ستاره موسیقی پاپ: هیچوقت هیچ خواننده ایرانی خواننده مورد علاقه‌ام نبوده است

به گزارش هفت راه، مجله دیده بان در آخرین شماره اش که چاپ شد، پرونده مفصلی را در ارتباط با «پاپ استار» های موسیقی بعد از انقلاب کار کرده و در کنار آن با ستاره این روزهای موسیقی پاپ، حامد همایون هم مصاحبه مفصلی انجام داده است. در ابتدای این پرونده که قریب به بیست صفحه از مجله را در بر می گیرد، «آرش نصیری» سردبیر این مجله، یادداشتی نوشته است درباره همه ستاره های پاپ بعد از انقلاب و پس از آن داستان موفقیت و ستاره شدن رضا صادقی، فرزاد فرزین، بنیامین بهادری، احسان خواجه امیری و سیروان خسروی از زبان خودشان نوشته شده است و بعد مصاحبه ای با محسن رجب پور انجام شده که با عنوان «سایمون موسیقی ایران» چاپ شد و در پایان هم مصاحبه مفصلی با حامد همایون انجام شده که اولین مصاحبه این ستاره تازه موسیقی پاپ است.

آرش نصیری در مقدمه این مصاحبه نوشته است: «وقتی گفت پانزده سال مدرس آواز بود خیالم راحت شد. خیلی خوب است کسی به موفقیت برسد که حق‌اش باشد. حامد سال‌ها به موسیقی عشق ورزید و تلاش و مطالعه و تجربه کرد و در کنارش، در خانواده‌ای تحصیل کرده، تحصیل‌اش را هم فراموش نکرد و تا مقطع فوق‌لیسانس درس خواند. او این استایلش در خواندن را رایگان و اتفاقی به دست نیاورده است. تلاش کرد و تلاش کرد و وقتی با واسطه‌ی سامان امامی آهنگساز و نوازنده به محسن رجب‌پور معرفی شد، آنقدر توانایی و دانش داشت که این تهیه‌کننده باسابقه و باتجربه بگوید با او زبان مشترک داشته است. حامد با این توانایی و پیشینه، خودش را دربست در اختیار تجربه‌های ستاره‌سازمحسن رجب‌پور و تیم اتاق فکر ترانه شرقی قرار داد تا به یک باره پر بگیرد و بشود حامد همایون!»

بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه می توانید از سایت «موسیقی ایرانیان» دنبال کنید.

*شما از شهر ادب و هنر، شیراز برخاستی. چه چیزی از اول شما را به سمت هنر کشاند؛ شعر، موسیقی یا…؟
من از موقعی که یادم هست می‌خواندم و از همان کودکی عاشق موسیقی بودم. اینکه چرا این اتفاق افتاد را دقیق نمی‌دانم ولی فکر می‌کنم بخش مهم آن ارثی است چون هم پدرم صدا دارند و می‌خواندند و هم برادران و خواهرم صدای خوبی دارند.

*یعنی از ابتدا علاقه مند بودی؟
آنها استعدادش را دارند اما من واقعا علاقه مند و پیگیر بودم و همانطوری که گفتم از سن خیلی کم ترانه را می‌نوشتم و از حفظ می‌خواندم.

*یادت هست که اولین آهنگی که حفط کردی و در یک جمع خواندی چه بود؟
بله. یادم هست. وقتی که آمادگی و پیش دبستانی می‌رفتم این ترانه آقای شماعی زاده را حفط کرده بودم و می‌خواندم: «آره هر بار خواستم، بگم که دوستت دارم..». همیشه هم در مدرسه تکخوان گروه سرود بودم. سر صف، توی کلاس، آخر کلاس‌های ادبیات و همه جا که از من می‌خواستند می‌خواندم.

*صدایت هم خوب بود؟
یادم نیست که صدایم آن موقع چه جور صدایی بود اما همه جا می‌خواندم و یادم هست که همه جا مورد اقبال بود. بعدا پسرخاله ام هم با من پیانو می‌زد و می‌خواندم. از دوره دبیرستان هم گیتار می‌زدم و می‌خواندم.

*پیش چه کسی گیتار را یاد گرفته بودی؟
آنجا استادی در شیراز داریم که استاد بزرگی هستند به نام آقای مرشد. من پیش ایشان رفتم که گیتار یاد بگیرم اما ایشان از من تست گرفتند و گفتند برو بخون. البته چون ساز خریده بودم همینطوری پیش خودم تمرین می‌کردم. سال دوم دبیرستان که بودم سلفژ را پیش آقای کورش میری یاد گرفتم. ایشان الان دکترای موسیقی گرفتند و در تهران رهبر ارکستر هستند. آن موقع ایشان در یک آموزشگاه در شیراز سلفژ درس می‌داد و من پوتزولی یک و دو را پیش ایشان پاس کردم. چون سلفژ خوبی داشتم ساز را هم پیش خودم در حدی که به خواندنم کمک کند یاد گرفتم. اول گیتار زدم و بعد از یک مدتی پیانو زدم و در کنارشان آواز را هم کار می‌کردم.

