کلیله و دمنه را حالا بدون لکنت بخوانید
مجله فرهنگی هفت راه-گروه کتاب: از مجتبی مینوی روایت است که :« کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گردآوردند و «بهرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.»
کلیله و دمنه کتابیست برخوردار از نثری غنی، و غنای نثر میتواند ضامن ماندگاری یک اثر ادبی باشد؛ اما ماجراهای درازدامنی که این کتاب پشت سر گذاشته، گویای این نکته است که بیش از ویژگیهای ادبی، محتوای کتاب است که دلیل تولد آن و نیز موجب شهرت و ماندگاریاش شده است. این کتاب که عمر آن به سه هزار سال نزدیک است، چونان هزار و یکشب، از روایتی قصه در قصه برخوردار است و به شیوه نمادین و ژانر «فابل» نوشتهشده است. گونهی فابل، داستانیست متضمن ارائه پیام اخلاقی، که به نظم یا نثر نوشته میشود و در آن شخصیتهای اصلی غیر انسان هستند. کلیله و دمنه نیز هم کتابیست پندآمیز که در آن حکایتهای گوناگون اغلب از زبان حیوانات نقل شدهاست و حتی عنوان کتاب، برگرفته از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه است که بیشتر داستانهای این کتاب شرح ماجراهایی ست که بر این دو شغال در آنها حضور دارند.
در اهمیت این کتاب برای پیشینیان همین بس که خسرو انوشیروان، پسر قباد، پادشاه ساسانی بزرگ طبیبان سرزمین پارس را که برزویه نام داشته روانه هندوستان میکند تا این کتاب را برایش به ارمغان بیاورد. پس کلیله و دمنه در اصل تباری هندی دارد، برزویه طبیب در این سفر کسی را مییابد که در خفا برایش از این کتاب و دیگر کتب دانشمندان هند رونوشت بردارد. اما چرا خود برزویه به هند میرود، درحالیکه دیگری نیز میتوانسته این کتاب را با خود از هند به ایران آورد؟ نکته آنجاست که برای خسرو انوشیروان نهفقط خود کتاب اهمیت داشته، بلکه درک درست محتوای آن و ارائه تحلیلی درست از آن در اولویت بوده. بههرروی نتیجه کار برزویه در اقتباس از این کتاب و آمیختن آن با چند کتاب مقدس و مهم هندیان و برگردان آن به زبان پهلوی اثری را فراهم ساخته که کلیله و دمنه نامگرفته. از قضای روزگار دستاورد برزویه که اصل این کتاب به زبان پهلوی بوده، امروز در دسترس نیست و از گزند آسیبها درگذر زمان در امان نمانده و از بین رفته است. با این حال جای خوشبختیست که لااقل ترجمه عربی آنکه در قرن دوم هجری ت.وسط عبدالله بن مقفع انجامشده، موجود است. پس آنچه امروز از کتاب کلیله و دمنه باقیمانده درواقع برگرفته از همین نسخه عربی ست که البته خود آنهم در گذر قرونِ رفته، با تغییراتی همراه بوده و حکایاتی بدان افزوده یا کاسته شده است.
ترجمهای که بهتازگی از کلیله و دمنه توسط محمدرضا مرعشی پور انجامشده و به همت نشر نیلوفر به چاپ رسیده نیز بر اساس همین نسخه انجامشده است.
پیشازاین دو ترجمه از این کتاب در دسترس علاقهمندان بود یکی به قلم نصرالله منشی و عبدالله بخاری؛ این دو ترجمه تقریباً همزمان و با فاصله زمانی اندک (حدود سه سال) انجامشدهاند. این احتمال دور نیست که هیچکدام از کارِ دیگری خبر نداشتهاند، بهخصوص اینکه به لحاظ جغرافیایی فاصله میان آنها بسیار بوده. بخاری در موصل سکونت داشته و نصرالله منشی هم در هندوستان میزیسته، از دیگر سو این دو ترجمه ازنظر نثر، بسیار باهم تفاوت دارند. ترجمه بخاری در قیاس با ترجمه نصرالله منشی وفادارانهتر است. نصرالله منشی درواقع ترجمهای آزاد از کلیله ودمنه ارائه کرده و در آن مطالبی غیر مرتبط نیز میتوان یافت. نثر بکار رفته در ترجمه نثر الله منشی نثری فنی، آمیخته به نظم و البته دشوار و غیرقابل فهم برای خواننده عادی است. اما بخاری هم در ترجمه امانت بیشتر داشته و هم اینکه نثر سادهتری را برگزیده که برای مخاطب غیرحرفهای نیز قابلفهم است.
