بعد از سينمای سفارتی نوبت تئاتر سفارتی است!

به گزارش هفت راه، از اواسط دهه 70 زمزمه‌هايي مبني بر ايجاد مراوداتي بين برخي هنرمندان حوزه هنرهاي نمايشي كه اغلب آنها جوان و آينده‌دار بودند با برخي سفارتخانه‌هاي مقيم تهران به گوش مي‌رسيد، مراوداتي كه در غفلت دستگاه‌هاي نظارتي و اجرايي حوزه‌ فرهنگ و هنر هرچه جلوتر رفت گسترده‌تر، منظم‌تر و پررنگ‌تر شد تا جايي كه در اوايل دهه 80 با حمايت مادي و معنوي همان سفارتخانه‌ها با تابلوي يك برند تجاري خاص، فستيوال فيلم كوتاه كه آن زمان براي كشف جوانان مستعد حوزه سينما بود افتتاح شد؛ جشنواره‌اي كه نه‌تنها از جوايز قابل‌توجه مالي برخوردار بود بلكه با دعوت از فيلمسازان مطرح و بنام كشور براي داوري آثار، هر فيلمساز جواني را نسبت به توليد و ارسال اثر وسوسه مي‌كرد و صدالبته كه با حضور به‌موقع برخي نهادهاي مربوط بعد از دو دوره برگزاري از ادامه آن جلوي‌گيري به عمل آمد.

اما اين رويه همچنان با فراز و فرودهايش به شيوه‌هاي متفاوت و متنوعي در لايه‌هاي زيرين هنرهاي نمايشي كشور دنبال شد؛ رويه‌اي كه از اوايل دهه 90 با شتاب فراوان و وقاحت روزافزوني تا به امروز در عرصه فرهنگ و هنر كشور در حال جولان دادن است تا جايي كه در اين سال‌ها سفارتخانه‌ها و وابستگانشان نقش بسيار پررنگ و البته غيرآشكار و پنهاني را در برخي آثار هنري و هنرمندان ايفا مي‌كنند.

البته ذكر اين نكته ضروري است كه بنا به فراخور آن زمان، سينما از سهم بيشتري از اين‌گونه حمايت‌ها – شما بخوانيد نفوذها- برخوردار بود كه بنا به برخي دلايل كه ذكر آن از مجال اين يادداشت خارج است، در سال‌هاي اخير سهم تئاتر به‌عنوان هنري جامع‌الشرايط بيشتر و در اولويت اهداف‌شان قرارگرفته است اما نكته اصلي و تأسف‌بار اين اتفاق آنجاست كه دستگاه‌هاي فرهنگي و ديپلماسي كشور نيز نه‌تنها واكنشي نسبت به اين رويه نشان نمي‌دهند كه با بي‌تفاوتي – ان‌شاءالله ريشه در سهوي بودن دارد نه تعمد- راه را براي اين جريانات مهلك باز گذاشته، به گونه‌ا‌ي كه برخي دستگاه‌هاي مهم دولتي نيز ذيل عنوان مراودات فرهنگي با حمايت و دستور شخص وزير موظف به همكاري كامل مي‌شوند. مراوداتي كه در تمام اين مدت كاملاً يكجانبه و تنها خواسته‌ها و درخواست‌هاي آنان تأييد و بي ‌كم‌وكاست به مرحله‌ اجرا گذاشته ‌شده است.

بدون شك مقصر وقوع چنين خطايي را نه هنرمندان و آثارشان بلكه برخي بي‌تدبيري‌ها و عدم مديريت صحيح و انقلابي دستگاه‌هاي فرهنگي و ديپلماسي كشور بايد دانست.

وقتي دستگاه فرهنگي كشور از يك‌ طرف تنها به نظارت و مميزي، آن ‌هم بدون هيچ‌گونه حمايت مادي و معنوي از هنرمندان و آثارشان سرگرم است و از طرف ديگر دستگاه ديپلماسي در انفعالي عجيب حاضر به حمايت حقيقي از گروه‌هاي نمايشي براي اجرا در آن‌سوي مرزها نيست، ديگر چه انتظاري مي‌توان براي عدم پذيرش پيشنهاد‌هاي اغواكننده و وسوسه‌انگيز سفارتخانه‌ها به گروه‌هاي جوان و صدالبته با نيت‌هاي سوء و اهداف غيرفرهنگي با پوشش و ظاهري فرهنگي داشت و اساساً اين اشكال و خطاي استراتژيك به دستگاه‌هاي فرهنگي و ديپلماسي كشور وارد است كه چرا با ‌بي‌تفاوتي و بي‌مديريتي، هنرمندان و گروه‌هاي‌شان را اين‌چنين در معرض نفوذ جريانات مهلك قرار مي‌دهند؟ و تمام اينها در حالي است كه كشورهاي غربي اهتمام فراوان خود را براي ترويج فرهنگ و هنرشان در هزاران كيلومتر دورتر از مرزها به‌طور ويژه‌، دقيق و خاصي به كار بستند، به‌عنوان‌مثال در سال گذشته و در قالب جشنواره تئاتر فجر، گروهي از يك كشور اروپايي با حمايت سفارتخانه مقيم‌شان در تهران با صرف هزينه‌هاي هنگفت بزرگ‌ترين سالن تئاتري كشور را در اختيار گرفتند، براي اجراي نمايشي كه استقبال از آن به ميزاني بود كه به‌‌رغم حضور چند برابر ظرفيت در تالار وحدت خيل عظيمي از مخاطبان پشت درهاي اين تالار نگه‌ داشته شدند و تأسف‌آورتر آنجا بود كه اغلب مديران فرهنگي و غيرفرهنگي كشور نيز براي ديدن اين اثر دست از پا نمي‌شناختند و خود را به هر نحوي كه شده به محل اجراي اين نمايش رساندند.

منبع : روزنامه جوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 3 =

دکمه بازگشت به بالا