*از همان اول هم گرایشت به سمت کلاسیک و پاپ کلاسیک بود؟
گرایش و علاقه من به موسیقی به خاطر موسیقی پاپ شروع شد اما در یک برهه‌ای به خاطر جو موسیقی که به خاطر تمایل به موسیقی جز و کلاسیک وجود داشت، من هم روی همان موج حرکت کردم و موسیقی کلاسیک یاد گرفتم. یک مدت آواز کلاسیک تمرین کردم و روی نت آواز اپرایی می‌خواندم و بعد از یک مدت که دوره هارمونی و سلفژ و کنترپوان را گذراندم، به پیشنهاد چند نفر از دوستانم شروع کردم به تدریس در آموزشگاهها. شش سال هم به صورت جدی در آموزشگاههای معتبر درس دادم و مدرک مربیگری آواز را هم دارم.

*پس در واقع در موسیقی حرفه‌ای شدی؟
در موسیقی که هیچوقت نمی‌شود گفت که من حرفه‌ای شده ام چون واقعا موسیقی انتها ندارد. البته من به صورت حرفه‌ای موسیقی را دنبال می‌کنم و همیشه در حال کار و مطالعه هستم و اساسا فیلد مطالعه‌ای من هم در موسیقی است. اینکه آواز درس دادم و هارمونی و کنترپوان میدانم خیلی به من کمک کرده است. بعضی وقت‌ها که ذهن خسته می‌شود و آدم حس تکرار شدن می‌کند اگر دانش کار را هم داشته باشد، این علم می‌تواند به او کمک کند تا از شاخه‌های دیگری وارد این قصه شود.

*آن موقع که در آموزشگاهها سلفژ و آواز درس می‌دادی خواننده مورد علاقه ات چه کسی بود؟
من بسیاری از کارهای خوانندگان موسیقی ایران را دوست دارم اما هیچوقت هیچ خواننده ایرانی خواننده مورد علاقه ام نبوده. اسطوره آواز من سلین دیون بود و همیشه کارهای ایشان را دنبال می‌کردم. همچنین کریس دی برگ را به واسطه آواز نرم و راحتی که همیشه می‌خواند خیلی دوست داشتم و سعی می‌کردم متن ترانه هایش را بنویسم و ترجمه کنم و یاد بگیرم.

*خودت هم می‌خواندی؟
بله. انگلیسی هم زیاد تمرین می‌کنم و می‌خوانم.

*در چه رشته‌ای تحصیل کردی؟
من فوق لیسانس آبیاری و زهکشی از دانشگاه شیراز دارم.

*با توجه به اینکه گفتی از کودکی موسیقی را دنبال کردی، چه شد که نرفتی موسیقی بخوانی؟
این همان کشمکشی است که همه در خانواده دارند. من در مدرسه همیشه جزو شاگردهای خوب و تقریبا همیشه شاگرد اول بودم. حتی در دبیرستان هم در دبیرستانی درس خواندم که بهترین دبیرستان بود. یعنی این دبیرستان ورودی داشت و شاید بیشتر از ۱۵ نفر نمی‌گرفت و من ورودی را قبول شدم و رفتم. درسم همیشه خوب بود و خانوادگی از لحاظ تحصیلی خوب هستیم. برادر بزرگم آمریکا است و برادر بعد از ایشان هم یکی از نابغه‌های ریاضی است و همین الان در موسسه‌های معتبر درس می‌دهد. من هم درسم خوب بود اما یک چیزی همیشه مرا به سمت موسیقی می‌کشاند. یک چیز عجیب و غریب. هر جایی هم که می‌خواستم به سمت دیگری بروم باز برمیگشتم به سمت موسیقی.

