بایکوت سینمای انقلاب و 4 سال پر حاشیه برای جشنواره فیلم فجر
پایان جشنواره سی و پنجمِ فجر با تمام حشایههایش، به عنوان آخرین جشنواره برگزارشده توسط مدیریت سینمایی دولت یازدهم، فرصت مناسبی است تا نگاهی داشته باشیم به کارنامه مدیران سینمایی دولت در برگزاری چهار دوره اخیر جشنواره فیلم فجر و ببینیم آیا حاشیههای پررنگ جشنواره سی و پنجم تنها محدود به همین دوره است یا در دورههای پیشین نیز حاشیهها و جنجالهایی جشنواره فجر را تحت تاثیر خود قرار دادهاند.
بیش از 3 سال قبل، حجتاله ایوبی و تیمش در حالی دست به برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر زدند که هنوز چندماهی از روی کار آمدنشان نگذشته بود و بنابراین فیلمهای موجود در جشنواره، با هر کیفیت و حاشیهای، در کارنامه عملکردی آنان نوشته نمیشد و از خروجیهای مدیریت دولت دهم به حساب میآمد. با این همه اما اولین جشنواره دولت تحت تاثیر درخواست واضح رئیس دولت در دیدار با اهالی فرهنگ در هجدهم دیماه 1392 قرار داشت. درخواستی که رئیس جمهور در آن گفته بود: “از شما میخواهم آثار امیدبخش و نشاط آفرین تولید کنید، آثار یاسآور کافی است.”
حسن روحانی یکماه بعد در پیامی که برای افتتاحیه جشنواره فجر صادر کرد نیز بار دیگر بر افزایش امید در آثار سینمایی تاکید کرد و به این ترتیب “سینمای امید” تبدیل به مانیفست سینمایی دولت یازدهم شد، اما در طول 4 سال بعد از این پیام همچنان انتقاد از تعدد آثار تلخ و یاساور به عنوان یکی از اصلیترین انتقادات به جشنواره و مدیریت سینمایی کشور باقی ماند.
روحانی در پیام خود که توسط علی جنتی، وزیر ارشاد وقت در مراسم قرائت شد آورده بود: “فیلمساز سرزمینم به من میگوید حالا که انسانِ ایرانی، حماسه بیست و چهارم خرداد را رقم زده است، به من آزادی بده و بگذار واقعیتهای تلخ و تیرهای را که تا دیروز نمیتوانستم، امروز در فیلمهایم نشان دهم! من به او میگویم آن واقعیتها را که همگان بیش و کم میدانند، بیا تا در کنارِ تیرگیهای واقعیت، نقطههایی روشن از حقیقت را هم نشان دهیم.”
بنابراین حجتاله ایوبی، علیرضا رضاداد را که سابقه برگزاری چند دوره جشنواره فجر را در کارنامه داشت به عنوان دبیر برگزید تا خیالش از بابت حاشیههای حداقلی جشنواره هم آسوده باشد. رضاداد هم با مدیریت دوباره خود بر جشنواره دست به هیچ تغییری در ساختار جشنواره نزد و تنها بخشی با نام “نوعی تجربه” را برای اولینبار برای نمایش فیلمهای تجربی به جشنواره افزود که در سالهای بعد تحت عنوان “هنر و تجربه” به یکی از سیاستهای حجتاله ایوبی به یکی از سیاستهای اصلی مدیریت سینمایی دولت تبدیل شد.
با این وجود و برخلاف پیشبینیها اولین جشنواره دولت یازدهم با حاشیههای پررنگ عدم پذیرش فیلم تحسینشدهی “شیار 143” توسط هیئت انتخاب و واکنش منفی سینماگران و اهالی رسانه آغاز شد و در این میان اعتراضات ابراهیم حاتمیکیا به مدیریت جشنواره و مدیریت سینمایی دولت یازدهم پس از تماشای “شیار 143” کل جشنواره را تحت تاثیر قرار داد.
جز این اما حضور “عصبانی نیستم!” رضا درمیشیان و “خانه پدری” کیانویش عیاری باعث انتقادات شدید گروهی از رسانهها به مدیریت جشنواره و سازمان سینمایی شد و از سوی دیگر عدم حضور “آشغالهای دوستداشتنی” محسن امیریوسفی نیز اعتراضاتی را از سوی گروهی دیگر برانگیخت. آثاری پرحاشیه که البته همگی از خروجیهای سازمان سینمایی دولت دهم به حساب میآمدند نه مدیران دولت جدید.
با همهی این حواشی اما یکی از جنجالهای اصلی اولین جشنواره دولت و اعتراض به داوریهای آن وقتی صورت گرفت که در پایان جشنواره “چ” ابراهیم حاتمیکیا با وجود برتری های آشکارش نسبت به سایر آثار از تمام جوایز اصلی بینصیب ماند و بسیاری آن را به انتقادات حاتمیکیا از مدیریت فرهنگی دولت مرتبط دانستند. به این ترتیب برای اولینبار سیمرغ بهترین فیلم همزمان به “آذر، شهدخت، پرویز و دیگران” از بهروز افخمی و “رستاخیز” احمدرضا درویش رسید و سیمرغ بهترین کارگردانی را احمدرضا درویش برای “رستاخیز” به خانه برد. در این بخش “نرگس ابیار” برای “شیار 143” و حمید نعمتاله برای “آرایش غلیظ” نیز دو سیمرغ ویژه از هیئت داوران دریافت کردند تا به واضحترین شکل ممکن تنها دست حاتمیکیا خالی مانده باشد.
