پوریا آذربایجانی: تصميم جدي گرفتهاند فاتحه سينماي مستقل دفاع مقدس را بخوانند!
به گزارش هفت راه، پوريا آذربايجاني، نويسنده و كارگردان فيلم سينمايي «اروند» كه با موضوع 175 شهيد غواص توليد شده، ميگويد برخيها نميخواهند سينماي دفاع مقدس وجود داشته باشد و اقبال گذشته به اين گونه سينمايي باز گردد.
پوريا آذربايجاني، نويسنده و كارگردان فيلم سينمايي «اروند» كه با موضوع 175 شهيد غواص توليد شده، ميگويد برخيها نميخواهند سينماي دفاع مقدس وجود داشته باشد و اقبال گذشته به اين گونه سينمايي باز گردد. به بهانه اكران «اروند» گپي كوتاه با آذربايجاني داشتهايم؛ كارگرداني كه در سومين تجربه فيلمسازي، اولين فيلم دفاع مقدسياش را ساخته و فيلمش تا امروز با ناملايمات زيادي روبهرو بوده است.
از مدتها پيش به همراه آقاي داوري [تهيهكننده اروند] در فكر توليد فيلمي دفاع مقدسي بوديم، اما قصهها و ايدههايي را كه به دستمان ميرسيد، چندان دوست نداشتيم. تا اينكه سال گذشته قضيه بازگشت پيكر شهداي غواص پيش آمد و بر اساس آن قصهاي را نوشتم و به آقاي داوري دادم. خيلي آن قصه را دوست داشت و قرار شد آن را تكميل كنم. البته بازگشت شهداي غواص حواشي سياسي نيز داشت، مانند اينكه ميگفتند مقصر شهادت غواصها در آن عمليات كيست؟ و چه شد كه آنها به شهادت رسيدند؟ با توجه به اينكه شناخت كافي از مسائل سياسي ندارم و ممكن بود با ورود به آن كل ماجرا تحتتأثير قرار بگيرد و مظلوميت شهداي غواص را متأثر كند، تصميم گرفتم بيش از وجه سياسي به وجه قهرمانانه غواصها و شهادت مظلومانهشان بپردازم.
منابع درباره شهداي غواص بسيار محدود بود، چند مستند از جنگ به خصوص مستندهاي روايت فتح را ديدم و كتابهاي منتشر شده را مطالعه كردم. البته با چند نفر از افراد مطلع كه يك نفرشان سيد نورالدين عافي (خاطرات نورالدين عافي در قالب كتاب نورالدين پسر ايران منتشر شده) بود، صحبت كردم و وي توضيحاتي به من داد. البته براي پر رنگ كردن بخش دراماتيك ماجرا قصههايي را به آن افزودم.
فيلممان بعد از «deadline» (پايان مهلت) اعلام شده جشنواره فيلم فجر براي پذيرش فيلمها آماده شد. اگر بر اساس مقررات جشنواره ميخواستند عمل كنند، نبايد فيلم ما پذيرفته ميشد، اما آقاي حيدري چند فيلم را بدون در نظر گرفتن پايان مهلت ارسال پذيرفتند.
بله. يك راف كات 25، 26 دقيقهاي داديم. هيئت انتخاب ديده بودند ولي گفتند نميتوانيم بر اساس اين چند دقيقه تصميم بگيريم كه فيلم به جشنواره بيايد. من دوست داشتم «اروند» در بخش جشنواره ملي فجر حضور داشته باشد، چون حضور فيلم به آشنايي مردم با آن كمك ميكرد و در اكران آن تأثير داشت. ولي در نهايت «اروند» در جشنواره جهاني فجر سيمرغ ويژه هيئت داوران را گرفت.
براي من هم عجيب بود. جشنواره مقاومت جشنوارهاي است كه به صورت جدي به فيلمهاي دفاع مقدسي ميپردازد و «اروند» به مهمترين مسئله پيرامون دفاع مقدس از سال گذشته تا امروز پرداخته بود، ولي در جشنواره با بيتوجهي روبهرو شد.
