برخی مراکز حوزه هنری کانون فتنه‌گری ادبی‌اند

حوزه هنری در ساحت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اگر بخواهد در آینده و اکنون حرفی برای گفتن داشته باشد نیازمند یک تصمیم جدی و تغییری انقلابی و موضعی روشن است. همچنان که شما را در صحنه‌های دفاع از ساحت انقلاب اسلامی شفاف و صریح می‌دانم.

به گزارش فارس، احمد شاکری نویسنده و منتقد شناخته‌شده کشورمان در نامه‌ای به محسن مومنی رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نکاتی را درباره وضعیت ادبیات داستانی در حوزه هنری نوشته است.

محورهای سخنان احمد شاکری به شرح ذیل است و در انتها نیز متن کامل نامه آمده است:

*از همان پانزده سال پیش که با حضور و مدیریت شما در واحد ادبیات حوزه هنری همراه بود، دغدغه‌های انقلابی و مبنایی گردانندگان دوره جدید این ماهنامه {ادبیات داستانی} که خواهان احیای ارزش‌های اسلامی و مبانی دینی در نقد ادبیات داستانی و نظریه‌پردازی بر این اساس بودند همواره چالش‌هایی را برمی انگیخت. شما این چالش‌ها را به یاد دارید. تا جایی که ماهنامه ادبیات داستانی در نتیجه تصمیم به چاپ نقد مجموعه داستانی از یکی از نویسندگان حوزه که مورد حمایت شما بود تهدید به تعطیلی شد.

*مهم‌ترین تهدیدی که بخصوص مجموعه‌های انقلابی را هدف قرار داده است مقوله “نفوذ” و جابه جایی ارزشها و استحاله بطئی است. جریان شبه‌روشنفکر هیچگاه از مواجهه خود با ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس غافل نبوده است و بی خبری برخی مدیران فرهنگی، کم‌سوادی آنها، کوته بینی و عدم برخورداری از نگاهی‌افق نگر و بلند مدت، اعتمادهای بی‌مبنا و بیجا و میدان دادن به برخی چهره‌های متزلزل در مبانی انقلاب و دفاع مقدس، رفیق‌بازی در عرصه ادبیات و ترس از اتخاد مواضع شجاعانه و انقلابی بخشی از دلایلی است که زمینه‌های نفوذ را در برخی مقاطع و تصمیم‌ها فراهم آورده است.

*از جمله تهدیدهای بخش ادبیات داستانی در حوزه هنری، استفاده از مدیران کم‌تخصص، بی‌تخصص یا بی‌انگیزه و زاویه‌دار با ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی است. . اینگونه به نظر می‌رسید که ریاست شما بر آن مجموعه موجب خواهد شد تا ادبیات داستانی در حوزه هنری، فصل جدیدی از فعالیت را آغاز کند. اما تجربه نشان داد در این دوره، حوزه ادبیات داستانی اگر نگوییم کم فروغ‌تر از دوران گذشته که به همان اندازه مورد بی مهری قرار گرفته است…مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری را گرچه به عنوان شاعری متعهد، زمان‌شناس و خوش‌ذوق شناخته می‌شود، اما ایا تعهد به تنهایی برای اداره حوزه ادبیات داستانی ان هم در سطحی ملی کافی است؟

*نگاه محفلی به ادبیات داستانی از جمله تهدیدات دیگری است که بخش ادبیات داستانی حوزه هنری را به شدت تضعیف کرده است.شخص شما در طول سالهای مدیریت‌تان در مرکز آفرینش‌ها و البته در سمت ریاست حوزه هنری تلاش داشته‌اید با نگاهی تسامحی به این حوزه، مجموعه‌ای از افراد زاویه‌دار را همچنان در حوزه نگاه دارید. شاید این تصمیم بدان دلیل بوده که این قبیل افراد جذب جریان‌ها و مجموعه‌های شناخته شده شبه روشنفکری نشوند و امیدی به بازگشت شان به جریان متعهد وجود داشته باشد. بعضا با قهر و اخم این چهره‌ها ساخته‌اید، کتاب‌هایشان را تبلیغ کرده‌اید، به آنها جایزه داده‌اید، کتاب‌هایشان را ترجمه کرده‌اید و به هر حال آنها را همچنان به عنوان افراد مرتبط با حوزه هنری حفظ کرده‌اید…به نظر می‌رسد این تصمیم بیش از آن که به افراد جریان متعهد بیفزاید، زمینه‌های زیاده‌خواهی گروهی از نویسندگان زاویه‌دار با ارزشهای انقلاب اسلامی را فراهم آورده است. گروهی که همواره حوزه هنری بر سر آنها به نوازش دست کشیده و آنان هر گاه که خواسته‌اند با جریان‌های شبه‌روشنفکر نشست و برخاست داشته، جایزه‌های آنها را گرفته، حرف‌های آنها را تکرار کرده و اگر فرصت کرده‌اند سیلی به جریان ادبیات داستانی متعهد نواخته‌اند.

نتیجه این سیاست شکل‌گیری محفلی خاص در حوزه ادبیات داستانی است که شما را احاطه کرده و به نظر می‌رسد پس از سالها شما را با خود هم‌رای ساخته است. محفلی با افرادی محدود و شناخته شده که با طرح رفاقت، در طول این سالها جریان ادبیات داستانی را در حوزه هنری به سمت و سویی خاص هدایت کرده است و در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در این مجموعه موثر بوده است. برخی از این چهره‌ها از سالهای دور در کنار شما حضور داشته‌اند و این همراهی نگرانی طیفی از نویسندگان متعهد را موجب شده است. از این بابت در درجه نخست باید نگران ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بود و پس از آن نگران شما به عنوان مدیری ارزشی و محصول حوزه علمیه و پرورش یافته حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.

*حوزه‌های هنری در برخی استان‌های کشور نه مراکزی برای تبلیغ و حمایت و ترویج ادبیات ارزشی و انقلابی که کانونی برای جریان‌های شبه روشنفکر و پیاده نظام آنها است. در این مراکز اساسا سخن گفتن از تعهد در ادبیات داستانی و حمایت از ارزش‌های انقلابی غریب و حتی ممنوع است. برخی مراکز حوزه هنری تحت مدیریت شما که از پول بیت‌المال ارتزاق می‌کنند کانون فتنه‌گری ادبی‌اند…

*واحد ادبیات حوزه هنری هیچ سندچشم‌انداز علمی و تفصیلی را درباره آینده ادبیات داستانی در کشور منتشر ننموده است. به نظر می‌رسد این مجموعه اساسا نمی‌داند در آینده چه خواهد کرد و برنامه و سیاست مشخصی در حوزه ادبیات داستانی برای خود ندارد. این را می‌توان از بی‌برنامه‌گی‌های موجود در حوزه ادبیات در آن مجموعه دریافت. نه در بخش آموزش نگاهی ملی و بلندمدت دیده می‌شود و نه در حوزه نقد یا حتی تولید داستان چنین نگاهی و جود دارد. برنامه‌ها نوعا مبتلا به حال نگری و عادت‌زدگی‌اند. اگر جلسات نقد بی رونقی برگزار می‌شود اساسا نه تنها تاثیری در حوزه ملی که حتی تاثیری در فضای ادبیات داستانی مرکز نیز ندارد.

