بهروز شعیبی: سینمای ایران از نظر بازیگری پویا نیست
به گزارش هفت راه، قطعا بسیاری نمیدانند نام دانشگاه شریف از فامیلی شهید مجید شریف واقفی گرفته شده است؛ شهید تاریخسازی که بهروز شعیبی، دومین اثر سینماییاش «سیانور» را با محوریت بخشی از زندگی او ساخته است. سیانور گرچه در جشنواره فیلم فجر مورد توجه داوران و منتقدان قرار نگرفت، اما فروش آن در همین چند هفتهای که از اکران عمومیاش میگذرد نشان از توجه و علاقه مردم به آن دارد. بهروز شعیبی در گفتوگویی که با جامجم داشت از شکلگیری این فیلم گفت و بصراحت بیان کرد پای فیلمش میایستد.
بله. به این دلیل که قبل از پردهنشین، طرحی را در تلویزیون به نام «اقیانوس آرام» (البته ابتدا نام دیگری داشت) با محوریت خانوادهای ایرانی به جریان انداختم، اما هنوز که هنوز است این کار راه نیفتاده. من علاقهمند به کار در تلویزیون هستم و بهترین تجربههای تصویریام را در این مدیوم دارم و امیدوارم زودتر شرایط کار در آن برایم مهیا شود.
چرا دوره ملتهب تاریخی سال 54 را برای روایت سیانور انتخاب کردید؟
تاریخ معاصر کلا جذاب است. چون فضاسازی مختص به خودش را دارد که ما از آن فضا حتی به لحاظ محیطی، معماری، نوع پوشش، گویش و… فاصله گرفتیم و اتفاقا آن فضا بیشتر به فرهنگ خود ما نزدیک بود و ما آن زمان هنوز دچار دوگانگی فرهنگی نشده بودیم. دیگر آن که انتخاب سیانور و زمانش خیلی به من برمیگردد و بیشتر متوجه تحقیقات و فیلمنامه آقای مسعود احمدیان است. یعنی من خیلی دوست داشتم روی تاریخ معاصر کار کنم و شانس آوردم و قصه خوب و مستحکم سیانور به دستم رسید تا روی آن کار کنم.
سیانور چقدر متکی بر ذهن و چقدر برآمده از مستندات تاریخی است؟
پایه سیانور، مستندات تاریخی است و شاید دلیل تفاوتش با سایر آثار از این دست هم همین نکته باشد. یعنی سیانور نمایشگر یک رویداد اجتماعی با اسامی واقعی افراد آن دوره است، اما اتفاقی که برای ما افتاد این بود که غیر از پرداخت این شخصیتهای واقعی، باید قصه مان را دراماتیزه و سینمایی میکردیم که دیدنش جذاب شود. در راه این جذابسازی هم از آنجا که نمیخواستیم تحریفی در تاریخ انجام دهیم شروع به وارد کردن شخصیتهای تخیلی کردیم که لازمه قصه بودند. از این به بعد بود که براحتی در شخصیتپردازی و قصه آدمهای تخیلی که خودمان ساخته بودیم، دست بردیم. در کل بخشی از داستان که مربوط به اسامی واقعی است، دخل و تصرف ندارد و آن بخش که مربوط به اسامی تاریخی نیست، نشات گرفته از قصه پردازی ماست.
اما آن طور که در تاریخ آمده تقی شهرام (یکی از شخصیتهای اصلی سازمان منافقین) آدم حراف و خودمحوری بوده است. به نظرم او را در فیلم کمی منفعل نشان دادید؟
نه اتفاقا تقی شهرام را کاملا مطابق شخصیت واقعیاش ترسیم کردیم. تقی شهرام ایدئولوگ سازمان منافقین بود که در آن دوران خیلی باسواد به حساب میآمد و دست به تغییر ایدئولوژیک در سازمان منافقین زد، اما کلا در مورد تمام شخصیتها قصد تیپسازی نداشتیم و دوست داشتیم قصهمان با آدمهای واقعی جلو برود. ضمن این که شخصیت تقی شهرام در همان دوران هم بسیار پیچیده بود و به تنهایی میتوانست یک سریال یا فیلم مجزا باشد. ما مجبور بودیم با توجه به زمان 90 دقیقهای فیلم، بخشهایی از هر شخصیت را از جمله تقی شهرام نشان دهیم.
کجا به مهدی هاشمی برای ایفای نقش یک ساواکی رسیدید؟
از آنجا که در لایه اول هیچ کس فکر نمیکند آقای هاشمی برای نقش یک ساواکی مناسب باشد. البته به نظرم بهتر است در مورد بازیگری مثل مهدی هاشمی بگوییم ایشان چطور شد این کار را قبول کردند!