*و به اصرار خانواده رفتی رشته مهندسی کشاورزی خواندی؟
به اصرار خانواده نبود. این شکل روتین کار بود که همه باید می‌رفتند مهندس یا دکتر می‌شدند. ضمن اینکه آن موقعی که من می‌خواستم وارد دانشگاه شوم، دانشگاه موسیقی اصلا رشته موسیقی غربی نداشت. البته از ۱۸ سالگی که وارد دانشگاه شدم، در همان دانشگاه خیلی اتفاق‌های خوبی برایم افتاد. اولین سالی که وارد دانشگاه شدم گروه موسیقی داشتیم و اجرا می‌رفتیم. شاید با همان گروه بالای پنجاه، شصت تا اجرا رفتیم. از همان موقع و در همان حدی که موزیک می‌دانستیم آهنگ می‌ساختیم. البته آهنگهایمان دست و پا شکسته بود اما به هرحال باعث تجربه کردنمان می‌شد و به مرور زمان به ما کمک کرد. البته ما بیشتر آهنگ‌های دیگران را می‌خواندیم اما لابهلایش خودمان هم کار می‌کردیم و تجربه به دست می‌آوردیم.

*پس در کنار درس، موسیقی را هم جدی پیگیری می‌کردی؟
اساتیدم می‌گفتند اصلا ولش کن. تو همان دنبال موسیقی باش(خنده). زیاد سرک کاس نمی‌رفتم، البته درسم را هم می‌خواندم.

*جالب است که با این وضعیت فوق لیسانس هم خواندی!
خانواده ما اینجوری است. همه در این حد را درس می‌خوانند.

*یعنی کمتر از فوق لیسانس را تایید نمی‌کنند؟
(خنده) علاقه اصلی من موسیقی بود و الان، با توجه به اینکه همیشه تمرکزم موسیقی بود، مهندس خوبی نیستم و اصولا آدم فنی هم نیستم. اعتراف می‌کنم.

*بعد از فوق لیسانس هم که رفتی سربازی. چه زمانی به صورت حرفه‌ای اولین آهنگ را ساختی؟
علاقه ام به موسیقی وقتی خیلی جدیتر شد که شروع کردم به تدریس. وقتی هم که شما می‌خواهید درس بدهید باید دایره اطلاعاتتان را خیلی وسیع کنید. من همیشه کتاب میخواندم اما وقتی قرار شد درس بدهم به شدت هرچه بیشتر کتاب می‌خواندم. اوریجینال کتاب تکنیک جهانی آواز نوشته لارابرانیک آندرسن را تهیه کردم چون می‌دیدم ترجمهاش آنطوری که باید مرا ارضا نمی‌کند. بعد اتودش را پیدا کردم. تقریبا هم اتودهای آواز دانشگاه برکلی را از طریق ebook گرفتم. یک آموزشگاه در شیراز بود که به ما کمک می‌کرد این کار را انجام بدهیم. تکتک تمرینات این‌ها را انجام دادم. کتاب صدای خود را آزاد کنید نوشته راجر لاو را که یکی از بزرگترین اساتید و خواننده‌های بزرگ دنیاست را خواندم. کتاب تجربیات ایشان را خواندم. وقتی می‌خواستم تدریس را شروع کنم کتاب تاریخ موسیقی را شاید ۱۵ بار خواندم. اول خیلی نمی‌فهمیدم و برای کسی که می‌خواهد شروع کند سخت است اما وقتی ساز اضافه شد و هارمونی را یاد گرفتم کمکم توانستم یاد بگیرم. یعنی فوکوسم در موسیقی اینطور بود که بخش علمی را با مطالعه جلو می‌بردم.

*به جز این کلاس‌ها که گفتی کلاس دیگری نرفتی؟
رفتم. مثلا کلاس‌ها و دوره‌هایی در شیراز می‌گذاشتند که می‌رفتم. مثلا دوره دوهفته‌ای کنترپوان. کلاس‌ها و دوره‌های اینجوری رفتم اما اینکه بگویم مداوم کلاس رفتم و شاگرد کسی هستم نه. وقتی می‌گویند یک نفر شاگرد فلانی بوده که در مکتب آن استاد یکسالونیم، دو سال در محضر آن استاد بوده باشد. من واقعا در محضر استادی نرفتم که اینجوری کامل استفاده کنم. به واسطه کنجکاوی جاهایی سرک کشیده بودم اما کامل نه.

*اولین بار کی یک آهنگ را در فضای مجازی منتشر کردی؟
خاطرم نیست که دقیقا کی بود. من چون درس می‌دادم خواستم چیزی بخوانم که یک اتود برای شاگردهایم داشته باشم و حدود هفت، هشت سال پیش اولین قطعات را منتشر کردم. کارهای دیگری هم که کردم به نوعی مانور آوازی بود.

*اولین آهنگت کار چه کسی بود؟
اولین آهنگم ساخته خودم نبود. اسمش بود عروس آرزوها که ملودیاش را حسین ترصد ساخته بود و شعرش را هم کریم لکزاده عزیز که الان دکتر ادبیات شده و استاد دانشگاه است. البته این آهنگ و آهنگ‌های بعد از آن شنیده نشد.