نثر ترجمه بخاری تأثیر گرفته از نثر فارسی دری در دوره سامانیان است و نثری که در روزگار این سلسله در شرق ایران رواج داشته است. البته این نثر باعث شده خواندن ترجمه بخاری از کلیلهودمنه آسانتر از ترجمه نصرالله منشی از این کتاب باشد اما بههرحال در عین ساده بودن، نثر امروز نیست و با زبان معیار حال فاصلهای محسوس دارد.
در بسیاری از کشورهای دنیا رسم بر این است که چنین متونی هر سی سال یکبار بهواسطه تغییر و تحولات زبانی که در به وجود میآید برای استفاده بهتر هر نسل، دوباره ترجمه میشود. در ایران اما اغلب ناشران که این کتاب را منتشر کردهاند ترجیح دادهاند از ترجمههای قدیمی استفاده کنند که بهترین آنها به تصحیح مجتبی مینوی بوده است.
با در نظر گرفتن این مهم کلیله و دمنه منتشر شده توسط نشر نیلوفر فینفسه اثریست درخور اهمیت؛ چراکه با ارائه این اثر به زبان معیار امروز زمینهای را فراهم آمده که مخاطبان این روزگار از کتاب کلیله و دمنه به سهولت، بهرهمند شوند و از خواندن و فهم مضمون آن لذت و استفاده بیشتری ببرند. اهمیت کار مرعشی پور زمانی نمود بیشتر پیدا میکند که توجه داشته باشیم که کلیله دمنه درواقع کتابی ست پندآموز که مضمون آن از اهمیتی بسیار برخوردار است.
ترجمه مرعشی پور از کلیلهودمنه در برخی حکایتها، تفاوتهایی با ترجمههای قبلی دارد، اما درمجموع میتوان آن را به ترجمه بخاری نزدیکتر دانست. مرعشی پور با پرهیز از دشوار سازی متن کوشیده ترجمهای برخوردار از زبانی استوار را به مخاطب ارائه کند. چنانچه در ترجمهای که چند سال پیش از هزار و یکشب ارائه کرد نیز چنین کرده بود. بنابراین هردو کتابها از نثری پاکیزه و مقبول بهره میبرند.ترجمه مرعشی پور از کلیلهودمنه با طرح نگارههایی از محمدعلی بنی اسدی که بهتناسب حکایتهای کلیله و دمنه برای قصههای این کتاب چاپشده است.
در آخر باید به مهمترین برتری ترجمه حاضر به ترجمههای پیشین اشاره داشت که آن مقدمهایست که صفحات آغازین کتاب کلیله و دمنه را تشکیل میدهد. این بخش با عنوان «مقدمه علی بن شاه فارسی» نه در ترجمههای نصرالله منشی هست و نه در نسخه ارائهشده توسط عبدالله بخاری. این مقدمه گویا قریب دویست سال بعد از ترجمه عربی ابن مقفع از این کتاب بدان اضافهشده است. در ابتدای این مقدمه به روایت بهنود پسر سحوان، حکایت چگونگی به بار نشستن کتابی که اینک بهعنوان کلیله و دمنه خوانده میشود روایت شده. در این مقدمه چرایی نوشته شدن اصل کلیله و دمنه بدین گونه روایت میشود: «{نویسنده این کتاب را} کلیله و دمنهاش خوانده و آن را به زبان ددان و پرندگان نگاشته است، تا به هدف خویش که صیانت مردمان و کینهورزی به فرومایگان باشد برسد، و نیز به حکمتها و به خوبیها و زیباییهای گونهگونش بپردازد زیرا این کتاب برای آن فرزانه راه چارهای بود و برای اندیشهاش پروازی، و برای دوستداراناش آموزشی بود و برای هوادارانش سربلندی و افتخار.»