به خاطر هوش و شناخت بالایشان از شرایط کار است؟
دقیقا. همیشه آرزو داشتم با ایشان کار کنم. مهدی هاشمی بازیگر کمنظیری در طول تاریخ سینمای ماست. ایشان با هوشمندی لطف کردند و این نقش را پذیرفتند. وقتی فیلمنامه را برایشان فرستادیم بلافاصله آمدند و قرارداد بستند. چون اعتقاد داشتند نگاه متفاوتی در این فیلم حاکم است و من بارها گفتم حضور ایشان در این فیلم خیلی کارها را برای ما راحت کرد. چون بعد از مهدی هاشمی دیگر لازم نبود به بازیگرها توضیح بدهیم قرار است جور دیگری به تاریخ نگاه کنیم. یعنی همه میگفتند وقتی قرار است مهدی هاشمی نقش بهمنش ساواکی را بازی کند پس این فیلم به شکل دیگری است.
از شکل دیگر، یعنی سیانور یک نگاه جذاب انسانگرایانه به یک موضوع ملتهب سیاسی دارد؟
خودمان که خیلی دوست داشتیم چنین اتفاقی بیفتد. چون اصولا در این موضوع ملتهب سیاسی داشتیم تلاش میکردیم روابط انسانی میان آدمها را به تصویر بکشیم.
یکی از نقاط عطف فیلم، رابطه عاطفیای است که بین هانیه توسلی (هنگامه) و پدرام شریفی (امیر فخرا) شکل میگیرد و تماشاگر توقع دارد بعد از آن همه عشق و علاقه که در فلاشبکهای فیلم میبینیم،وقتی هانیه توسلی به خاطر چریک بودن به عواطف زنانهاش پشتپا میزند، پدرام شریفی بیشتر دنبالش بگردد!
در آن دوره کسانی که زندگی چریکی را انتخاب میکردند وارد دستورالعملهایی میشدند و زندگی دیگری را برای خودشان انتخاب میکردند. اگر ما میخواستیم مرکز ثقل داستان را روی این ماجرا که امیرفخرا دنبال هنگامه، عشق قدیمیاش میگردد بگذاریم قصه دیگری میشد. در حالی که داستان ما برگشت هنگامه به خانه امیرفخرا بود و رابطه امروزشان. در ضمن بیننده ما الان میتواند خیلی از مسائل را در تخیلش بسازد و باید اجازه داد خودش با داستان جلو برود.
در واقع فیلمتان را عاشقانه نمیدانید؟
برای خودم، سیانور یک فیلم چند بعدی است که بستر کلیاش عاشقانه است. یعنی اصولا من فکر میکنم خیلی نمیتوان فیلم عاشقانه را به عنوان ژانر مستقل دید.
چطور شد خودتان بازی در نقش مجید شریف واقفی را به عهده گرفتید؟
واقعا دوست نداشتم در سیانور بازی کنم. چون خیلی سخت است در کاری هم کارگردان باشی و هم بازیگر، اما واقعیتش این است هر چقدر برای این نقش دنبال بازیگری مناسب گشتیم پیدا نکردیم و در نهایت آقای رضوی (تهیهکننده سیانور) و بازیگردان کار، تقریبا بازی در این نقش را به عهده من گذاشتند. بازیگران یا قرارداد دیگری داشتند یا دوست نداشتند وارد چنین پروژهای شوند یا… . به هر حال در سینمای ما یکی از معضلات اصلی، بازیگر است. یعنی ما سینمایی نداریم که به لحاظ بازیگری پویا باشد. به طوری که بازیگرانمان در تلاش برای بازی در کارهای بهتر باشند و آنها که در تلاشی اینگونه هستند، خیلی کماند.
شما خودتان هم قبول دارید کارگردانیتان از بازیگریتان بهتر است؟
هر دو برایم جذابیتهای ویژه خودشان را دارد و اگر پیشنهاد بازی خوبی داشته باشم حتما آن را میپذیرم، اما به هر حال من مدت زیادی دستیار کارگردان بودم و تجربههای بیشتری در این زمینه دارم. شاید همین تجربه است که باعث میشود معمولا کارگردانی ام را بیشتر بپسندند.
در انتخاب بازیگران فیلم انگار قرار بوده بازیگران چهرهای انتخاب شوند تا فیلم بیشتر به چشم بیاید.
دقیقا همین طور بود؛ چون در سینما یکی از جذابیتهای مهم بازیگر است. به نحوی که وقتی تماشاگر پوستر فیلم را میبیند برای دیدن آن راغب شود.
می تـــوانیم بگوییم با تماشــای سیانور حال و هوا و دامنه سلایق و تعلقخاطر خود شما دستمان میآید؟
نه. البته از تجربه سیانور بسیار خوشحالم و معتقدم شاید دیگر هیچ وقت نتوانم تجربه اش کنم یا به این خوبی نتوانم از پس کار برآیم. در مورد این که تعلق خاطر به این گونه سینمایی دارم یا نه، خب قطعا اگر علاقه نداشتم این کار را انجام نمیدادم. ولی من قبل از این که بخواهم به علایق خودم در سینما فکر کنم به این فکر میکنم که در سینما به چه فیلمی نیاز داریم. ما در دورهای هستیم که فیلمها معمولا در یک ژانر خاص با یک تعداد بازیگر خاص و البته با مخاطبان خاص ساخته میشوند. زمان ساخت سیانور بیشتر به این فکر میکردم که بعد از درگذشت مرحوم علی حاتمی یا کارگردانهایی که تاریخ معاصر را خوب کار میکنند ضروری است کاری در قالب سینما با نگاه و قصهپردازی متفاوت کار کنیم.