نکتهی جالب دیگر در اولین جشنواره دولت یازدهم اما این بود که در پیام رئیس جمهور وعده داده شد تا هرسال جایزه ویژهای با عنوان «جایزه ملی ریاست جمهوری» توسط نهاد ریاست جمهوری به یک فیلم اهدا شود اما نه در همان جشنواره، و نه در جشنوارههای بعدی هیچگاه این جایزه به فیلمی اهدا نشد.
یکسال بعد و جشنواره سی و سوم فجر از هفتهها قبل تحت تاثیر پروژه عظیم فیلم محمد رسوالالله (ص) مجید مجیدی قرار داشت که گفته میشد فیلم افتتاحیه جشنواره خواهد بود اما در نهایت در اتفاقی غیرمرسوم در جشنواره فجر برای جشنواره رئیس هیئت داوران انتخاب شد و مجید مجیدی در راس داوران جشنواره قرار گرفت و فیلمش اصلا در جشنواره به نمایش درنیامد.
در این دوره از جشنواره برای اولین بار بخش “هنر و تجربه” به جشنواره اضافه شد اما به جز آثار این بخش، به دلیل سیاستهای حمایتی دولت از آثار “هنر و تجربه” تعداد زیادی از فیلمهای حاضر در بخشهای سودای سیمرغ و فیلمهای اول را هم فیلمهای تجربی، ضد قصه و بیمخاطبی مانند “بوفالو” کاوه سجادی حسینی، “بهمن” مرتضی فرشباف، “دو” سهیلا گلستانی، “احتمال باران اسیدی” بهتاش صناعیها تشکیل میدادند و همین تعدد آثار غیرجذاب و خستهکننده انتقادات بسیاری را نصیب جشنواره کرد.
با این همه جشنواره سی و سوم فجر به جز موضوع جدا شدن بخش بینالملل و بخش ملی که انتقادات بسیاری را از عدم کارشناسی بودن این تصمیم برانگیخت، شاید کمحاشیهترین جشنواره دولت یازدهم در داوریها بود و کسی به برگزیده شدن فیلم “رخ دیوانه” ابوالحسن داودی در بخشهای اصلی جشنواره ایرادی نگرفت، اما همین جشنواره کمحاشیه هم از اتفاقات عجیب خالی نبود. از جمله حذف بیدلیل فیلمهای “ایران برگر” مسعود جعفریجوزانی و “روباه” بهروز افخمی که هردو با درونمایههای سیاسی ساخته شده بود از رقابت مردمی جشنواره یا اتفاق بیسابقهی اهدای سیمرغ ویژهی هیئت داوران به «جواد نوروزبیگی» فقط به دلیل داشتن سه فیلم در جشنواره در مقام تهیهکننده که انتقادات بسیاری را در رسانهها در پی داشت و خیلیها آن را به ارتباط نوروزبیگی و رئیس هیئت داوران جشنواره مرتبط دانستند.
با وجود کمحاشیه بودن جشنواره سی و سوم و عبور سلامت مدیران سینمایی دولت از جشنواره سال 93 اما یکسال بعد و جشنواره سی و چهارم حاشیههای پررنگی را برای دبیر جدید جشنواره و مدیران سینمایی در پی داشت. اولین حاشیهی پررنگ جشنواره سی و چهارم حذف 8 انیمیشن متقاضی حضور در جشنواره از جدول برج میلاد و سالن مطبوعات بود که عملا باعث بایکوت خبری آنها میشد، آنهم درست در سالی که در اکران سال قبل یک انیمیشن در بین 5 فیلم پرفروش قرار گرفته بود و حمایت مدیران سینمایی و حضور در جشنواره میتوانست سکوی پرش خوبی برای انیمیشنهای جدید نیز باشد.
اما این تنها انتقاد از جشنواره نبود، در جشنواره سی و چهارم هم انتقادات ابراهیم حاتمیکیا از محتوای آثار حاضر در جشنواره که اینبار بر خلاف دو سال قبل کاملا خروجیهای دولت جدید بودند از اتفاقات مهم جشنواره بود و درنهایت هم رسانهها معتقد بودند همین انتقادات تند باعث شد که دست “بادیگارد” نیز با وجود دستاوردهای فنی و تکنیکی قابل ملاحظه به خصوص در حوزه کارگردانی مانند “چ” از تمام جوایز اصلی خالی بماند. البته در این جشنواره “ابد و یک روز” نیز که 9 سیمرغ جشنواره را تصاحب کرد طرفداران پروپا قرص خودش را داشت اما حتی همانها هم به عدم کاندیدا شدن فیلم تحسینشدهای مانند “سیانور” بهروز شعیبی در هیچیک از رشتهها اعتراض کردند و در مقابل نامزد شدن “امکان مینا” در 10 رشته را مورد انتقاد جدی قرار دادند و همچنین از اهدا جایزه ویژه هیئت داوران به هومن سیدی برای “خشم و هیاهو” درحالیکه این فیلم اساسا کاندیدای بهترین کارگردانی و فیلم هم نشده بود ابراز تعجب کردند.
با این وجود به نظر میرسد اعتراض کارشناسی به داوریهای جشنواره فجر با وجود آنکه با حجمی که در رابطه با جشنواره سی و پنجم اتفاق افتاد هیچگاه سابقه نداشته است اما مدیریت جشنواره فجر و درنهایت داوریهای آن در 4 سال اخیر با وجود فراز و نشیبهای فراوان امری همیشگی بوده است. انتقاداتی که البته بخشی از آنها در سال گذشته توسط داوران پاسخ داده شد اما در اکثر موارد با پاسخهای روشن کارشناسی روبهرو نشدهاند و به نظر میرسد افزایش هرسالهی آن جز به خطر افتادن اعتبار جشنواره فجر دستاورد دیگری نداشته باشد.
منبع:رجا