*از چند سال گذشته و با داغ‌شدن بحث جهانی شدن ادبیات داستانی، مقوله ترجمه نیز در دستور کار حوزه هنری قرار گرفت. این جریان بیش‌تر احساسی و فاقد پشتوانی پژوهشی و نظری لازم، در اجرا نیز دچار انحرافاتی شد. آثاری چند با آب و تاب فراوان و بدون سیاست‌گذاری مشخص و معلوم بودن نحوه گزینش و معیارهای انتخاب آثار، ترجمه شد. برخی از این آثار که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی زمینه ترجمه آنها را فراهم کرد و البته در آن سوی آب‌ها در تیراژی محدود چاپ شده و در این سو تبلیغات فراوانی درباره آن‌ها شد از جمله آثار سیاه دفاع مقدس و زاویه‌دار با ارزش‌های آن بودند.

*حوزه هنری که گردانندگان آن را نیز هنرمندان تشکیل می‌دانند اکنون مجموعه‌ای عریض و طویل و پرخرج با واحدهای اداری و سازمانی است که تصمیمی کوچک در آن نیازمند فرایند طولانی نامه‌نگاری و تصمیم‌گیری است. حوزهای که باید بخش اعظم بودجه خود را صرف کارمندانی نماید که می‌خواهند هنر ‌ارزشی را تقویت و از آن حمایت کنند! در حالی که نشانی از هنرمند در این مجموعه جز اندکی باقی نمانده و پای بسیاری از نویسندگان از آن بریده شده است. چه کسانی در راهروهای حوزه هنری تردد می‌کنند؟

*ماهنامه ادبیات داستانی که بنده مدتی عضو شورای سردبیری آن را بر عهده داشتم در زمان خود بیشترین مشترک را میان مجلات حوزه هنری داشت و اولین و تنها مجله تخصصی داستان در کشور بود. اکنون سالها است این مجله تعطیل شده است. به نظر نمی‌رسد دلیل این امر صرفا مالی باشد… آیا تعطیلی نشریه‌ای که حداقل در آخرین دوره‌اش نگاهی ارزشی داشت و تنها صدای منتشر از سوی جریان ادبیات داستانی متعهد به انقلاب بود خسارت نیست؟ چرا در طول این سالها اقدامی برای راه‌اندازی مجدد آن صورت نگرفته است؟

*در امر پژوهش داستانی حوزه هنری در طول دوره مدیریت شما بر این مجموعه عملا تعطیل بوده و حرفی برای گفتن نداشته است. تنها کتاب‌های منتشره در این دوره چند کتاب ترجمه آن هم با مبانی نظری غربی بوده است که اساسا کمکی به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نمی‌کند. در حالی که محافل دانشگاهی قرقگاه و جولانگاه اندیشه‌های اومانیستی غربی و نظریه‌های ادبی است و عملا ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در این مجموعه‌ها غریب است، پژوهشگاه حوزه و دفتر پژوهش این مجموعه تقریبا هیچ کار درخوری در این زمینه انجام نداده است.

*در تهران که ام‌القرای جهان اسلام شناخته می‌شود و قرار است مهم‌ترین و تازه‌تری و انقلابی‌ترین مواضع در حوزه داستان از حوزه هنری شنیده و دیده شود، عملا برنامه‌های نقد تعطیل است. جز چند مورد انگشت‌شمار که بعید می‌دانم به دو سه مورد برسد، انتشارات سوره مهر هیچ مجموعه نقدی بر ادبیات داستانی معاصر چاپ نکرده است. این واقعیت نشان دهنده آن است که مقوله نقد جزو اولویت‌های واحد ادبیات حوزه هنری نیست. این سکوت معنی‌دار نه تنها به حمایت از ادبیات داستانی متعهد نمی‌انجامد که بعضا حرکت نفوذی و مخرب جریان داستان‌نویس شبه‌روشنفکر را نیز بدون هیچ مزاحمتی همراهی می‌کند. آیا از برنامه‌های نقد حضوری در حوزه هنری باخبرید؟

*حوزه هنری از خود سئوال کند چه شد که چهره‌های ساخته و پرداخته حوزه هنری در سالیان قبل که حمایت حوزه هنری را از خود داشتند و برای اشتهار آنها سرمایه‌های معنوی و مادی گزافی خرج شد بعضا به جبهه شبه‌روشنفکران پیوسته اند و در نقد و نظر و آراء‌شان نشانی از ارزش‌ها و آرمانهای انقلاب اسلامی نیست؟ آیا حوزه هنری در شناخت نویسندگان و بروز چنین رخدادی سهیم نیست؟

*. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هم برای تولید و تربیت نویسنده و هم تربیت مدرس داستان و همچنین تربیت منتقد ادبی نیازمند آموزش است. اما حوزه هنری اساسا برنامه‌ای برای دو مورد آخر ندارد. مدرسان حوزه هنری اغلب افرادی‌اند که به صورت سنتی در این حوزه آموزش می‌داده‌اند. با رونق ادبیات داستانی و آموزش داستان در کشور تردید نباید کرد که آینده ادبیات داستانی را مدرسان ادبیات داستانی رقم می‌زنند. با وضعیت موجود به نظر می‌رسد حوزه هنری اساسا نقشی در آینده ادبیات داستانی از این جهت نداشته باشد. حضور مدرسان داستان در حوزه هنری که مبانی ادبیات داستانی مدرن و اومانیستی غربی را تدریس می‌کنند نگران‌کننده است. مدیر ادبی حوزه هنری در پاسخ به پرسش از چرایی دعوت مدرسی که مبانی ادبیات داستانی اومانیستی را طرح می‌کند و با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و ارزشها و مبانی آن زاویه دارد می‌گوید او را می‌شناسیم. فرد سالم و نمازخوانی است!

*آیا انتشار کتاب «پیک قصه‌نویسی» که از زمان تدوین و تالیف آن قریب به بیست سال می‌گذرد می‌تواند نیازهای امروزه روزافزون آموزش داستان را مرتفع کند؟

*، به نظر می‌رسد کم‌کاری در حوزه پژوهش و نقد موجب شده است این آسیب در انتخاب‌های جشنواره داستان انقلاب نیز خود را نشان دهد. با کمال تاسف باید به این اقرار داشته که برخی برگزیدگان جشنواره داستان انقلاب که به عنوان ادبیات داستانی طراز انقلاب اسلامی معرفی شده و توسط حوزه تبلیغ و ترویج می‌شوند نه تنها اساسا نسبتی با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نداشته و واجد ارزش‌ها و آرمان‌ها و واقعیت‌های آن نیستند بلکه بعضا معارض با این ارزش‌ها عمل می‌کنند.

