سه گانه رسانهای ـ سینمایی ضدخشونت تابستان ۹۵
به گزارش هفت راه، سجاد اسلامیان منتقد سینما و کارشناس فرهنگی در یادداشتی در نسیم آنلاین نوشت:
فرهنگ عمومی متاثر از ده ها عامل و متغیر است که برای ایجاد تغییرات در آن نیازمند اقدامات بلند مدت است اما ایجاد هیجانات و شوک در سطح جامعه و فرهنگ عمومی می تواند این حرکت را تسریع بخشد.
روانشناسان این شوک ها و هیجانات را حتی در ایجاد سبک زندگی موثر می دانند تا جایی که سیدمحسن فاطمی، فوق دکترای روانشناسی هاروارد آمریکا می گوید: همگونی عبارت است از فشار گروه همپا و اثر این گروه همپا که نقش مهمی در شیوه زندگی دارد لذا وقتی شما مکررا پیامی را میشنوید و این پیام به انحای مختلف وارد زندگی شما میشود بر شما تاثیر میگذارد.
وی با بیان اینکه سینما در ایجاد هیجانات نقش دارد و سینماگر باید این هیجانات و پردازشهای آن را بشناسد، می افزاید: این هیجانات در سبک زندگی تاثیرگذار است.
در طول تابستان گذشته جامعه ایرانی سه شوک جدی ضدخشونت و ضددین را تجربه کرده است و این سه شوک را در این مقال بررسی می کنیم.
* منافقین و صوت آیت الله منتظری
نیمه های تابستان بود که منافقین در رسانه های خود فاز جدیدی را علیه جمهوری اسلامی آغاز کردند که از نمونه های آن دو کانال تلگرامی بود؛ با مشتی از داستان های خیالی از کسانی که در این اعدام ها کشته شدند.
مسلما کسی به حرف های آنها گوش نمی کرد اما نفوذی های منافقین در بیت آیت الله منتظری گویا همچنان فعال هستند و با انتشار فایل صوتی سخنان آیت الله منتظری موج رسانه ای جدیدی را آغاز کردند و بی بی سی فارسی هم پشت سر آنها آمد.
این نخستین شوک به جامعه ایرانی بود که این سوالات را ایجاد کرد که آیا کسی که در زندان است ولو محارب باید اعدام شود؟ آیا آنهایی که در جریان حوادث 67 به جرم همراهی با منافقان اعدام شدند مستحق این اعدامها بودند؟ آیا آنها به حق انسانیت شان حق زندگی نداشتند؟ آیا چنین خشونتی برخاسته از احکام دینی جایز بوده است؟ آن هم وقتی که یک مرجع تقلید از آن انتقاد کرده است؟
این سوالات و سوالاتی از این دست پرسش هایی است که ذهن جامعه ایرانی را به خود مشغول کرد که نوع پاسخی که از سوی نخبگان و مسئولان به آن داده شده البته مبحث این مقال نیست بلکه پرتاب این سوالات به اذهان خود مسئله اصلی است.
* لانتوری؛ خشونت تقبیح شده قصاص
کمی بعد فیلمی با جنجال فراوان روی پرده سینما رفت؛ فیلمی با داستان گروهی هرزه و دزد که در این بین پسری از این گروه به روی یک فعال اجتماعی اسیدپاشی می کند.
فیلم که با رده بندی سنی روی پرده های سینما رفت صحنه قصاص را به بدترین شکل ممکن به تصویر کشیده است تا جایی که گزارش های متعددی از مشکلات روانی تماشاچیان پس از مشاهده صحنه مذکور گزارش شده است.
سیاه نشان دادن صحنه قصاص که در آن حیات برای جامعه است و نفی خشونت برخاسته از احکام دینی در این فیلم به عنوان هیجانی ترین نقطه فیلم «لانتوری» شوک و هیجان بعدی است که به جامعه ایرانی سرایت کرده است.
صراحت لهجه سازندگان فیلم آنجا معلوم می شود که باران کوثری بازیگر فیلم لانتوری در جایی اینگونه می گوید: خشونت نباید در یک دور تسلسل بیفتد. نباید جواب توحش را با توحش داد. باید نوک پیکان را به سمت قانون مملکت گرفت که راهی بهتر از قصاص پیش پای ما نمیگذارد.
