روشی نو برای آموختن فیلمسازی
روایت است وقتی اورسن ولز می خواست همشهری کین را بسازد برای اینکه کارگردانی سینما را بیاموزد، در خواست کرد یک نسخه از فیلم دلیجان ساخته جان فورد برایش بیاورند، یک سالن نمایش فیلم و یک آپاراتچی هم تحت اختیارش باشند. به این ترتیب اورسن ولز مدرسهای سینمایی برای خود ترتیب داد که تنها شاگردش خودش بود و تنها استادش جان فورد که هیچوقت سرکلاس حاضر نمیشد! تنها کلاش مدرسه هم سالنی بود که مدام فیلم دلیجان نمایش داده میشد. او هفتهها این فیلم را تماشا کرد، بارها و بارها و گاه فیلم را به درخواست او برایش جلو عقب می کردند. به این شیوه با دقیق شدن روی یکی از مهمترین فیلمهای داستانگوی هالیوود که تا آن زمان ساخته شده بود، اورسن ولز به تدریج آموخت که اگر قرار است در سینما داستانی را تعریف کند چگونه باید این کار را انجام دهد. شکی نیست اورسن ولز شاگرد باقریحهای بوده و البته به سراغ جان فورد استاد مسلم فیلمسازی نیز رفته بود. فیلمسازی که هوارد هاکس به اعتراف خودش، وقتی حسابی کیفور میشده که تصور میکرده نمایی همانند نماهای آثار جان فورد میگرفته است!
کتاب مدرسه فیلم یا چگونه با تماشای دیویدی فیلمها فیلمسازی را یاد بگیریم اثر ریچارد دی به روشی کم و بیش مشابه و البته آسانتر می کوشد تا فیلمسازی را به مخاطب بیاموزد. گفتیم آسانتر به این دلیلِ کاملا بدیهی که اگر روزگاری تنها روی پرده سینما امکان تماشای فیلم وجود داشت و بررسی و دقیق شدن روی یک یا چند فیلم نیازمند داشتن سالن نمایش فیلم، پرژوکتور، متصدی نمایش فیلم و …، یعنی امکاناتی بود که هر کسی از عهده تهییه آن برنمی آمد و اما امروزه به راحتی می توان مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را روی دی وی دی و با کیفیتی عالی به خانه برد و روی صفحه تلویزیون یا بر پردهی ویدئو پروجکشن تماشا کرد. تردیدی نیست که تماشای فیلم در سینما تجربه ای اصیلتر محسوب می شود، اما با این حال تکنولوژی جدید چنان امکاناتی را در اختیار ما قرار می دهد که نمی توان از آن صرف نظر کرد.
ماجرای کتاب «مدرسه فیلم» از آنجا آغاز شد که به ریچارد دی.پپرمن تدوینگر و مدرس برجسته و معتبر سینما در آمریکا سفارش نوشتن کتابی درباره سینما داده شده، با عنوان مدرسه فیلم .در این روزگار رواج انواع و اقسام دوربینهای فیلمبرداری ارزان و قابل حمل دیجیتال که امکانات و قابلیتهای مختلفی هم دارند، مقوله فیلمسازی را از منظر تجهیزات و به طور کل مسایل سختافزاری، به کاری آسان تبدیل کرده است، در این زمینه میتوان با کمی مطالعه و تحقیق فیلم ساختن را یاد گرفت. هدف کتاب ریچارد دی. پیرمن نیز تحقق چنین مسئله ای بود کتابی که بتواند به علاقمندان پرشمار سینما فیلمسازی را بیاموزد.
ساختار کتاب در ابتدا به گونه ای دیگر تعریف شده و قرار بر آن بوده که در برگیرنده مقالاتی از چهره های گوناگون درباره جنبههای مختلف کار فیلمسازی باشد و یا به جای نوشتن مقاله، گفتگوهایی با همان موضوع و همان افراد ترتیب داده شود و… اما ریچارد دی.پپرمن با واقعبینی اعتراف می کند که کتابهای نفیس و خوبی در چنین قالبهایی وجود داشتند؛ بنابراین ضرورتی برای پیمودن مسیرهایی که یکبار پیموده شده بود، وجود نداشت. بنابراین او الگویی را در این کتاب مورد استفاده قرار داده که در نوع خود تازگی دارد. هرچند که از جهاتی به کاری که اورسن ولز انجام داده نیز بیشباهت نیست. کتابی آموزشی که از طریق تماشای فیلمهای خوش ساخت و تحلیل ساختاری اینفیلمها ، چگونگی ساختن یک فیلم را به علاقهمندان این رشته، آموزش میدهد. بنابراین شیوه آموزشی نویسنده در این کتاب در قیاس با دیگر کتب آموزش فیلمسازی در سینما نو و متفاوت به نظر میرسد. نویسنده کتاب حاضر به یک نکته مهم تاکید دارد و آن تعریف داستان از طیقی تعامل میان جنبه های مختلف فیلم است، به عبارت دیگر درک فیلمسازی به عنوان کاری گروهی.