*متاسفانه حوزه هنری در تربیت و حمایت از نویسندگان نسل جدید و جوانانی که متعهدانه این راه را دنبال می‌کنند چندان توفیقی نداشته است. مدیریت ادبیات حوزه در انتخاب افراد و حمایت از آنها محتاطانه رفتار می‌کند. گویا افراد نه به واسطه توانایی‌شان در عمل که به واسطه حضور و سبقت و سابقه‌شان ارزیابی می‌شوند. برخی از این افراد که گویا نامشان پشت قباله حوزه هنری خورده است و حاضر به ترک آن نیستند عملا فضا را برای تحول خواهی در واحد ادبیات مسدود می‌سازند.

متن کامل نامه احمد شاکری خطاب به محسن مومنی رئیس حوزه هنری 

باسمه تعالی

ریاست محترم حوزه هنری

جناب آقای محسن مومنی شریف

با سلام و تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهمن ماه سال جاری مصادف بود با ورود انقلاب اسلامی ایران به سی و نهمین سال حیات طیبه‌اش. انقلابی که بر پایه ارزش‌های اسلامی و بصیرت انقلابی شکل گرفت و به رهبری روحانیت و در رأس ان امام راحل (قدس سره) به بار نشست. انقلاب اسلامی در طول قریب به چهار دهه، ریزش‌ها و رویش‌های فراوانی را در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به خود دیده است. همواره حبل المتین این خیزش عظیم، تمسک به ارزش‌های دینی و بصیرت در راه مقدس انقلاب اسلامی بوده است.

اکنون با گذشت چهار دهه، توجه به تجربیات گذشته و فرصت‌هایی که انقلاب اسلامی پدید آورد، بیش از هر زمانی لازم است. آسیب شناسی فرصت‌هایی که از دست رفته‌اند و شناسایی مجاری نفوذ و انحراف بیش از هر زمانه‌ای ضروری است. چه بسا در دهه آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان دفاع مقدس، قرابت زمانه با واقعه انقلاب اسلامی و در جریان بودن دفاع مقدس، توجه به آرمان‌های انقلاب و دفاع مقدس را شدت می‌بخشید و شور و حماسه حاکم در آن دوران، مواقع غفلت از اهداف انقلاب اسلامی را محدود می‌ساخت.

 اما اکنون و پس از گذشت سه دهه از قبول قطعنامه، إحیاء و تذکر به آرمانهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برای نسلی که به لحاظ بُعد زمانی آن دوران را درک نکرده‌اند و نسلی که به لحاظ بُعد روحی و فکری آن ارزش‌ها را از یاد برده‌اند ضروری‌تر از هر زمانی است. چه بسا گردوغبار روزمرگی‌ها و دور شدن از روحیه انقلابی، ما را از اوج آرمانخواهی و دغدغه‌مندی به حضیض محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی بیندازد. لذا سزاوار است که سالک طریق انقلاب اسلامی در هر قدمی نسبت و سنخیت خود و عملش را با راه روشن امام و شهدای انقلاب که راه خداوند و رسول مکرم آن است بسنجد و خود را بیازماید.

آنچه در این یادداشت، خطاب به شما خواهد آمد، نه تصوری شتابزده و نتیجه تصمیمی آنی که برامده از دغدغه‌مندی سالیانی چند است. سالیانی که انبانی از حرف‌های گفته و ناگفته است و به ضرورت زمانه کنونی بخشی از آن باید بیان شود و در تاریخ ادبیات داستانی کشور ثبت و ضبط گردد. زمانه کنونی ادبیات داستانی در کشور مع‌الاسف زمانه صبر و سکوت و کتمان است. رخدادهای غریبی در حال وقوع است که اشراف و اطلاع از آن هر بیننده علاقمند به انقلاب اسلامی را نگران می‌کند. با این وجود صدایی که بیش از هر صدایی شنیده می‌شود سکوت است. سکوت در مقابل عملکرد شخصیت‌ها، نهادها و مجموعه‌هایی که در حوزه ادبیات داستانی موثرند.

پانزده سال پیش، همکاری خود را با حوزه هنری به عنوان یکی از اعضای شورای سردبیری ماهنامه «ادبیات داستانی» آغاز کردم. در آن دوران به پیشنهاد سرکار خانم اصلان‌پور و هدایت جناب آقای محمدرضا سرشار، پس از دوره‌ای که این مجله توسط جریان همدل با شبه‌روشنفکر اداره می‌شد، مسیر جدیدی برای این نشریه گشوده شد. از همان سال که با حضور و مدیریت شما در واحد ادبیات حوزه هنری همراه بود، دغدغه‌های انقلابی و مبنایی گردانندگان دوره جدید این ماهنامه که خواهان احیای ارزش‌های اسلامی و مبانی دینی در نقد ادبیات داستانی و نظریه‌پردازی بر این اساس بودند همواره چالش‌هایی را برمی انگیخت. شما این چالش‌ها را به یاد دارید. تا جایی که ماهنامه ادبیات داستانی در نتیجه تصمیم به چاپ نقد مجموعه داستانی از یکی از نویسندگان حوزه که مورد حمایت شما بود تهدید به تعطیلی شد.

بنابر این به عنوان خواننده جدی ادبیات داستانی و فردی دخیل در مقطعی از تاریخ حوزه و با اطلاعی که از قضاوت نویسندگان متعهد در مجموعه شما دارم دست به نگارش این یادداشت می‌زنم. در آنچه آمد، بسیاری را با خود هم رای یافته‌ام. گرچه این هم‌گروه هم‌رای نوعا به دلایلی از آشکار کردن نظرگاه و نقدشان درباره حوزه هنری و بخصوص دوره مدیریت شما بر این مجموعه و بالاخص تاثیر مدیریت شما بر حوزه ادبیات داستانی پرهیز کنند.

حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مجموعه‌ای برآمده از انقلاب است که طیفی از متعهدترین چهره‌های هنری و ادبی، زمانی در آن حضور داشته یا در آن بالیده‌اند. نسل دانش‌آموختگان ادبیات داستانی که شما نیز یکی از ثمرات آن بوده‌اید، از دل جریان انقلاب اسلامی و با انگیزه‌های متعهدانه بیرون آمده و توسط حوزه هنری هدایت و حمایت شده‌اند. حوزه هنری در سالهای نه چندان دور برهه‌های درخشانی را در حوزه ادبیات داستانی رقم زده است. و به دلیل همین سابقه و با اعتماد به مجاری سازمانی آن، همواره مورد اعتماد عامه مردم متدین بوده و به عنوان مرکزی که اندیشه دینی و انقلابی در ان ترویج می‌شود شناخته می‌شده است.