این اتفاقات باز منجر به طرح سوالاتی از این دست می شود که آیا کسی که جرمی انجام داده است حق زندگی ندارد؟ حق حیات او کجاست؟ آیا چنین خشونتی برخاسته از احکام دینی جایز است؟ چرا نباید قصاص و حکم اعدام از جامعه برچیده شود و برای بخشش تلاش بیشتر کرد؟
و این در حالی است که بخششی که در پایان فیلم «لانتوری» شاهد آن هستیم نه از دیانت و شرع برخاسته بلکه از نوعی بخشش عرفی، مدرن و اومانیستی برخاسته است.
*«فروشنده» آنگاه که به شما تجاوز شد خشونت به خرج ندهید
فرهادی اما یکی دیگر از پرده های هیجانات ضدخشونت را در تابستان گذشته رقم زده است؛ فیلم او اگر چه مخالفان و موافقانی دارد اما نکته مهم در این است که در پایان فیلم بیننده با تجاوزگر همدردی می کند و از خشونت برخاسته از غیرت ناراحت است.
رعنا (ترانه علیدوستی) در پایان فیلم از عماد(شهاب حسینی) می خواهد مرد متجاوز را که به قول خودش «وسوسه» شده و «عذرخواهی» می کند رها کند و گرنه برای همیشه رهایش خواهد کرد عماد می پذیرد و فقط به زدن یک سیلی اکتفا می کند؛ سیلی که باعث حمله قلبی مرد متجاوز شده و رعنا به همین دلیل عماد را رها می کند.
سکانس پایانی فیلم به ویژه با نشان دادن سکته مردی محترم و میانسال و خانواده دار که محور گرمای خانواده اش است و همه او را دوست دارند دلسوزی مخاطب را برای تجاوزگر بیشتر می کند.
این نیز هیجان و شوکی دیگر و ایجاد کننده سوالاتی جدی برای تماشاچی است که آیا کسی که جرمی انجام داده است حق زندگی ندارد؟ حق حیات او کجاست؟ آیا چنین خشونتی برخاسته از احکام دینی جایز است؟ آیا واقعا لازم است جکم متجاوز به حصن خانواده و برای زنای محصنه حکم اعدام برید؟
نگاهی به سه پرده تابستانی ضدخشونت و ضددین نشان می دهد که جریانی جدی در ایران مهندسی فرهنگی را به دست گرفته اند و ضدحکم قصاص و احکام دینی چون اعدام که ظاهری خشن دارند اقدام کرده اند.
این البته از تابستان 95 آغاز نشده و مدتهاست دغدغه مندان از پرداختن نادرست به مساله قصاص در سینما و حتی صداوسیما گلایه مندند.
در کنار آن بسیاری از جریان های روشنفکری داخلی با مجلات نخبگانی و غیرنخبگانی هرگونه خشونت ظاهری برخاسته از احکام دینی آن را به داعش و جریان های تکفیری نسبت داده اند و اگرچه در لفافه، همان سخنان سرکرده منافقین را بیان کرده اند که بنیادگرایی و خشونت داعش از جمهوری اسلامی برخاسته است! و به این ترتیب سه حلقه نخبگان، هنر و رسانه تکمیل می شود.
نکته دیگر آن است که امروز و پس از پایان یافتن نسبی پرونده هسته ای ایران، پرونده حقوق بشر به صورت جدی در دستور کار دشمنان این مرز و بوم قرار گرفته و تغییر نگاه مردم به احکام مترقی اسلام برای موفقیت در این پرونده هدف اصلی است و برای آن از فرانسه تا قطر پول خرج می کنند و بخشی از آن سینمای سفارتی است.
با این اوصاف نفوذ جریانی مورد تاکید مقام معظم رهبری اینجا معنی جدی به خود می گیرد؛ آنجا که ایشان در آذر 94 می فرمایند: نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ بهوسیلهی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن میشود. عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی. افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی …»
نکته آخر اینکه همه اینها هشداری است برای نخبگان حوزه و دانشگاه و مسئولان فرهنگی کشور که باید در تبیین حقیقت عدالت به عنوان رکن رکین اسلام همت گمارند و خشونت ظاهری برخاسته از آن را تبیین کنند عدالتی که اجرای آن اگرچه ممکن است به حیات یک یا چند انسان نیز خاتمه دهد اما حیات جامعه را تضمین می کند.