چرا نویسندگان ایران به اسرائیل ميرفتند؟
غلامرضا امامی با اشاره به انتشار ترجمه خود از کتاب خاطرات مئیر عزری گفت: در این کتاب برای نخستین بار از ارتباط چهرههای فرهنگی ایران با رژیم صهیونیستی در سالهای قبل از انقلاب پرده برداری شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی مهر غلامرضا امامی نویسنده و مترجم نام آشنای معاصر به تازگی با ترجمه چاپ دوم کتاب «قصهها» نوشته شهید غسان کنفانی و خاطرات «مئیر عزری» به بازار کتاب رجعتی دوباره داشته است. کتاب نخست که داستانهای یکی از شاخصترین شهدای جنبش خلق برای آزادی فلسطین به شمار میرود که از سوی نشر روزبهان برای نوبت دوم تجدید چاپ شده است و کتاب خاطرات عزری که تنها سفیر رژیم اشغالگر قدس در ایران در سالهای قبل از پیروی انقلاب اسلامی بوده است که از سوی نشر علم منتشر شده است.
وی در گفتگو با مهر درباره علت ترجمه داستانهای کنفانی اظهار داشت: من قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۵ به نمایشگاه جهانی کتاب قاهره رفتم و در آن سال کتابی از شهید کنفانی با عنوان «قندیل کوچک» را دیدم که نظرم را بسیار به خود جلب کرد. این کتاب نقاشیهایی از او را نیز در خود داشت و پس از شهادت وی منتشر شده بود. من این کتاب را به تهران آورده و ترجمه کردم و با نقاشیهای اصلی آن منتشر کردم. سال بعد که به نمایشگاه قاهره رفتم به دنبال سایر کارهایش گشتم و در عین حال دیدم که تمامی مجلات ادبی دنیا به کارهای او زیاد پرداختهاند و عنصری ناب در زندگی و آثارش را نمایش دادهاند. در آن سال من مجموعه آثار کنفانی شامل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و نقد را خریداری کردم و به نظرم رسید گزیدهای از قصههای کوتاه او را ترجمه و منتشر کنم.
امامی ادامه داد: این گزیده هم سیر قصه نویسی کنفانی را نمایش میدهد هم سیر زندگی مردم فلسطین را. این قصهها را که ترجمه کردم نزد من ماند تا اینکه چند سال قبل که از رم به تهران آمدم، مرحوم زهرایی مدیر نشر کارنامه بجد از من خواست که این ترجمهها را به سامان برسانم. بیش از ۳۰ بار این کتاب ویرایش شد چون مرحوم زهرایی دائم میگفت باید به متنش صیقل زد. در نهایت یکی از دوستانش نیز که استاد ادبیات عرب بود کتاب را مقابله کرد. این کتاب در نهایت قرار بود در کارنامه منتشر شود اما ماجرای فوت آقای زهرایی رخ داد و پس از آن آقای حامد کنی مدیر نشر روزبهان که در حروفچینی و تزئین این کتاب زحمت زیادی کشیده بودند از من خواست تا این اثر را در روزبهان منتشر شود و من اجازه دادم کتاب در روزبهان چاپ شود.
به گفته امامی در متن این کتاب نقاشیهایی از دو نقاش بزرگ جهان عرب ضیاء القراوی و برهان کرکوتلی به این کتاب افزوده شده و در کنار آن یادداشتی نیز درباره زندگی و آثار غسان کنفانی و همچنین متن نامه برادر شهید کنفانی برای مترجم نیز درج شده است.
امامی در ادامه درباره سبک و سیاق ادبی کنفانی نیز گفت: شهید کنفانی در انتخاب واژهها و مضمون و ساخت داستانی از نوابغ دنیای ادبیات است. او با وجود زندگی در فلسطین و دیدن مستقیم درد و رنج مردمانش، هیچگاه در داستانهایش شعار نداد و تنها به نفس زندگی و هنر در زندگی اهمیت داد.
وی همچنین درباره داستان نخست این مجموعه که در ایران میگذرد نیز گفت: شهید کنفانی در طول زندگی نتوانست هرگز به ایران سفر کند ولی برپایه تخیلش داستانی خلق کرده که در ایران میگذرد. او با جانش قصه مینوشت و بیش از توجه به جنبههای سیاسی و اجتماعی به جنبههای هنری کارش توجه داشته است.
خاطرات جاسوس هزار چهره
این مترجم در ادامه و در پاسخ به سوالی درباره کتاب خاطرات مئیر عزری نیز گفت: این کتاب خاطرات آخرین سفیر فلسطین اشغالی در ایران است و در آن عزری از روابط پیدا و پنهانش با رجال سیاسی و فرهنگی عصر پهلوی با این رژیم پرده برداری کرده است.
وی افزود: ارتباط عزری با اساتید دانشگاه و اهالی فرهنگی و ترتیب دادن سفر آنها به سرزمینهای اشغالی از بخشهای مهم این کتاب است. چهرههایی مانند خلیل ملکی، بدیع الزمان فروزان فر، علی اصغر حکمت، جلال آل احمد و سیمین دانشور با دعوت وی به این سرزمینها سفر میکنند که البته جلال در بازگشتش از سفر از جامعهای که میبیند و تفریقی که میان یهودیان شرقی و غربی در آن حاکم است بسیار انتقاد میکند.
امامی تصریح کرد: عزری با سران سیاسی و نظامی ایران دیدارهای متعددی داشته و موجبات سفر بسیاری از سران سیاسی رژیم اشغالگر قدس مانند گلدنمایر و موشه دایان به ایران را نیز فراهم میسازد. به نظرم نکته جالب این کتاب اعتراف عزری به ملاقاتهای پنهانی است که با محمدرضا پهلوی داشته است و حتی او به شاه سابق اعتراض میکند که چرا ایران اجازه داده از آسمان این کشور تسلیحات شوروی به مصر و برای ارتش انور سادات فرستاده شود تا در جنگ با اسرائیل به کار برود.
این مترجم تصریح کرد: روابط اسرائیل با سران بهائیت نیز بخش دیگری از این کتاب است. مثلا عزری در کتابش نقل میکند که زادگاه یکی از سران بهائیان در شیراز در مکانی بوده که رویش درختی قرار داشته که در حال خشک شدن بوده است و تیمسار ایادی پزشک مخصوص دربار و از سران بهائیت به عزری مراجعه کرده و میگوید این درخت برای ما مقدس است و در حال خشک شدن. عزری هم کارشناسانی از اسرائیل میآورد و ریشههای درخت را که به زمینهای آهکی برخورد کرده بودند را منحرف میکند تا این درخت به زندگی خود ادامه دهد.
امامی همچنین گفت: این کتاب به ریشههای یهودی خاندانهای بزرگ ایران و نیز تلاش جنبشهای صهیونیستی برای هجرت دادن یهودیان ایران به سرزمینهای اشغالی پرده بر میدارد. این کتاب همچنین درباره فعالیتهای موسسه آلیانس و اعزام یهودیان عراق از طریق ایران به فلسطین پرده بر میدارد.
به گفته امامی متن این کتاب به زبان عبری منتشر و نسخهای ترجمه شده از آن به زبان فارسی ناسره به دست وی میرسد که بسیاری از واژههای آن برای مخاطب بسیار ناشناخته بوده و او برای ترجمه مجدد و ویرایش آن نزدیک به ۱۶ سال زمان صرف کرده است.