حوزه هنری در بخش کتاب و در زمینه انتشار خاطرات دوران انقلاب و دفاع مقدس در حداقل یک دهه اخیر پیشتاز و جریان‌ساز بوده است و برخی از بهترین آثار مستندنگار در این زمینه در حوزه هنری تولید شده است. همچنین حضور شخصیت‌های برجسته انقلابی، متأمل و پژوهشگری چون اقایان محمدرضا سرشار، علیرضا کمری، مرتضی سرهنگی، مجید شاه حسینی و دیگران همواره پشتوانه‌ای برای هنر و ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بوده است. بنابر این با اعتماد به شخص شما که اکنون مسند ریاست حوزه هنری را بر عهده دارید و اعتماد به شخصیت‌ها و زحماتی که در طول این سالیان صورت گرفته است موضوع ادامه این یادداشت را به فرصت‌ها و تهدیدهای ادبیات داستانی برای حوزه هنری اختصاص می‌دهم.

فرصت‌ها

1- حوزه هنری به عنوان مجموعه‌ای انقلابی و با توجه به سابقه درخشانی که بخصوص در گذشته در حوزه ادبیات داستانی داشته است قادر است در این باره جریان‌سازی کند. می‌دانید که مجموعه‌های متعددی در دوره پس از انقلاب با ورود به ادبیات داستانی در این زمینه سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی و فعالیت کرده‌اند. اما سابقه هیچ یک از آنان به اندازه حوزه هنری نیست. حوزه هنری اگر اولین نباشد جزو اولین‌ها است و این خود اعتبار قابل توجهی را برای این مجموعه پدید می‌آورد.

2- افراد خوش‌نام و خوش‌فکر زیادی در طول چند دهه در حوزه هنری رفت و آمد داشته‌اند. نویسندگان بزرگی اثرشان توسط حوزه چاپ شده یا با حوزه هنری همکاری و مراوده داشته‌اند. بسیاری از این نویسندگان اولین اثرشان را حوزه هنری چاپ کرده است و بسیاری دیگر به واسطه سرمایه‌گذاری‌های حوزه و حمایت‌های حوزه به چهره‌های مشهور ادبی تبدیل شده‌اند. چنین تراکمی از شخصیت‌های ادبی در هیچ مجموعه دیگری دیده نمی‌شود.

3- حوزه هنری با در اختیار داشتن دفاتر و بخش‌های مختلف هنری از جمله ادبیات داستانی، نمایش، سینما، شعر، هنرهای تجسمی و … فرصت کم‌نظیری را برای جریانی متوازن از هنرهای انقلابی در اختیار دارد. بخصوص هم‌نشینی هنرهای روایی چون ادبیات داستانی، ادبیات مستندنگار ، سینما و تئاتر، در مجموعه حوزه هنری این مجموعه را به ابزارهای متعددی مسلط ساخته است که قادر است تنوع چشمگیری از مخاطبان را همراه سازد. همچنین این فرصت را فراهم می‌آورد تا هنرهای روایی در تعامل و همزیستی با یکدیگر، به بازآفرینی دیگر روایت‌ها و تکمیل هندسه معرفتی هنر انقلاب اسلامی کمک نمایند.

4- حوزه هنری جزو معدود مجموعه‌هایی است که در سراسر کشور شعب و دفاتری دارد. این توسعه می‌تواند فرصتی بی‌نظیر برای برنامه‌ریزی در سطح ملی و جریان‌سازی‌های مستمر و عمیق باشد.

5-حوزه هنری نه تنها در ساحت تولید ادبیات که در ساحت پژوهش و نقد نیز ساختارهای پیش‌بینی شده‌ای دارد. که قادر است با فعال ساختن آن، جهات مغفول ادبیات داستانی را با جهات شناخته شده‌اش مرتبط نماید و ضمن تولید و آفرینش مقوله نقد و پژوهش را نیز با آن همراه سازد.

تهدیدها

1-مهم‌ترین تهدیدی که بخصوص مجموعه‌های انقلابی را هدف قرار داده است مقوله “نفوذ” و جابه جایی ارزشها و استحاله بطئی است. توجه شما را به یادداشتی که پیش از این از بنده منتشر شده است جلب می‌نمایم.[1]

مجموعه حوزه هنری نیز همواره آشکار و پنهان در معرض نفوذ جریان‌های شبه روشنفکر یا همدلان و همراهان این جریان بوده است. این نه یافته‌ای ذوقی و برداشتی سلیقه‌گی که نتیجه بیست و اندی سال آشنایی بنده با این مجموعه، برخی نویسندگان مرتبط با آن، برنامه‌های اجرا شده توسط حوزه و آثار داستانی، پژوهشی، آموزشی و نقدی است که حوزه هنری منتشر نموده است.

جریان شبه‌روشنفکر هیچگاه از مواجهه خود با ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس غافل نبوده است و بی خبری برخی مدیران فرهنگی، کم‌سوادی آنها، کوته بینی و عدم برخورداری از نگاهی‌افق نگر و بلند مدت، اعتمادهای بی‌مبنا و بیجا و میدان دادن به برخی چهره‌های متزلزل در مبانی انقلاب و دفاع مقدس، رفیق‌بازی در عرصه ادبیات و ترس از اتخاد مواضع شجاعانه و انقلابی بخشی از دلایلی است که زمینه‌های نفوذ را در برخی مقاطع و تصمیم‌ها فراهم آورده است. هیچ کس از خطر نفوذ ایمن نیست. بدترین آفت‌ها در این مسیر آن است که با جهل مرکب گمان کنیم راه را به صواب طی می‌کنیم در حالی که نادانسته یا ناخواسته ابزار توسعه و ترویج دشمن بوده‌ایم. طبعا با این فرض، بهترین دوستان برای هر مدیری کسانی‌اند که دقیق‌ترین و صریح‌ترین انتقادات را ترتیب می‌دهند.

حوزه هنری مجموعه‌ای زاده انقلاب اسلامی است و چه بخواهیم یا نه انحراف این جریان، چهره انقلاب اسلامی و جریان فرهنگی برآمده از آن را مخدوش خواهد کرد. نفوذ مقوله‌ای جدی، واقعی، خطرناک و تاثیرگذار است. تجربه ثابت کرده است میزان انحراف نهادهای انقلابی به واسطه نفوذ و خطر این مقوله بیش از خطر جریان‌های شبه‌روشنفکر است. چرا که نفوذ به جریان‌های انقلابی آنها را از درون پوک می‌سازد. بیش از نفوذ اشخاص باید نگران نفوذ افکار و اندیشه‌هایی بود که روح عمل، سیاست و برنامه‌ها را در مجموعه‌ها هدف قرار می‌دهند. نفوذ در فکر زمینه نفوذ در شخصیت و نفوذ در شخصیت زمینه تغییر و تحول در حرکت انقلابی است.