در کتاب مدرسه فيلم یا «چگونه با تماشای DVD فيلمها فيلمسازی ياد بگيريم» درباره اغلب فنون مورد استفاده در فیلمسازی و ابزار یا ظرفیتهای مدیوم سینما سخن گفته شده و همچنین به شیوه خاص کتاب به خواننده آموزش داده میشوند؛ اما برخلاف دیگر کتابهای همرده خود در فهرستش نامی از جنبه های مختلف فیلم برای نمونه فیلمبرداری، تدوین، صدا، بازیگری، موسیقی، فیلمنامه و از این دست دیده نمی شود. در واقع نویسنده کتاب با هوشمندی کوشیده است با اتخاذ یک استراتژی متفاوت به تعامل مخاطب و متن کتاب کیفیتی کارگاهی ببخشد. به این ترتیب که گویی خواننده کتاب در یک کلاس یا کارگاه تک نفره حضور دارد، ابتدا یک سکانس از یک فیلم را تماشا می کند و سپس استاد (نویسنده کتاب) با توضیح دادن آن سکانس محتوای آموزشی را به او ارائه میکند.
از این سب نویسنده در این کتاب به جای پرداختن به مباحث مختلف فیلمسازی در قالب تقسیمبندیهایی چون کارگردانی، فیلمنامهنویسی، طراحی صحنه و تدوین، وجوه مختلف فیلمسازی را در قالب سه عنوان «داستان»، «مکان» و «شخصیت» آموزش میدهد. به این ترتیب مطالب کتاب برای عموم مخاطبان به شرط تماشای فیلمهای معرفی شده در کتاب، سودمند است.
ریچارد. دی پپرمن نویسنده کتاب «مدرسه فیلم» لحظاتی از ۵۰ فیلم را انتخاب کرده و در قالب آن درس خود را به خواننده کتاب ارائه میکند. فیلمهای انتخابی پیرمن متعلق به نظامهای سینمایی مختلف در آمریکا، اروپا و آسیاست و حدود ۴۰ فیلم این مجموعه جزو آثار کلاسیک تاریخ سینما به حساب میآیند.
کتاب «مدرسه فیلم» از سه بخش در بخش اول به مقوله داستان در فیلم پرداخته شده، بخش دوم مکان دستمایه توجه قرار گرفته و بخش سوم نیز شخصیت. نویسنده در ابتدای هر بخش توضیحاتی فشرده و کوتاه درباره موضوع داده و سپس به سراغ فیلمها و بخشهایی که برای نمونه برگزیده شده می رود. این بخشها با ذکر مدت زمان آنها دقیقا مشخص شده اند. ریچارد. دی پپرمن با شرح جزئیات هر صحنه می کوشد نشان دهد چگونه چنبه های مختلف دخیل در ساخته شدن یک فیلم با همکاری یکدیگر دارای وحدت تاثیری شده اند که مورد نظر فیلمساز بوده. به عبارتی دیگر او به مخاطب نشان می دهد که چگونه برای نقل داستان این عناصر دست به دست هم داده اند. اگرچه صحنه ها جوری تشریح شده اند که متن به تنهایی قابل درک باشد، اما درک کامل کتاب مستلزم تماشای فیلم ها ست.
از فیلمهایی چون «آتلانتیک سیتی»، «گنجهای سیرامادره»، «جودو»، کازابلانکا»، «سرپیکو»، «رابط فرانسوی»، «پدر خوانده»، « تام جونز»، «ماجرای نیمروز»، «معجزهگر» «ریفیفی» «ماجرای نیمروز» «۴۰۰ ضربه» و … از جمله فیلمهایی هستند که در این کتاب از آنها استفاده شده است. اگر چه نویسنده به شکلی عمل کرده که دایره مخاطبان آن محدود نباشد، اما در واقع آن دسته از مخاطبانی می توانند از این کتاب بهترین بهره را ببرند که اگرنه به صورت حرفه ای لااقل با مقدمات و اصطلاحات رایج سینمایی آشنا باشند.