*پیش از این دوره اخیر چند آهنگ منتشر کرده بودی؟
فکر می‌کنم هفت، هشت تا آهنگ می‌شد. در یک مقطعی تصمیم گرفته بودم که یک آلبوم منتشر کنم. مجوزش را هم گرفته بودیم اما خیلی اذیت شدیم و منتشر نشد. این اواخر و قبل از آشنایی با آقای رجبپور هم چند تا تکترک منتشر کردم که ترک‌های جدیتری بود.

*اجرای صحنه‌ای هم داشتی؟
اجرا هم کم و بیش داشتم اما از وقتی که آشنا شدم با ترانه شرقی، ذهنیتم نسبت به موسیقی ریست شد.

*با آقای رجبپور چطوری آشنا شدی؟
من و سامان امامی، که الان تنظیم کارهای مرا انجام می‌دهد از طریق اینستاگرام با هم آشنا شدیم و بعد سامان مرا به آقای رجبپور معرفی کرد. با سامان رفتیم پیش آقای رجبپور و من برایش زنده خواندم. چند تا کار برایش خواندم و بعد ایشان در یک جلسه دو ساعته با من در مورد جامعه شناسی موسیقی، اقتصاد هنر و اینکه سبک و سیاق یک نفر چگونه می‌تواند به سمت مردم حرکت کند با من حرف زدند. بعد ایشان از من خواستند براساس دستهربندی که ایشان آنجا برایم انجام دادند اگر می‌توانم کاری را تولید کنیم. از آنجا همکاریمان شروع شد. این موارد را همان روز برایم نوشتند و اینها شد سرمشق ساخت و کار کردن. من لاین به لاین آن نوشته را از حفظ هستم و به نوعی دستور و مدل کاری من در ملودیسازی و نگاهم به مخاطب است. یعنی چه از انتخاب شعر و چه از مدل ملودی‌ها از این دستورالعمل استفاده می‌کنم. ایشان به من جرات دادند که لحن خاص خودم را داشته باشم و کلا مدل کارم تغییر کرد. الان سیستم کاری ما این است که وقتی کاری را تولید می‌کنیم اتاق فکر داریم و آقای رجبپور به نوعی رفع اشکال می‌کنند. ترک‌هایی مثل چتر خیس که مورد استقبال مردم قرار گرفته حاصل یک کار گروهی است و من مجری آن هستم.

آثار شما را علاوه بر رسانه‌ها و سایت‌های داخلی، سایت‌ها و رسانه‌های خارج از کشور که غالیا هم‌سو، هم‌نظر و مجاز نیستند هم می‌گذارند. شما چطور اجازه می‌دهید که چنین اتفاقی بیافتد؟
من نه علاقه دارم که چنین اتفاقی بیافتد و نه با آنها کوچکترین ارتباطی دارم. از آنجایی که صاحب آثاری که من تولید کردم شرکت ترانه شرقی است، می‌دانم این شرکت هر اقدامی که لازم باشد را برای احقاق حق انجام خواهد داد. شخصا هیچ علاقه‌ای ندارم که هیچ مرجع غیرمجازی از کار من بهره‌برداری و از آن به نفع خودش استفاده کند.

*تو همین چند وقت پیش تیتراژ برنامه فرمول یک را اجرا کردی. همکاری با علی ضیاء چگونه اتفاق افتاد؟
دقیقا نمی‌دانم. فکر می‌کنم تهیه‌کننده برنامه یا آقای علی ضیاء به آقای رجب‌پور پیشنهاد کردند و این پیشنهاد به دست من و سامان رسید و ما هم این تیتراژ را بنابر سفارشی که داشتیم و المان‌هایی که مورد نیاز تهیه‌کننده بود کار کردیم. طبیعتا این قطعه براساس استانداردهای تلویزیون تهیه شده است.

*فیدبک این قطعه چطور بود؟ آیا علاقمندان شما کار را دوست داشتند؟
خدا را شکر بله. به نظر می‌رسد بازتاب خوبی داشت.

*در خبرها آمده بود که یکی از گزینه‌ها برای فیلم سنتوری دو آقای مهرجویی و خواندن به جای محسن چاوشی شما هستی. این شایعه درست است؟
من خبر ندارم و تا جایی که می‌دانم آقای رجب‌پور هم در جریان چنین چیزی نیست. شاید این نتیجه تحقیق و نظرات تیم دستیاران استاد مهرجویی باشد.

*آخرین سوال. اولین کنسرتت کی خواهد بود؟
اولین کنسرت من در جشنواره موسیقی فجر است. این یک خبر داغ است و اولین بار است که دارم می‌گویم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 2 =

دکمه بازگشت به بالا