تأخیر یکساله در مرمت خانه سیمین و جلال
خواهرزاده جلال آل احمد در یادداشتی به زمان یکساله صرف شده برای مرمت منزل سیمین دانشور و جلال آل احمد انتقاد و بسته ماندن در این خانه را نشانه اتلاف منابع و فرصت سوزی در این زمینه عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه زادروز مرحوم سیمین دانشور نویسنده و مترجم نام آشنای ایران و همسر جلال آل احمد، منزل تاریخی این دو نویسنده که از اردیبهشت ماه سال گذشته از سوی بخشی از ورثه به صورت غیرقانونی به شهرداری تهران واگذار شد، کماکان بنابر گفته مدیران شهرداری تهران در دست مرمت و نوسازی است و اطلاعی نیز از کم و کیف این موضوع در دسترس نیست.
در همین زمینه و در آستانه زادروز سیمین دانشور و یکمین سال بسته شدن این خانه تاریخی و فرهنگی، محمد حسین دانایی خواهرزاده جلال آل احمد با ارسال یادداشتی به خبرگزاری مهر به این مساله اشاره و درباره وضعیت این خانه اظهار نگرانی کرد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
چندسالی بود که تعدادی از اهالی فرهنگ و ادب کشورمان در یکی از روزهای ابتدای اردیبهشت ماه، به مناسبت سالروز تولد بانو سیمین دانشور و همینطور به مناسبت یادبود ازدواجش با زندهیاد جلال آل احمد، در خانه خاطرهانگیز این دو نویسنده محبوب، واقع در دزاشیب، جمع میشدند و ضمن ذکر خیری از آنان و دیگر درگذشتگان مشابه، به تجلیل از ساحت ادب و هنر و قدردانی از فعالان این حوزه میپرداختند، اما امسال در خانه سیمین و جلال بسته است و خبری از این خبرها نیست!
منزل سیمین و جلال
چرا؟ چون یک سال پیش و همزمان با برگزاری آخرین گردهمایی سالانه دوستداران سیمین و جلال در خانه مزبور، شهرداری تهران آستین فتوت بالا زد و با سینهای ستبر به میدان آمد که: «من بهتر میزنم!» بازماندگان آن زندهیاد هم از این پیام با حسن نیت استقبال کردند و گفتند: «پس بستان بزن!»
بدین ترتیب، کلید خانه سیمین و جلال به دست شهرداری داده شد با این قول و قرار که این خانه را پس از مختصری تعمیرات سطحی حداکثر سه ماهه، به یک نهاد فرهنگی عمومی اصطلاحاً «خانه- موزه» تبدیل کنند تا به عنوان «خانه ادبیات ایران» مورد بهره برداری قرار گیرد. اما نه تنها آن سه ماه وعده اولیه، بلکه سه ماهههای بعدی هم سپری شدند و هنوز نه خبری از خانه- موزه جلال آل احمد و سیمین دانشور هست و نه اثری از خانه ادبیات ایران. البته این نوع عملکرد، بیسابقه نیست و نمونههای دیگری ازین بیترتیبیها را میتوان در مورد خانه- موزه بزرگانی همچون شهید بهشتی، شهید رجایی، استاد انتظامی و استاد اخوان ثالث هم دید.
منزل سیمین و جلال
حال جا دارد از مسوولان محترم پرسیده شود: اگر مطابق معیارهای عقلی و علمی رایج در امر مدیریت پروژه، امکانات لازم برای اجرای این پروژه فراهم نبود، چرا پروژه را شروع کردید و اگر امکانات لازم فراهم بود، پس چرا کار را ناتمام گذاشتید؟ آیا انجام یک سرمایه گذاری بیبازده، آنهم از محل منابع عمومی شهروندان، اتلاف منابع نیست و گذراندن یک سال عقیم و بیحاصل را نمیتوان مصداق فرصت سوزی دانست؟
راستی، اصل ماجرا چیست: آیا اراده لازم برای اجرای اینگونه پروژههای فرهنگی وجود ندارد، یا درک لازم، یا توانایی لازم؟
و سرانجام، کجاست جلال آل احمد که بیاید و درب خانهاش را باز کند و با لبخند به دوستدارانش بگوید: اُدخُلُوها بِسلامٍ آمِنین!
مانده از شبهای دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خُرد
اندرو خاکستر سردی… (نیمایوشیج)