2- از جمله تهدیدهای بخش ادبیات داستانی در حوزه هنری، استفاده از مدیران کم‌تخصص، بی‌تخصص یا بی‌انگیزه و زاویه‌دار با ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی است. با انتصاب شما به عنوان نویسنده انقلاب و دفاع مقدس به ریاست حوزه هنری، امیدهایی در دل نویسندگان متعهد و بخصوص داستان نویسان زنده شد. این بدان واسطه بود که گمان می‌شد جفایی که در حق ادبیات داستانی در طول سالها توسط نهادها و مجموعه‌های مختلف رفته است و انحرافاتی که در ادوار قبل در حوزه ادبیات داستانی در حوزه هنری دیده شده و یکی از دلایل آن عدم اشنایی مدیران با مقوله ادبیات داستانی و پیچیدگی‌های آن بوده، مرتفع خواهد شد.

اینگونه به نظر می‌رسید که ریاست شما بر آن مجموعه موجب خواهد شد تا ادبیات داستانی در حوزه هنری، فصل جدیدی از فعالیت را آغاز کند. اما تجربه نشان داد در این دوره، حوزه ادبیات داستانی اگر نگوییم کم فروغ‌تر از دوران گذشته که به همان اندازه مورد بی مهری قرار گرفته است. این علاوه بر شواهد تجربی، موید به احساسی است که نوع نویسندگان متعهد آشنای با حوزه هنری درباره دوره اخیر دارند. یکی از دلایل این کم فروغی که نشانه‌های آن را در بندهای آتی خواهم گفت، استفاده از مدیرانی است که اساسا آشنایی دقیقی با ادبیات داستانی ندارند.

مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری را گرچه به عنوان شاعری متعهد، زمان‌شناس و خوش‌ذوق شناخته می‌شود، اما ایا تعهد به تنهایی برای اداره حوزه ادبیات داستانی ان هم در سطحی ملی کافی است؟ مسائل حوزه ادبیات داستانی و پیچیدگی‌های نظری و جریان شناسی در آن مقوله‌ای است که به ممارست و حضور در این حوزه و برخورداری از مبانی محکم ادبی و داستانی نیاز دارد. عنایتی که توسط این مدیر محترم به مقوله شعر شده و تمرکز بر شعر و اهالی شعر و توجه به شاعران، امید اهل داستان را برای آغاز حرکتی سازنده در حوزه داستان ناامید کرده است.

این همان اتفاقی است که برای مجموعه‌هایی چون شهرستان ادب رخ داده است. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در طول چند ده سال بارها و بارها از ضعف مدیریت و بی تدبیری‌ها و بی‌تجربه‌گی‌ها آسیب دیده است. همچنین استفاده از برخی از چهره‌ها در مدیریت‌های پایین دست ادبیات داستانی که اساسا با ارزش‌ها و مبانی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی زاویه داشته و بعضا خواهان حذف ممیزی از نظام نظارتی حکومت در حوزه کتاب هستند بسیار محل تامل است. اینکه چرا با حضور شما و آشنایی‌تان با نویسندگان متعهد انقلاب اسلامی که سابقه مدیریت داشته‌اند، اشخاصی ناآشنای با حوزه ادبیات داستانی سکان‌دار ادبیات داستانی می‌شوند و صرفا با ظن و گمان و حدس به مدیریت این حوزه پر خطر و حساس می‌پردازند محل تامل است.

3- نگاه محفلی به ادبیات داستانی از جمله تهدیدات دیگری است که بخش ادبیات داستانی حوزه هنری را به شدت تضعیف کرده است. تا آنجا که می‌دانم شخص شما در طول سالهای مدیریت‌تان در مرکز آفرینش‌ها و البته در سمت ریاست حوزه هنری تلاش داشته‌اید با نگاهی تسامحی به این حوزه، مجموعه‌ای از افراد زاویه‌دار را همچنان در حوزه نگاه دارید. شاید این تصمیم بدان دلیل بوده که این قبیل افراد جذب جریان‌ها و مجموعه‌های شناخته شده شبه روشنفکری نشوند و امیدی به بازگشت شان به جریان متعهد وجود داشته باشد.

بعضا با قهر و اخم این چهره‌ها ساخته‌اید، کتاب‌هایشان را تبلیغ کرده‌اید، به آنها جایزه داده‌اید، کتاب‌هایشان را ترجمه کرده‌اید و به هر حال آنها را همچنان به عنوان افراد مرتبط با حوزه هنری حفظ کرده‌اید. این رویه‌ای است که در مدیریت سابق حوزه هنری نیز دنبال می‌شده است.

فارغ از اینکه این سیاست در مواجهه با جریان‌های زاویه‌دار با انقلاب اسلامی و ارزشهای ان چقدر درست است، به نظر می‌رسد این تصمیم بیش از آن که به افراد جریان متعهد بیفزاید، زمینه‌های زیاده‌خواهی گروهی از نویسندگان زاویه‌دار با ارزشهای انقلاب اسلامی را فراهم آورده است. گروهی که همواره حوزه هنری بر سر آنها به نوازش دست کشیده و آنان هر گاه که خواسته‌اند با جریان‌های شبه‌روشنفکر نشست و برخاست داشته، جایزه‌های آنها را گرفته، حرف‌های آنها را تکرار کرده و اگر فرصت کرده‌اند سیلی به جریان ادبیات داستانی متعهد نواخته‌اند.

برخی از این چهره‌ها که حوزه هنری در طول سالیان از نقد جدی محتوایی داستان‌های آنها پرهیز می‌کرده است و بعضا مقابل نقد این جریان با شعار وحدت‌گرایی میان نویسندگان انقلاب صف‌آرایی می‌کرده از پیشگامان ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس‌اند. اما این سیاست تساهلی به نظر می‌رسد بیش از آنکه در صدد تجمیع نویسندگان متعلق به انقلاب اسلامی زیر یک پرچم مقدس و هدف مقدس باشد، بیش از هر چیز به نفع طیفی از نویسندگان زاویه‌دار تمام شده است و نویسندگان جریان متعهد از این حمایت‌ها و همراهی‌ها محروم مانده‌اند. شاید به این دلیل مشهور که نویسندگان متعهد به واسطه تعهدشان همواره راه انقلاب را دنبال می‌کنند اما این نویسندگان زاویه‌دار هستند که باید مورد حمایت قرار گیرند تا مبادا به جبهه مقابل بپیوندند.

