هیس! مادرها فریاد نمیزنند
پوران درخشنده با تمام فیلمهایش نشان داده که دغدغه مسائل اجتماعی دارد. مسائل خانوادگی و مشکلاتی که نوجوانان، جوانان و سایر اقشار جامعه با آن مواجه هستند، موضوع مهمترین فیلمهای این فیلمساز است. چنین نگاهی قطعا ارزشمند است و قابل تقدیر. فیلم قبلی درخشنده «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» هم فیلمی اجتماعی با موضوعی حساسیتبرانگیز یعنی تجاوز به کودکان بود. فیلمی که برخلاف نگاه تراژیک و پایان (عمداً) تلخش، در گیشه هم موفق بود.
با اینهمه اگرچه دغدغههای پوران درخشنده در طول زمان، به روز شده اما شکل پرداخت دراماتیک و شخصیتپردازی فیلمساز، هنوز واپسگرایانه و عقبافتادهتر از زمان است. «زیر سقف دودی» به شدت عقبتر از نمونههای مشابهی است که قصه آنها طلاق عاطفی یا خیانت یک مرد میانسال متمول به همسرش است. با این تفاوت که درخشنده با اضافه کردن خودش (با هیبت آزیتا حاجیان) سعی کرده به فیلم، چاشنی سایکولوژیکال(روانکاوانه) بدهد و برای اینکه مخاطب حالش از این همه شعار بد نشود، با موسیقی چاشنی ملودارم به فیلم اضافه میکند.
در این بین شخصیتپردازی مریلا زارعی بسیار کودکانه مینماید. زنی میانسال که زمانی دانشجوی موفقی بوده اما با شوهر کردن، به ناگهان یک کلفتِ بله قربانگوی کودن میشود که بعد از عروسیاش، هیچ وقت موهایش را رنگ نکرده چون شوهر تنوعطلب و شنگولش، اجازه نداده موهایش را رنگ کند.
بازی مریلا زارعی در فیلم، بسیار بد است که بخش زیادی از آن ناشی از شخصیتپردازی ضعیف فیلمنامه است. تنها فرصت زارعی برای به رخ کشیدن بازیگریاش، مونولوگی است که هنگام فهمیدن خیانت همسرش، تصمیم میگیرد او را ترک کند. بازی زارعی در این پلان، ناامیدکننده است. مقایسهاش کنید با بازی بیاتریس استرایت در فیلم شبکه (Network – 1976) سیدنی لومت، جایی که زن در موقعیت مشابه در هنگام آگاهی از خیانت همسرش و عشق تازهی او، در مقابل شوهرش میایستد و میخواهد زندگیاش را نجات میدهد. بماند که استرایت فقط برای بازی در همین یک سکانس 2 دقیقهای، جایزه اسکار بازیگری نقش دوم زن را از آن خود کرد.
اما اینجا شخصیت مادر فیلم، پا پس میکشد و کم میآورد. در پایان هم در افق محو میشود. زیرا از اول بازنده است. معلوم است که با ترسیم چنین شرایطی اصلا تعلیق و کششی در فیلم وجود نخواهد داشت.
فیلم از نابلدی کارگردان یا شاید اپراتور هلیکم هم به شدت رنج میبرد. نمای پایانی با آن حرکتهای ناشیانه اپراتور هلیکم، فاجعه از کار درآمده. همانطور که درخشنده در فیلم قبلیاش هم نمای پایانی را جوری انتخاب کرد که بگوید همه دختربچههای دبستانی دچار تهدید مشابه هستند، در این فیلم هم در پایان، به قصهی فیلمش، تعمیمی اجتماعی میدهد. چنین نمای کلیشهای و نخنما، درخور فیلمی است که فیلمسازش بین طرح مسائل جوانان و زوجهای میانسال دست و پا میزند و نمیداند قرار است فیلم اجتماعی روانکاوانه بسازد یا ملودارم خانوادگی.