روضه در کافه نادریست. مستمعِ این روضه اساساً برای روضهشنیدن و اشک ریختن به مجلس نیامده است. هدفِ او چیزِ دیگریست. گیرم که روضهخوان اندک اشکی هم از حضار بگیرد، اما خودش هم خوب میداند که زمین بازیاش را اشتباه انتخاب کرده است.
کتابخوانی و ترویجِ آن، نیازمندِ بستریست که شایسته و متناسبش باشد. به هیچوجه تأثیراتِ آنی و تبسازِ شبکههای اجتماعی را بر فروش یک کتاب نفی نمیکنم، اما میخواهم بگویم ما تکیه و زمینِ فوتبال را رها کردهایم و جای دیگری فرود آمدهایم. در این بین مقبولیتافزایی برای کاربرانِ صفحاتِ ترویجِ مطالعه هم در ادامه یافتنِ روند بیتأثیر نیست و این موضوعِ انگیزهافزا را نباید نادیده گرفت. اعتبارِ کاذبی که شبکههای اجتماعی میسازند، قطعاً میتواند شرایطی بسازد که یابو برمان دارد.
ترویجِ مطالعه تکنیکها، اصول و روشهای مختص به خود را دارد. این تکنیکها باید هر روز و با پیشرفتِ فناوری تغییر کند، اما باختنِ بازی به شبکههای اجتماعی و هضم شدن در فراگیری و زرق و برقِ آنها پسندیده و مثمر ثمر نیست. چرا با مالتیمدیا مخالفت نمیکنم؟ چرا با وبسایتها و وبلاگها مخالفت نمیکنم؟ چرا فقط روی بیاعتباری شبکههای اجتماعی تأکید میکنم؟ چرا به شبکههای اجتماعی مبتنی بر کتاب مثل گودریدز حمله نمیکنم؟ چون به زعمِ من در سایر شبکههای اجتماعی مبنا تفکر نکردن و تولید محتوای از پیش اندیشده نکردن است. چون گردهماییِ کاربران در سایرِ شبکههای اجتماعی برای کتاب که نیست، هیچ؛ بلکه کوچکترین انگیزده مطالعاتی هم در آن دخیل نیست. بگذریم که کتابخوانانِ واقعی در شبکهٔ اجتماعی ولو نیستند. اساساً شبکههای اجتماعی در برابر مطالعه هستند. دیگر اینکه با صراحت معتقدم کسانی که ادعا میکنند در شبکههای اجتماعی دنبال ترویج مطالعه هستند از انگیزههای دیگری نیست غافل نیستند. آنها هم فریفتهٔ زرق و برقِ شبکههای اجتماعی و ارتباطات شدهاند.