4- نتیجه این سیاست شکل‌گیری محفلی خاص در حوزه ادبیات داستانی است که شما را احاطه کرده و به نظر می‌رسد پس از سالها شما را با خود هم‌رای ساخته است. محفلی با افرادی محدود و شناخته شده که با طرح رفاقت، در طول این سالها جریان ادبیات داستانی را در حوزه هنری به سمت و سویی خاص هدایت کرده است و در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در این مجموعه موثر بوده است. برخی از این چهره‌ها از سالهای دور در کنار شما حضور داشته‌اند و این همراهی نگرانی طیفی از نویسندگان متعهد را موجب شده است.

از این بابت در درجه نخست باید نگران ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بود و پس از آن نگران شما به عنوان مدیری ارزشی و محصول حوزه علمیه و پرورش یافته حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. شما نقد دلسوزانی چون جناب محمدرضا سرشار و دیگران را درباره برخی از دوستانتان می‌دانید. با این وجود در طی این سالها کسانی چون آقای سرشار از حوزه هنری رفته یا در آن به انزوا کشیده شده‌اند بیش از افراد ان محفل‌اند که همچنان ارتباطشان را با شما حفظ کرده‌اند.

5-حوزه هنری به واسطه گسترش بی حد و حصر و بی ضابطه عملا مراکز استانی خود را از دست داده است. چندی قبل جلسه‌ای با حضور مسئولان ادبیات داستانی استانها برگزار شد. واقعیت‌ها حاکی از آن است که حوزه‌های هنری در برخی استان‌های کشور نه مراکزی برای تبلیغ و حمایت و ترویج ادبیات ارزشی و انقلابی که کانونی برای جریان‌های شبه روشنفکر و پیاده نظام آنها است.

در این مراکز اساسا سخن گفتن از تعهد در ادبیات داستانی و حمایت از ارزش‌های انقلابی غریب و حتی ممنوع است. برخی مراکز حوزه هنری تحت مدیریت شما که از پول بیت‌المال ارتزاق می‌کنند کانون فتنه‌گری ادبی‌اند. اینکه چه شد که مجموعه‌ای انقلابی چنین مراکزی را پدید آورد، خود محل بحثی مفصل است. به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از دلایل و عوامل متعدد چنین نتیجه‌ای را به بار آورده است و اکنون حوزه هنری نمی‌داند با برخی از این مراکز چه باید بکند. زیرا نه در مقام منتقد چهره‌هایی را پرورده است که مقابل شبهات این جریان بایستند و نه پژوهشگرانی که با طرح اندیشه اسلامی در حوزه ادبیات حرف ایجابی بزنند و نه مدرسانی کارکشته که با مبانی دینی به تربیت داستان‌نویسان متعهد بپردازند.

به نظر می‌رسد آنچه در شعب استانی حوزه هنری شاهد آن هستیم نه مجموعه‌ای جدا از تهران که آیینه تصمیمات و برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های حوزه هنری مرکز است.

از جمله تهدیدهای متوجه حوزه هنری و بخش ادبیات داستانی آن فقدان نگاه کلان‌نگر است. این مقوله‌ای است که کلیت ادبیات داستانی و مراکز حمایتی و برنامه‌ریزی آن را در کشور تهدید می‌کند. بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان و حوزه هنری تنها قربانیان این نقیصه نیستند.

تاکنون واحد ادبیات حوزه هنری هیچ سندچشم‌انداز علمی و تفصیلی را درباره آینده ادبیات داستانی در کشور منتشر ننموده است. به نظر می‌رسد این مجموعه اساسا نمی‌داند در آینده چه خواهد کرد و برنامه و سیاست مشخصی در حوزه ادبیات داستانی برای خود ندارد. این را می‌توان از بی‌برنامه‌گی‌های موجود در حوزه ادبیات در آن مجموعه دریافت. نه در بخش آموزش نگاهی ملی و بلندمدت دیده می‌شود و نه در حوزه نقد یا حتی تولید داستان چنین نگاهی و جود دارد. برنامه‌ها نوعا مبتلا به حال نگری و عادت‌زدگی‌اند. اگر جلسات نقد بی رونقی برگزار می‌شود اساسا نه تنها تاثیری در حوزه ملی که حتی تاثیری در فضای ادبیات داستانی مرکز نیز ندارد. نیک می‌دانید فرصتی که در اختیار شما قرار گرفته است به راحتی به دست نیامده و دائمی نیست.

زمانی نه چندان دور آرزوی ادبیات داستانی متعهد داشتن کمترین امکانات برای کار و تولید بود. اما اینک با وجود برخورداری حوزه هنری از گسترده‌ترین شبکه استانی عملا استفاده‌ای از این شبکه در حوزه ادبیات داستانی نمی‌کند. چه شد که حتی در دوران مدیریت مرحوم فردی بر مرکز آفرینش‌های ادبی تجربه‌های ایشان در تربیت نیرو تکرار نشد؟ چه شد که سالها است حوزه هنری با تمامی امکانات وسیع و دبدبه و کبکبه‌اش از تولید آثار داستانی و معرفی تعداد قابل توجهی از نویسندگان متعهد انقلابی ناکام مانده است؟ خوشبینانه‌ترین فرض آن است که برخی شعب حوزه هنری در استان‌ها ولایات مستقلی‌اند که به صورت خودمختار عمل می‌کنند.

6- از جمله تهدیدات در این عرصه ورود حوزه به مقوله ترجمه ادبیات داستانی به زبان‌های دیگر است. از چند سال گذشته و با داغ‌شدن بحث جهانی شدن ادبیات داستانی، مقوله ترجمه نیز در دستور کار حوزه هنری قرار گرفت. این جریان بیش‌تر احساسی و فاقد پشتوانی پژوهشی و نظری لازم، در اجرا نیز دچار انحرافاتی شد. آثاری چند با آب و تاب فراوان و بدون سیاست‌گذاری مشخص و معلوم بودن نحوه گزینش و معیارهای انتخاب آثار، ترجمه شد.

برخی از این آثار که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی زمینه ترجمه آنها را فراهم کرد و البته در آن سوی آب‌ها در تیراژی محدود چاپ شده و در این سو تبلیغات فراوانی درباره آن‌ها شد از جمله آثار سیاه دفاع مقدس و زاویه‌دار با ارزش‌های آن بودند. آثاری که در بندهای پیش گفته از حمایت حوزه هنری از نویسندگان آن سخن گفته شد. برخی از این اثار به شهادت مترجمشان اساسا فرهنگ ایثار و شهادت را منتقل نمی‌کردند و نسخه جعلی از دفاع مقدس بودند که به داعیه جهانی شدن و نگاه انسانی به جای نگاه ارزشی منتشر شدند.