البته ما امسال «امکان مینا» را هم با محوریت سازمان منافقین داشتیم که همان زمان جشنواره فجر حواشی زیادی پیش آمد که این فیلم، همراه با فیلم شما هردو طبق سفارشات دولتی ساخته شدهاند!
کاملا ناخودآگاه و اتفاقی بود و هیچ اشکالی هم ندارد. ضمن این که امکان مینا روایت داستانی پس از انقلاب است. سیانور کاملا بر اساس دغدغه شخصی و همت آقای رضوی تهیهکننده کار ساخته شد. واقعا اگر آقای رضوی همت نمیکرد سیانور ساخته نمیشد. در ضمن همان زمان جشنواره هم که این حرفها مطرح شده بود گفتم مثلا آقای بهرام توکلی همزمان و دقیقا در یک سال با وودی آلن اقتباسی از «اتوبوسی به نام هوس» تنسی ویلیامز انجام دادند. میتوانیم این همزمانی را از پیش تعیین شده و حساب شده بدانیم؟ بعضی وقتها شاید نیاز به کار در فضای تاریخ معاصر این حس را در ذهن چند فیلمساز به وجود بیاورد که باید از فضای روزمرگی و تکرار بیرون آمد.
فکر میکنید سیانور میان کارهای شما در چه جایگاهی قرار میگیرد؟
برای من الان بهترین کارم است. سیانور به نوعی برایم اجرای قانونمند و درست سینمایی یک فیلم است که تجربه تمام کارهای قبلی در ساخت آن به کمکم آمد.
نظر خانواده تان راجع به سیانور چه بود؟
همسرم که طراح گریم این کار بود و نظرش قطعا همسو با نظر من است. راستش را بخواهید اگر قبلا کسی به کار من ایراد میگرفت ناراحت میشدم که چرا به فیلمی که برایش زحمت کشیدم این طور نگاه میکند اما الان اینطور فکر نمیکنم. چون فکر میکنم در هر فیلم یا هر اثری ما با سلیقه افراد طرف هستیم. سلیقه حاصل سن، شرایط محیطی، جنسیت و… هر فرد است. الان هم خوشحالم که سیانور با سلیقه تعداد زیادی از افراد جامعه همخوانی دارد و مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
الان در حال پیش تولید فیلمی اجتماعی به نام «دارکوب» هستم.
لیلا عاشق همسرش بود
بهنوش طباطبایی درباره کاراکتر لیلا زمردیان (همسر مجید شریف واقفی) و فرآیند نزدیک شدن به این نقش میگوید: با تاریخ معاصر بیگانه نبودم، حتی اگر ساده تر بخواهم بگویم این که در حوزه علایق من هم بوده و هست بخصوص دهه چهل پنجاه که نمیتوان منکر تاثیراتش تاکنون شد. در مورد کاراکتر لیلا زمردیان اطلاعات ضد و نقیضی هنگام پژوهش و تحقیقات میدانی و بررسی مستندات به دست آوردم. بهروز شعیبی بعد از این که متوجه شناخت و علاقه زیاد من به وقایع آن دوره شد با اعتماد بیشتر، بخش تحلیل نقش را به من سپرد.
درباره شخصیت لیلا زمردیان مستنداتی که من دیدم و میشنیدم برایم راهگشا نبود تا جایی که دست نوشتههای لیلا را خواندم. احساسات زنانهام در کشف شخصیت او کمکم کرد و باور کردم او عاشق مجید شریف واقفی بوده است.
«سیانور»، فیلمی مرد محور
هانیه توسلی سالها پیش وقتی در فیلم «شبهای روشن» بازی میکرد با بهروز شعیبی که آن زمان دستیار دوم کارگردان بود آشنا شد و گذشت تا امروز که شعیبی برای خودش یک کارگردان تمام عیار شده است. توسلی درباره اندازه نقشش در سیانور میگوید: البته نقش بیشتر بود، ولی بعضی از سکانسهای مرا درآوردند. نه سکانسهای من، در واقع چون تایم فیلم طولانی بود برخی از سکانسها کلا درآمد که خیلی بابت سکانس هایم غصه خوردم. در جشنواره هم به خود بهروز شعیبی گفتم اما او هم برای خودش توجیهاتی داشت و به عنوان کارگردان ترجیح میداد این اتفاق بیفتد. توسلی در ادامه سیانور را یک فیلم مردمحور میداند و میگوید: بعد مردانه فیلم به خاطر جنس قصهاش که سیاسی است بر وجه عاشقانه و زنانهاش غالب است. البته در کل به نظر من فیلم بسیار خوبی است. دوباره هم که فیلم را دیدم به نظرم آمد بسیار خوشساخت است. بازی مهدی هاشمی و همینطور طراحی صحنه و لباس را بسیار در فیلم دوست دارم و به نظرم بسیار در فیلم برجسته است.
منبع: جام جم آنلاین