چند سال دیگر با یک ایده ثابت قرار است فیلم بسازید و نان بخورید؟!

مجله فرهنگی هفت راه – گروه تلویزیون: سریال «سالهای ابری» که این روزها دارد از تلویزیون پخش می‌شود ابتدا قرار بود یکی از سریال‌های مناسبتی ماه محرم باشد. محمد علی اسلامی تهیه کننده این سریال با اطمینانی خاص گفته بود: «این سریال برای پخش از شبکه دو سیما در نیمه دوم ایام ماه محرم تولید می شود و… با توجه به این که این سریال یک اثر مناسبتی است به هیچ وجه زمان پخش آن به تعویق نخواهد افتاد.» اما محرم گذشت و خبری از این سریال نشد تا خبر پخش آن در ماه صفر و حوالی اربعین منتشر شود. اما نهایتا چشم بینندگان تلویزیون در این روزها به جمال دستپخت «مهدی کرم‌پور» روشن شد و البته اولین چیزی که به ذهن رسید این بود: «این همه شل کن سفت کن برای این سریال ضعیف بود؟!»

واقعیت این است که سالهای ابری سریالی تکراری و ضعیف است. آنقدر ضعیف که حتی روزنامه جام‌جم هم که زیرمجموعه صدا و سیما است نتوانسته خود را برای دفاع از آن قانع کند و در مطلبی مفصل به انتقاد از ضعف و مضمون تکراری آن پرداخته است. درباره این سریال چند نکته قابل بیان است:

مهدی کرم پور که کارگردان سالهای ابری است، ساخت فیلم «پل چوبی» را در کارنامه دارد. «خسرو نقیبی» نیز که یکی از نویسندگان فیلمنامه این سریال است، نویسنده فیلمنامه پل چوبی بوده است. پل چوبی یکی از فیلمهای حاشیه‌داری بود که به طرفداری از فتنه می‌پرداخت. در این فیلم به صراحت از مهاجرت جوانان به علت اوضاع اسفبار ایران حمایت شده بود. همچنین شرکت اجباری مردم در انتخابات نیز یکی از بخشهای این فیلم بود. نشان دادن تصویری زشت و نفرت آور از برخی نهادهای انقلابی نیز از دیگر کارکردهای پل چوبی بود و البته به مقدار لازم گوشه و کنایه‌های دیگر هم به جمهوری اسلامی زده بود. و حال سازندگان چنین اثری برای ساخت یک سریال مناسبتی انتخاب شده بودند!

همین امر هم باعث شده بود که اعطای یک سریال ماه محرمی به تیمی که چنین تجربه‎‌ای دارند، و به حمایت از فتنه 88 پرداخته‌اند مورد انتقاد قرار بگیرد اما مسئولان صدا و سیما بی‌توجه به این انتقادات بر حق، از تصمیم خود برنگشتند. هرچند که این انتقادات هزینه این تصمیم را بالا برد و احتمالا یکی از دلایل تاخیر در تصویربرداری سریال هم همین امر بوده باشد.

اما نکته مهم آن است که این تصمیم عجیب و غریب مدیران وقت تلویزیون و شبکه دو، به یک خروجی قابل دفاع حتی از نظر فنی هم نینجامید. در واقع سالهای ابری چیزی جز تکرار یک داستان دستمالی شده در قالب یک تصویر برداری پر رنگ و لعاب نیست. برای اینکه به این امر واقف شوید بد نیست چند سریال مناسبتی اخیری که محمدعلی اسلامی و یک نویسنده پرسابقه به نام علی اکبر محلوجیان در تولید آن نقش دارند را مرور کنیم. سریالهایی چون «زیر تیغ»، «فرات»، «یک تکه زمین» و «مثل هیچکس». در این سریالها یا محمد علی اسلامی بعنوان تهیه کننده و علی اکبر محلوجیان بعنوان نویسنده بصورت مشترک حضور دارند و یا اینکه حداقل یکی از آنها جزو عوامل فیلم است. و البته مهدی کرم پور در سریال یک تکه زمین نقش کارگردان را دارد.

همه این سریالها یک تم مشترک دارند و گروهی که از آنها نام برده شد سالهاست با سریال ساختن پیرامون این تم آنتن پر می‌کنند و نان می‌خورند!