در شرایطی که هزینه‌های ترجمه کتاب عملا از عهده نویسندگان خارج بوده و سرمایه‌گذاری قابل توجهی در این‌باره نیاز است حوزه هنری در طول سالیانی بدون توجه – شاید هم متعمدانهه- به بار ارزشی چنین آثاری و اینکه آیا می‌توانند نماینده دفاع مقدس باشند، بیت المال را صرف ترجمه چنین آثاری کرد تا نسخه جعلی و دست دوم ادبیات داستانی سیاه و تردیدمحور غرب را به آنها بازگردانیم.

7- تعامل با نویسندگان در دوران اخیر به حداقل ممکن رسیده است. نیک می‌دانیم شما وارث حوزه هنری‌ای شدید که در زمان گذشته بیش از هر چیز ساختارهای اداری در آن بدون ضابطه فربه شده بود. حوزه هنری که گردانندگان آن را نیز هنرمندان تشکیل می‌دانند اکنون مجموعه‌ای عریض و طویل و پرخرج با واحدهای اداری و سازمانی است که تصمیمی کوچک در آن نیازمند فرایند طولانی نامه‌نگاری و تصمیم‌گیری است. حوزه‌ای که باید بخش اعظم بودجه خود را صرف کارمندانی نماید که می‌خواهند هنر ‌ارزشی را تقویت و از آن حمایت کنند!

در حالی که نشانی از هنرمند در این مجموعه جز اندکی باقی نمانده و پای بسیاری از نویسندگان از آن بریده شده است. چه کسانی در راهروهای حوزه هنری تردد می‌کنند؟ در طول یک هفته، یک ماه و حتی یک سال چند نویسنده شناخته شده به حوزه هنری می‌آیند؟ اکنون حوزه هنری در شرایطی است که اساسا ارتباط خود را با نویسندگان از دست داده است و تنها اندک نویسندگانی آن هم در مقام کارشناسی آثار رسیده با آن کاری ندارند. نویسندگان از این موضع و برنامه‌ریزی ناخرسندند.

از اینکه حوزه هنری که زمانی باید مأمن و محفل انسی برای نویسندگان دغدغه‌مند می‌شد اکنون بیش از هر زمانی کارمند می‌زاید ناخوشنودند. ارتباط نویسندگان با این مجموعه به جای ارتباطی عمیق، مستمر، سازنده، امید بخش و پویا تبدیل به ارتباطی اداری و کسل‌کننده شده است. نویسندگان نه ولی نعمت حوزه که ارباب رجوع آن هستند. شاید به همین سبب باشد که بسیاری از نویسندگان دیگر دلیلی برای حضور در حوزه هنری نمی‌یابند یا به قهر به غربت خود کوچیده‌اند.

8-ماهنامه ادبیات داستانی با سابقه‌ای درخشان و میراث شهید سیدمرتضی‌آوینی همانند دیگر مجلات حوزه هنری سالها است که تعطیل است. ماهنامه ادبیات داستانی که بنده مدتی عضو شورای سردبیری آن را بر عهده داشتم در زمان خود بیشترین مشترک را میان مجلات حوزه هنری داشت و اولین و تنها مجله تخصصی داستان در کشور بود. اکنون سالها است این مجله تعطیل شده است. به نظر نمی‌رسد دلیل این امر صرفا مالی باشد چرا که حوزه هنری قادر است عشر هزینه‌ای را که برای سینما صرف می‌کند به این مجله اختصاص دهد.

جناب مومنی شریف. شرایط کنونی ما با یک دهه گذشته تفاوت کرده است. مجلات مختلفی به صورت تخصصی و نیمه تخصصی به ادبیات داستانی می‌پردازند که عموم آنها گرایشات ضدارزشی و شبه‌روشنفکرانه دارند. آیا تعطیلی نشریه‌ای که حداقل در آخرین دوره‌اش نگاهی ارزشی داشت و تنها صدای منتشر از سوی جریان ادبیات داستانی متعهد به انقلاب بود خسارت نیست؟ چرا در طول این سالها اقدامی برای راه‌اندازی مجدد آن صورت نگرفته است؟ چه برنامه یا برنامه‌هایی از چنین مسئله مهمی واجب تر است؟

9- در امر پژوهش داستانی حوزه هنری در طول دوره مدیریت شما بر این مجموعه عملا تعطیل بوده و حرفی برای گفتن نداشته است. تنها کتاب‌های منتشره در این دوره چند کتاب ترجمه آن هم با مبانی نظری غربی بوده است که اساسا کمکی به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نمی‌کند.

در حالی که محافل دانشگاهی قرقگاه و جولانگاه اندیشه‌های اومانیستی غربی و نظریه‌های ادبی است و عملا ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در این مجموعه‌ها غریب است، پژوهشگاه حوزه و دفتر پژوهش این مجموعه تقریبا هیچ کار درخوری در این زمینه انجام نداده است. نیک می‌دانید که ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نه تنها با تولید آثار داستانی که با طراحی نظریه‌ای که بر اساس آن این آثار شناسنامه‌دار شده و تحلیل و بررسی و گونه‌بندی شوند به حیات خود ادامه داده و جهانی خواهد شد. با این وجود فقدان حرکت به این سمت و حتی فقدان مسئله شناسی لازم در این زمینه هر بیننده‌ای را در عملکرد حوزه هنری به تعجب وا می‌دارد. از پژوهش‌های بنیادین که بگذریم حتی در طول این سالها حوزه هنری در فراهم آوردن امکان طرح مسائل نظری در این حوزه نیز اقدام شایسته و مستمری انجام نداده است.

10- حوزه هنری در ساحت نقد بسیار منفعل و بعضا زاویه‌دار عمل کرده است. در تهران که ام‌القرای جهان اسلام شناخته می‌شود و قرار است مهم‌ترین و تازه‌تری و انقلابی‌ترین مواضع در حوزه داستان از حوزه هنری شنیده و دیده شود، عملا برنامه‌های نقد تعطیل است. جز چند مورد انگشت‌شمار که بعید می‌دانم به دو سه مورد برسد، انتشارات سوره مهر هیچ مجموعه نقدی بر ادبیات داستانی معاصر چاپ نکرده است. این واقعیت نشان دهنده آن است که مقوله نقد جزو اولویت‌های واحد ادبیات حوزه هنری نیست.

