شعر شهریار به مناسبت «دهه فجر»+ دستخط
محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در سال 1285 در تبریز به دنیا آمد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار پس از پایان دوره راهنمایی در تبریز، در سال 1300 برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال 1303 و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. هرچند شهریار هرگز پزشک نشد، اما در شاعری سرآمد روزگار خود شد. شاعری با قریحهای توانا و زبانی فاخر که گاه مایه رشک همعصران نیز میشد.
شهریار در شعر علاوه بر تأمل و مطالعه شاعران و سرآمدان ادب فارسی، از مطالعه اشعار سرایندگان ترکزبان و آذری نیز غفلت نکرد. آشنایی با دواوین و اشعار شاعران از یکسو و آگاهی از سیر و جریان ادبیات در دیگر کشورها از سوی دیگر منجر به ظهور شاعری در آذربایجان شد که نهتنها در شعر فارسی، که در ادبیات ترکی نیز دورانساز و آغازگر سبکی جدید است. اولین دفتر شعر او در سال 1310 با مقدمه ملکالشعرای بهار و پژمان بختیاری منتشر شد. شهریار پس از آن منظومه «حیدر بابایه سلام» را در سال 1330 منتشر کرد و با این اثر در ادبیات آذری ماندگار شد.
تاکنون آثار متعددی حول شهریار و شعر او منتشر شده است که از جمله آنها میتوان از کتابی با عنوان «شهریار» از انتشارات صهبا یاد کرد. در این اثر بیانات مقام معظم رهبری درباره شهریار که کمتر رسانهای شده، در قالب درسگفتار منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. همچنین در کنار روایت ارتباطات استاد با آیتالله خامنهای، سخنرانیها و پیامهای اصلی معظمله درباره ایشان، شامل سخنرانیهایی در تاریخهای 1366/4/29، 1371/9/11 و 1385/6/26 و پیام تسلیت ایشان به مناسبت درگذشت این شاعر آمده است.
تعدادی از سرودههای شاعر به دستخط خودش در انتهای کتاب درج و به علاقهمندان به اشعار شهریار ارائه شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست. در این بخش تعدادی از اشعار او در موضوعات مختلف از جمله شعری در وصف آیتالله خامنهای، سرودهای در اعتراض و انتقاد به تغییر الفبا در آذربایجان و … منتشر شده است. یکی از اشعار این بخش با موضوع «دهه فجر» منتشر شده که به قلم خود شاعر نوشته شده است.
شعر «دهه فجر» که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 65 سروده شده، به این شرح است:
دمید فجر که خورشید باز میگردد
امید در دل نومید باز میگردد
درفش فتح و ظفر با سپاهیان خداست
جهان به جبهه توحید باز میگردد
نگین ملک سلیمان ستاندهایم از دیو
دوباره جام به جمشید باز میگردد
نگین گمشده اینک حکومت اسلام
که با مراجع تقلید باز میگردد
بلی امام خمینی، کنون توانی گفت
که از تزاحم و تبعید باز میگردد
افق شفق شد و پس فجر زد چه میبینم؟
به چشم کور مگر دید باز میگردد
در استقامت راه خدا مکن تردید
که بیخ کفر به تردید باز میگردد
چو بید میشود آشفته دین ولی خورشید
به زیر سایه این بید باز میگردد
دگر حکومت شیطان نمیشود تأیید
به جای خود همه تأیید باز میگردد
فساد رو به صلاح است و صبح کاذب هم
سیاه میرود اسپید باز میگردد
سر سیاه زمستان تو شهریار ببین
بهار میرسد و عید باز میگردد
نوآوری نه به فرمان هر هنرمندی است
به پا که شعر به تعقید باز میگردد