چرا سینما تحمل نقد شدن ندارد؟

به گزارش هفت راه، 7 سال پیش بهرام بیضایی نویسنده و فیلمساز کهنه کار سینمای ایران فیلمی ساخت به نام «وقتی همه خوابیم» و در آن به انتقاد از فضای آلوده‌ی پشت صحنه سینما پرداخت. بیضایی در این فیلم به صراحت روابط نادرست حاکم بر فضای کاری گروهی از همکارانش را نقد کرد و به واسطه‌ی دغدغه‌ی همیشگی‌اش، تئاتر، بازگشت قهرمان فیلمش از سینما به تئاتر را به تصویر کشید. فیلم «وقتی همه خوابیم» یک فیلم در فیلم است. در این اثر داستان ساخت یک فیلم سینمایی به تصویر درمی آید که در حین فیلمبرداری با روابط ناسالم کارگردان و تهیه کننده به قهقرا کشیده می‌شود. بازیگران یکی یکی از کار کنار کذاشته می‌شوند و فاملیلهای تهیه کننده جایشان را می‌گیرند. کم کم داستان فیلم هم عوض می‌شود، پایان بندی فیلم تغییر می‌کند و تمام گروه اولیه‌ی فیلم در حال ساخت، هر کدام به بهانه‌ای موهوم کنار گذاشته می‌شوند و آدم‌های ناتوان و نالایق جایشان را می‌گیرند. اما بازیگران فیلم به تئاتر پناه می‌برند و خلوص تئاتر در برابر سینما، آن‌ها را به یاد روزهای خوش ابتدای فیلم برداری می‌اندازد. فیلم بیضایی اشاره‌ی مستقیمی بود به ناتوانی و ضعف سینما به واسطه‌ی فاصله گرفتن از اصول سینمایی و دچار شدن به امراض فساد آلود پشت پرده. او در فیلمش به صراحت تهیه کننده سالاری در سینمای ایران را به باد انتقاد گرفت و مرثیه وار در مورد واقعیت‌های آن روز سینما سخن گفت.

فیلم «وقتی همه خوابیم» در جشنواره 27 ام فیلم فجر به نمایش در آمد و در بخش بین الملل، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را دریافت کرد. بیضایی به خاطر نقد کردن گروهی از همکارانش مورد حملات شدید رسانه‌ای قرار گرفت. دریافت سیمرغ بلورین آن هم از نگاه مخاطبان به مذاق عده‌ای خوش نیامد. آن‌ها بیضایی را سزاوار نقدهای بی رحمانه دانستند و حتی در جلسات نقد و بررسی بعد از فیلم بدون توجه به نام بیضایی فیلم او را مسخره کردند. بیضایی بایکوت شد، تا زمانی که رفتارهای دیکتاتور مآبانه او مصمم به رفتن از ایران کرد.

حالا و بعد از 7 سال چند شب پیش در برنامه‌ی هفت امین حیایی درباره بایکوت خود توسط گروهی از همکارانش سخن گفت. او با اشاره به فیلم «قلاده‌های طلا» گفت اگر دوباره به او پیشنهاد کار در چنین اثری داده شود، قبول نخواهد کرد. صحبت‌های حیایی ما را به یاد رفتارهای نامناسب سینماگران در این سالها انداخت. آنجا که گروهی با مریلا زارعی به واسطه‌ی بازی در اثر تحسین شده‌ی «شیار 143» همین برخوردها را داشتند.

دیروز سینمای ایران 116 ساله شد. اما در همه‌ی این سالها سینما آنطور که باید به دغدغه‌های مردم نپرداخته است. در سالهای کودتای 28 مرداد سینمای ایران نسبت تحولات جامعه بی تفاوت است، در سالهای حکمرانی محمدرضا پهلوی سینما نسبت به تحولات اجتماعی، سیاسی و مذهبی عموم جامعه از خود واکنشی نشان نمی‌دهد. تنها آثار انگشت شماری به نقد اجتماعی و سیاسی آن هم در لایه‌های زیرین می‌پردازند آن هم در واپسین سالهای حکومت پهلوی. سینمای ایران در این سالها نسبت به بسیاری از موضوعات اجتماعی و سیاسی نقد وارد کرده است. از شرایط اقتصادی و سیاسی گرفته تا احکام الهی مانند قصاص. سینما همواره خود را محق دانسته تا از هر گروهی در جامعه انتقاد کند و این نقد خود را به پای «واقعیت جامعه» نوشته است. اما باید پرسید سینمای 116 ساله‌ی امروز ایران تاب نقد از خودش را هم دارد؟ و در صورت نقد شدن با خود سینما گرانی که مرتکب آن شده‌اند چه برخوردی می‌کند؟ به نظر می‌رسد سینمای ایران در این زمینه کارنامه‌ی قابل قبولی ندارد. باشد که در سالهای پیش رو سینما و سینماگران نسبت به فضای نقد خود نگاه تهدید محور نداشته باشند و این مهم را فرصتی برای پیشرفت سینمای ملی ایران اسلامی به شمار آورند.

منبع: نسیم آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − سیزده =

دکمه بازگشت به بالا