این سکوت معنی‌دار نه تنها به حمایت از ادبیات داستانی متعهد نمی‌انجامد که بعضا حرکت نفوذی و مخرب جریان داستان‌نویس شبه‌روشنفکر را نیز بدون هیچ مزاحمتی همراهی می‌کند. آیا از برنامه‌های نقد حضوری در حوزه هنری باخبرید؟ آنچه در حوزه هنری تهران دیده می‌شود جلساتی فصلی و بیشتر کلیشه‌ای و کم‌شور و با حضور تعداد حضار اندک و انگشت‌شمار است. این درحالی است که حوزه هنری در گذشته خود جلسات پرشوری و به روزی را داشته است که می‌توانست از هویت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در مقابل هجمه‌ها دفاع کند و هویت وارداتی ادبیات شبه‌روشنفکری ترجمه‌ای را آشکار سازد. دلیل تعطیلی جلسات نقد و فروکاهیدن آن به جلساتی کم‌مایه که عموما مواضع محافظه‌کارانه منتقدین آن عملا مشکلی را حل نمی‌کند چیست؟

11- اکنون لازم است حوزه هنری از خود سئوال کند چه شد که چهره‌های ساخته و پرداخته حوزه هنری در سالیان قبل که حمایت حوزه هنری را از خود داشتند و برای اشتهار آنها سرمایه‌های معنوی و مادی گزافی خرج شد بعضا به جبهه شبه‌روشنفکران پیوسته اند و در نقد و نظر و آراء‌شان نشانی از ارزش‌ها و آرمانهای انقلاب اسلامی نیست؟ آیا حوزه هنری در شناخت نویسندگان و بروز چنین رخدادی سهیم نیست؟

به نظر می‌رسد زمینه‌های چنین انحرافاتی از گذشته در این نویسندگان بوده است و مدیریت‌های ادبیات با چشم‌پوشی از این حقایق یا کم اهمیت جلوه دادن آن و مبنا قرار دادن رفاقت‌های غیرارزشی و خوش بینی ساده‌لوحانه زمینه‌های این ارتجاع را فراهم آورده‌اند.

12- در حوزه آموزش نیز با وجود دوره‌هایی که گهگاه برگزار می‌شود حوزه هنری موفق عمل نکرده است. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هم برای تولید و تربیت نویسنده و هم تربیت مدرس داستان و همچنین تربیت منتقد ادبی نیازمند آموزش است. اما به نظر می‌رسد حوزه هنری اساسا برنامه‌ای برای دو مورد آخر ندارد. مدرسان حوزه هنری اغلب افرادی‌اند که به صورت سنتی در این حوزه آموزش می‌داده‌اند.

با رونق ادبیات داستانی و آموزش داستان در کشور تردید نباید کرد که آینده ادبیات داستانی را مدرسان ادبیات داستانی رقم می‌زنند. با وضعیت موجود به نظر می‌رسد حوزه هنری اساسا نقشی در آینده ادبیات داستانی از این جهت نداشته باشد. حضور مدرسان داستان در حوزه هنری که مبانی ادبیات داستانی مدرن و اومانیستی غربی را تدریس می‌کنند نگران‌کننده است. مدیر ادبی حوزه هنری در پاسخ به پرسش از چرایی دعوت مدرسی که مبانی ادبیات داستانی اومانیستی را طرح می‌کند و با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و ارزشها و مبانی آن زاویه دارد می‌گوید او را می‌شناسیم. فرد سالم و نمازخوانی است!

13- تولید منابع آموزشی مکتوب از جمله دغدغه‌های جدی ادبیات داستانی در کشور است. آیا انتشار کتاب «پیک قصه‌نویسی» که از زمان تدوین و تالیف آن قریب به بیست سال می‌گذرد می‌تواند نیازهای امروزه روزافزون آموزش داستان را مرتفع کند؟ در مقابل حجم قابل توجه کتاب‌های ترجمه حوزه هنری اساسا جایگاهی در نشر کتاب‌های آموزش داستان ندارد و این غیر قابل جبران است.

14- یکی از برنامه‌های رایج حوزه هنری برگزاری جشنواره‌های ادبی است. شاید مهمترین این جشنواره‌ها جشنواره داستان انقلاب باشد که چند سالی است توسط مرحوم امیر حسین فردی بنیان نهاده شد و حوزه هنری هر ساله آن را برگزار می‌نماید. جدای از آنکه در تحلیلی کلی باید کارآمدی جشنواره‌ها در حوزه ادبیات داستانی بررسی شود و سیاست جشنواره‌ای در مدیریت‌های ادبی به صورت دقیقی نقد شود و فارغ از آنکه اساسا طراحی چنین جشنواره‌ای به چه میزان به موقع و مفید بوده است، به نظر می‌رسد کم‌کاری در حوزه پژوهش و نقد موجب شده است این آسیب در انتخاب‌های جشنواره داستان انقلاب نیز خود را نشان دهد.

با کمال تاسف باید به این اقرار داشته که برخی برگزیدگان جشنواره داستان انقلاب که به عنوان ادبیات داستانی طراز انقلاب اسلامی معرفی شده و توسط حوزه تبلیغ و ترویج می‌شوند نه تنها اساسا نسبتی با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نداشته و واجد ارزش‌ها و آرمان‌ها و واقعیت‌های آن نیستند بلکه بعضا معارض با این ارزش‌ها عمل می‌کنند. این بیشتر بدان واسطه است که داوری‌ها در این جشنواره با ضابطه‌ای دقیق و مبنایی کار شده صورت نمی‌گیرد.

15- واحد ادبیات حوزه هنری از دیرباز پذیرای معدود نویسندگانی بوده است که اکنون دهه دوم یا سوم حضور خود را در حوزه هنری سپری می‌کنند. متاسفانه حوزه هنری در تربیت و حمایت از نویسندگان نسل جدید و جوانانی که متعهدانه این راه را دنبال می‌کنند چندان توفیقی نداشته است. مدیریت ادبیات حوزه در انتخاب افراد و حمایت از آنها محتاطانه رفتار می‌کند. گویا افراد نه به واسطه توانایی‌شان در عمل که به واسطه حضور و سبقت و سابقه‌شان ارزیابی می‌شوند. برخی از این افراد که گویا نامشان پشت قباله حوزه هنری خورده است و حاضر به ترک آن نیستند عملا فضا را برای تحول خواهی در واحد ادبیات مسدود می‌سازند.

در پایان به نظر می‌رسد حوزه هنری در ساحت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اگر بخواهد در آینده و اکنون حرفی برای گفتن داشته باشد نیازمند یک تصمیم جدی و تغییری انقلابی و موضعی روشن است. آنچه بنده را برای بیان این امور مصمم ساخت شناختی است که از شما داشته‌ام. همچنان که شما را در صحنه‌های دفاع از ساحت انقلاب اسلامی شفاف و صریح می‌دانم و هنوز هم شما را متعلق به حوزه علمیه می‌پندارم، امید دارم این نکات یا بعضی از آن توجه شما را به نواقص مجموعه تحت مدیریتتان جلب نماید و به تقویت و اصلاح مجموعه تحت مدیریتتان همت گمارید.

احمد شاکری 25/11/95

[1] – نامه احمد شاکری به مدیر موسسه شهرستان ادب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − 7 =

دکمه بازگشت به بالا