از جشنواره عمار كه حرف ميزنيم، از چه حرف ميزنيم
یکی از اولین مفاهیمی که یک دانشجوی جامعهشناسی با آن مواجه میشود هویت است. مشهورترین جمله راجع به هویت این است که: «تمایز، هویت را میسازد.» جشنواره مردمی فیلم عمار از بسیاری جهات یک جشنواره متمایز است که توانسته در طی چند سال از تشکیل شدنش، سبک زندگی فیلمسازی و فیلمبینیِ نوینی را به نمایش درآورد.
اولین تمایز عمار گردهمایی گستره بزرگی از محصولات رسانهای، سینمایی و فرهنگی حول محور گفتمان انقلاب اسلامی است. از دیگر تمایزات عمار میشود به تفاوت زمان آغاز و انجام جشنواره در شهرها و استانهای مختلف اشاره کرد. یا حتی میتوان به سازندگان آن اشاره کرد، که نه از بدنه حرفهای سینما بلکه عمدتا از میان آماتورهایی تشکیل میشود که بیش از آنکه دلبسته سینما باشند دلبسته موضوع و هدف جشنوارهاند. اما به اعتقاد نگارنده، هیچکدام از اینها مهمترین وجه تمایز عمار نیست.
مهمترین وجه تمایز عمار در قالب ارتباطی است که با مخاطبان خود اتخاذ کرده است. چه مخاطب عام و چه مخاطب خاص. (استفاده از لفظ عام و خاص درباره پدیدهای مثل عمار ممکن است کمی سوءتفاهم برانگیز باشد اما برای روشنتر شدن موضوع، ناگزیر از واژههای مرسوم، در معنای مشهورشان استفاده میکنیم.)
جشنوارۀ عمار برای مخاطب عامش طرحی نو در انداخته است. طرحی که فاصله بین مولف، منتشر کننده و بیننده را تا حد زیادی از میان برداشته است. اکران مردمی همان چیزی است که این فاصله را از بین برده یا دست کم به رقیقترین شکل تجربه شدهاش رسانده است. اکران مردمی از این قرار است که آماتورهایی از میان مردم، از این مسجد یا آن پایگاه فیلم میسازند. بعد آماتورهایی دیگر باز هم از میان همان مردم مذکور فیلم را در مسجد و خانه و مدرسه و محله و محل کسبشان و با هزینه شخصی خودشان اکران میکنند تا جمعهایی کوچک مانند یک خانواده یا جمعهایی بزرگتر مانند دو سه هزار نفر از میان جمعیت نزدیک به صدهزار نفری یک شهر آن را بینند، بیآنکه این دیدن آداب دیگری را به غیر از دیدن طلب کند. (همان آدابی که در جشنوارههای حرفهای سینمایی رایج است.) این شیوه اکران مردمی محدویت را از بین برده انحصار را شکسته و فیلمها را با کمترین هزنیه و بیواسطهترین حالت ممکن به مخاطبان واقعیشان میرساند. تصور کنید در بحبوحۀ ماجرای فساد ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیاردی، از میان فیلمسازان عماری کسی مستندی با عنوان «۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیارد چند تا صفر داره؟» ساخته بود.
موضوعی که هر کسی به این سادگیها جرات پرداختن با آن را ندارد. و در خلال مستند، همین سوال چالش برانگیز که عنوان مستند نیز هست را از مردم کوچه و بازار پرسیده بود. بعد این اثر با همان ساز و کار در بسیاری شهرهای ایران اکران شد و در بعضی اکرانها صفهای طویل برای تماشای آن شکل گرفت. این فرآیند آرزوی هر جشنوارهای است. فرآیندی که مخاطب خود به دنبال اثر مورد نظر میرود و اثر نیز درست به سمت او هدایت میشود. سالن اکران خالی نیست و معدود تماشاگری که فیلم را تماشا کرده از خود نمیپرسد آنچه که دیدم چه ارتباطی با من داشت؟
اما مخاطب خاص. جشنواره عمار توانسته در یک میزانسن بدیع با گریز و گذر از دام مردمی نمایی مارکسیستی ضمن توجه به نیاز مخاطب عام، مخاطب خاص را فراموش نکرده و وجهی از جذابیت را البته با تکیه به دیدگاه خود برایش فراهم آورده است. افتتاحیهها و اختتامیهها عمار همان قالبی است که جشنواره عمار توانسته برای مخاطب حرفهای خود فراهم آورد. محفلهایی که با تمام افتتاحیهها و اختتامیههای دیگر تفاوت ماهوی دارد. اختتامیهای که پذیراییش نانهای پخته شده در تنور مادر شهیدی است که برای رزمندگان دوران دفاع مقدس نان میپخته است و جایزه تقدیر شدگانش دستکش بافته شده توسط پیرزنی است که برای رزمندگان دوران دفاع مقدس دستکش میبافته است. کسانی که در اختتامیه تقدیر میشوند نه الزاما هنرمندان حرفهای بلکه ممکن است حاج صادق آهنگرانی باشد که بلبل خمینی بوده است.
این اتفاق یک خلاف جریان درست حسابی در مواجهه با آیینهای افتتاحیه و اختتامیه جشنوارههای دیگر است. این نحوه و قالب برگزاری آیینهای افتتاحیه و اختتامیه غیر از هویتی که توانسته برای جشنواره عمار فراهم کند موفق شده مخاطب خاص خسته و بیگانه از بازیهای جشنوارهای مرسوم و فرش قرمز و… را به خود متوجه کند.
به هر حال جشنواره عمار با تمام ملاحظاتی که شاید بتوان پیرامونش به بحث و نظر و نقد گذاشت توانسته امکانهای جدیدی از فضای سینما و رسانه و آیینهای سینمایی و رسانهای را پیش اهل نظر روشن کند، که تا پیش از این در حجاب روزمرگی آداب مرسوم جشنوارهها نمایان نبود.