«در کافه جوانی گم شده» خبری نیست!
اولین کتابی بود که از مودیانو می خواندم و با وجود اینکه نثر روانی نسبت به آثار مشابه داشت اما متاسفانه اصلا با آن ارتباط برقرار نکردم. ملغمه ای از اسم های فرانسوی در پاریس و یک دختر بی هویت که نمی فهمیم چرا دست به خودکشی میزند. آدم هایی که هیچ ارتباطی به هم ندارند و هیچکدام هم شناخته نمی شوند. به قول یکی از دوستان، مودیانو روایتگر یاس جوانان فرانسوی است که خب قاعدتا ارتباطی به من به عنوان یک جوان مذهبی با کلی انگیزه و شور و اشتیاق در تهران ندارد.