چرا جشنواره به «اروند» بيمحلي كرد؟
در برنامه جشنواره، فيلم«اروند» در آخرين سانس شب آخر نمايش داده شد، اول گفتم به خاطر فشردگي نمايشهاي فيلم اين نوبت به ما داده شده و به برنامه نمايش فيلم اعتراض نكردم؛ اما زماني كه نامزدهاي جوايز اعلام شدند و «اروند» در هيچ رشتهاي نامزد نشد، تعجب كردم. هنوز اين سؤال برايم حل نشده كه چرا اين فيلم كه از نظر ساخت و محتوا در حد خوبي است، در هيچ بخشي حتي نامزد هم نشد.
شايد بشود گفت وظيفه جشنواره مقاومت پرداختن به فيلمهاي ساخته شده درباره دفاع مقدس نيست، بلكه درباره برخي از آدمهاي خاص است كه فيلم دفاع مقدسي ميسازند و دوست ندارند كه افراد جديد، ايدههاي جديد و سرمايههاي جديدي به سينماي دفاع مقدس بيايند؛ چون ممكن است حضور آنها باعث اتفاقاتي شود كه مطلوب عدهاي نيست.
در جشنواره استقبال خيلي خوب بود و بعد از پايان نمايش فيلم بسياري از تماشاگران تحتتأثير فضاي آن قرار گرفته بودند. شب گذشته هم «اروند» را در كنار خانواده شهدا ديدم و نظرشان را پرسيدم، آنها هم فيلم را دوست داشتند. هم اكنون جشنواره فيلم «دنور» در كلورادو از اروند دعوت كرده و برايم جالب است كه جشنوارهاي در امريكا به يك فيلم دفاع مقدسي علاقهمند شده است. فيلم دارد كار خودش را ميكند، ولي دوستان در جشنواره مقاومت بدسليقگي كردند. قطعاً اگر بخواهم باز هم درباره دفاع مقدس فيلم بسازم ميدانم با چنين افرادي همكاري نكنم كه همه چيز را باندي ميبينند.
خيلي، خيلي زياد. من سينما را از آقاي ملاقليپور ياد گرفتم و اولين حضورم در سينما به واسطه فيلم ايشان بود. دوست داشتم علاوه بر اداي دين شفاهي به صورت بصري هم به وي ابراز ارادت كنم به همين خاطر در انتخاب كاراكترها و صحنهها به فيلمهاي مشخصي اشاره كردهام، افرادي كه سينماي ملاقليپور را ميشناسند در هنگام تماشاي فيلم متوجه این اشارات ميشوند. آنهايي هم كه ملاقليپور را نميشناسند يا سينمايش را دنبال نكردهاند، ميآيند و فيلمي ميبينند و ميروند.
ترجيح ميدهم اسامي فيلمها را نگويم ولي به شخصه «سفر به چذابه» را خيلي دوست دارم.
در اين باره به من چيزي نگفتهاند، ولي فيلم را در شرايط وحشتناكي اكران كردهايم. تنها سه روز قبل از اكران به ما خبر دادند و اصلاً فرصتي براي انتخاب استراتژي تبليغاتي و تبليغ مؤثر فيلم نبود. تعداد سالنهاي سينماي در اختيارمان هم كم است. در محرم هستيم و مردم درگير عزاداري هستند، حتي اگر سينماها هم تعطيل نشود و همه سالنها را به «اروند» بدهند باز هم كسي به سينما نميآيد. خيليها حتي به شهرها و شهرستانها ميروند كه در هيئتهاي عزاداري شركت كنند. اينها همه دست به دست هم داده تا نمايش موفقي نداشته باشيم.
چارهاي نداشتيم، همين اكران را هم با بدبختي گرفتيم. آقاي داوري از مدتها پيش در حال رايزني براي اكران فيلم در هفته دفاع مقدس بود، ولي اكران ندادند. در شرايطي كه يك نفر پيدا شده با بودجه شخصياش فيلم دفاع مقدسي بسازد، دارند با فيلم كاري ميكنند كه ديگر سراغ چنين كاري نرود. گويا تصميم جدي گرفتهاند تا فاتحه سينماي دفاع مقدس را بخوانند.