کارگردانهایی که از رانت «توقیف» و «زیرزمینی سازی» به خوبی استفاده نکردند!
مجله فرهنگی هفت راه – گروه سینما: در بین فیلمهای به نمایش درآمده در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر امسال، یا همان فیلم اولیها، دو فیلم حضور داشتند که کارگردانهایشان خیلی هم فیلم اولی به حساب نمیآمدند. مرتضی فرشباف که با فیلم «بهمن» به جشنواره آمده بود پیش از این فیلم «سوگ» را بدون مجوز در ایران ساخته بود، و کیارش اسدی زاده هم که فیلم «شکاف» را به جشنواره آورده بود قبلاً فیلم «گس» را بدون مجوز کارگردانی کرده بود. این دو کارگردان به واسطه همین زیرزمینی سازیشان پیش از شروع جشنواره بعنوان دو تن از چهرههای مطرح جشنواره امسال نامیده میشدند که دیدن فیلمهایشان توصیه میشد. برای مثال سایت بیبیسی فارسی پیش از آغاز جشنواره در مطلبی فیلم بهمن را بعنوان اولین فیلم برای دیدن توصیه کرد و در توضیح نوشت:
«مرتضی فرشباف نماینده نسل پنجم سینمای ایران است که اولین فیلمش “سوگ” بیمجوز ساخته شد و برای همین در ایران به نمایش درنیامد، ولی در سطح جهانس به یمن حمایت جعفر پناهی درخشید و فرشباف فرصت یگانهای پیدا کرد تا در ورک شاپهای فستیوال ساندنس زیر نظر نامداران فیلمنامهنویسی روی قصهای کار کند که نتیجهاش اکنون به نام “بهمن” در جشنواره فجر رقابت خواهد کرد.»
فرشباف توانسته بود جوایز مختلفی برای همان فیلم توقیف شدهاش بدست بیاورد و همه اینها باعث شده بود تا با دستی پر از ادعا و حاشیه به جشنواره امسال بیاید.
کیارش اسدی زاده هم از این نظر دست کمی از فرشباف نداشت. او هم فیلم بدون مجوزش «گس» را روی دست گرفته و به جشنوارههای خارجی برده بود و برای مثال در جشنواره فیلم رم توانسته بود جوایزی کسب کند.
این دو کارگردان، با تجربه ساخت این دو فیلم زیر زمینی و غیر قانونی، امسال دو فیلم «بهمن» و «شکاف» را به جشنواره فیلم فجر آوردند و به واسطه همان دو فیلم بدون مجوزشان جزو چهرههای مورد توجه قرار گرفتند. اما… همه این هیاهوها تا روز اکران دو فیلم ادامه داشت و بعد… و بعد تمام نشد، بلکه اینبار تبدیل شد به هیاهوی اعتراض به فیلمهایی که بصورت باورنکردنی بیارزش بودند!
بلاهت موجود در بهمن به حدی بود که تماشاگران حاضر در برج میلاد را هم عصبانی کرد و به واکنش واداشت. حال آنکه تماشاگران این سالن غالبا کسانی هستند که از فیلمهای ضد قصه حمایت کردهاند اما بهمن واقعا قابل تحمل نبود. بهمن جزو دو سه فیلم امسال بود که تماشاگران هنگام نمایش آن با سوت و کف و قهقهه به استقبالش رفتند. از آنطرف «شکاف» هم چیز دندانگیری نبود. سازندهاش سعی کرده بود با وادار کردن شخصیتها به رفتارهای هیستریک و فریاد زدنهای باخود و بیخود بر سر یکدیگر، فیلمش را خاص و تاثیرگزار جلوه دهد.
شکاف و بهمن که با هیاهو وارد جشنواره شده بودند، تمام شدند. سازندگانشان که یکبار از «رانت» زیرزمینی ساختن برای مطرح شدن استفاده کرده بودند دیگر دستشان از آن خالیست. در واقع این دو فیلم نشان دادند که هیاهو و حاشیه و فعالیت زیرزمینی و… اگرچه ممکن است برای مدتی اسم فیلمسازی را سر زبانها بیاندازد اما آنچه نهایتا در تاریخ سینما میماند، خود فیلم است و آنچه فیلمساز بعنوان هنر فیلمسازی در چنته داشته است. چیزی که فرشباف و اسدیزاده تا اینجا از آن بیبهره بودند.
عالی بود
یه تحلیل خوب و به جا از یه واقعیت
درود بر شما