در خلاصه داستان سریال سالهای ابری آمده است: «زندگی حسین سالار از روزی به هم می‌ریزد که جاسم پرده از سال‌های ابری ذهن سالار برمی‌دارد. دیری نمی‌گذرد که سالار می‌ فهمد این فقط بخشی از هجمه بزرگی است که کیان زندگی او را هدف گرفته. او باید تصمیمی بزرگ بگیرد. مصالحه با مهاجمان، یا آغاز جنگ برای اثبات شرافتی که سال‌ها برای آن جنگیده است…»

در خلاصه داستان سریال یک تکه زمین که اسلامی تهیه کننده آن بود و کرمپور کارگردان و نقیبی و محلوجیان هم نویسنده و باز هم برای محرم ساخته شده بود، آمده است: «حاج حیدر از آن نانواهای قدیمی تهران است که هنوز نانش را روی ترازو می‌کشد و دست مشتری می‌دهد. نزد مردم احترام دارد و بزرگ محل است. نظم این زندگی از روزی به هم می‌خورد که او نانوایی التفاط (آتیلا پسیانی) را به دلیل تخلف می‌بندد…»

خلاصه داستان مثل هیچ کس هم که تهیه کننده‌اش اسلامی و نویسنده‌اش محلوجیان بود و در ماه مبارک رمضان پخش شد به این شرح است: «درباره خانواده‌ای است که پدرشان فوت می‌کند و پسر بزرگتر که همه او را داداشی صدا می‌کنند، مسئولیت خانواده را به عهده می‌گیرد. اما بر سر ارث و میراث رابطه برادرها خراب میشود و البته در این میان وسوسه‌های یک فرد قدیمی که تازه پیدا شده هم بی‌تاثیر نیست.»

اسلامی و محلوجیان یک کار مشترک دیگر هم دارند؛ سریال «فرات» که آن هم یک سریال محرمی است، با این خلاصه داستان: «حاج ابراهیم از سوی صمیمی‌ترین دوست خود ـ که رابطه عاطفی بسیاری با او دارد ـ زخم عمیقی می‌خورد، اما نمی‌داند که ریشه این اتفاق از سوی چه کسی و از کجا نشأت گرفته است. بعد از مدتی وقتی از واقعیت ماجرا با خبر می‌شود، واکنش شدیدی از خود نشان می‌دهد…»

اینها تنها چند نمونه از وجود یک خط داستان مشترک بود که یک گروه سریال‌سازی با تغییر دادن جزئیات آن سالهای متمادی برای مناسبتهای تلویزیون سریال می‌سازند و به مدیران و مخاطبان قالب می‌کنند. و جالب آنکه در همه آنها –چون مناسبتی هستند- با فرا رسیدن عید فطر یا پایان محرم، ناگهان همه شخصیتها متحول شده و دور هم جمع می‌شوند و به بانی اختلافات لعنت می‌فرستند و دوباره کانون گرم خانواده را تشکیل می‌دهند!

سالهای ابری هم از این قاعده مستثنی نیست. همان تیم، همان تم را گرفته‌اند و با تغییر شغل شخصیتها، یک سریال تکراری ساخته‌اند. پس عجیب نیست اگر این سریال هم مثل سایر سریالهایی که در بالا به آن اشاره شد در جذب مخاطب ناکام باشند. چراکه مخاطبان بر عکس مدیران که مجبورند برای پر کردن آنتن خود را به ندانستن بزنند، اجباری برای تماشای یک کار تکراری و کسل کننده ندارند. یکی دیگر از نقاط مشترک این سریالها، اعصاب خورد کن بودن آنهاست. از هم پاشیدن خانواده‌ها و بهم خوردن نظم زندگی آنها و فرو رفتنشان در نکبت و بدبختی و… در این سریالها موج می‌زند و جالب آنکه ربط این فضا با مناسبتهایی مثل محرم یا ماه رمضان هم اصلاً مشخص نیست. البته به تناسب این مناسبتها حتما یک خرده داستانهایی مثل نذری یا تعذیه یا افطاری بعنوان چاشنی به داستان اصلی و تکراری سریال اضافه شده‌اند.

سالهای ابری نه تنها تکراری و بی‌محتواست، بلکه از عدم رعایت ابتدائیات قصه گویی هم رنج می‌برد. شخصیت‌پردازی‌ها ناقص و باورناپذیر هستند. خیلی از اتفاقات داستان دلیل توجیه پذیری ندارند. روابط شخصیت‌ها و نسبت و نگاهشان با هم منطقی نیستند. و بنابراین باز هم عجیب نیست که این سریال در جذب مخاطب موفق نباشد، کما اینکه نیست.

در پایان گفتن این نکته نیز لازم است که سالهای ابری یکبار دیگر ثابت کرد که طیف شبه روشنفکری حتی از پرداخت صحیح یک اثر هنری از نظر فرمی هم ناتوان است. اگرچه مدیران سیما اعتبار و بودجه‌شان را پای چند فیلمساز طرفدار فتنه 88 ریختند اما حاصل ولخرجی آنها حتی نتوانست در قواره یک اثر متوسط ظاهر شود. آیا از این اتفاق در دوره مدیریت جدید درس گرفته می‌شود؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + یک =

دکمه بازگشت به بالا