بهترین فیلم های کمدی تاریخ سینما
بی.بی. سی با نظرسنجی از منتقدان سرتاسر جهان بهترین فیلم های کمدی تاریخ سینما را انتخاب کرده است. یک فهرست پر و پیمان از کمدی های واقعا بامزه ای که در میان 25 تای اول کلاسیک ها با اقتدار پیروز میدان هستند.
چرا کمدی ها جهانی نیستند؟ نظرسنجی بخش فرهنگی بی.بی.سی در مورد 100 کمدی برتر تاریخ سینما نشان می دهد که چطور شوخ طبعی در اقصی نقاط جهان معانی متفاوتی دارد و گستره آن چقدر وسیع است. فرانسوی ها عاشق جری لوییس و وودی آلن هستند. بریتانیایی ها دوست دارند در مورد شوخی هایشان هم فاصله را حفظ کنند و کمی خشک و مبادی آداب برخورد کنند. و هندی ها در مورد شوخی بذله گو و بانشاط هستند.
این ها باورهای کلیشه ای در مورد سینماست که برای سال ها چنان سر زبان ها افتاده که هر چیزی غیر از آن اشتباه بنظر می رسد. اما نتیجه نظرسنجی بی.بی.سی داستان متفاوتی می گوید. فیلم «آنی هال» وودی آلن در این فهرست رتبه سوم را دارد اما هیچ کدام از هفت منتقد فرانسوی که در این نظرسنجی حاضر بودند فیلم را جزو ده تای اول شان قرار ندادند.
«زلیگ» تنها فیلم وودی آلن بود که منتقدان فرانسوی حاضر شدند به آن رای بدهند. آن هم فقط دو نفر از منتقدان. این انگلیسی ها بودند که با رای شان «آنی هال» را به رتبه بالای جدول رساندند. و فقط یکی از فرانسوی ها به فیلمی از جری لوییس رای داد. تنها فیلم هندی که به 100 تا کمدی اول نزدیک بود. «جان بی دو یار» فیلم طعنه آمیز سیاهی درباره فساد دولتی است که طرح داستانی اش را انگار از روی «اگراندیسمان» آنتونیونی برداشته اند.
در نتیجه آن الگوهای روایتی همیشه درباره کمدی را فراموش کنید. اما با نگاه به انتخاب های منتقدان جنوب آسیا امتیاز گرفت. به یک کمدی چینی فقط منتقدان شرق آسیا امتیاز دادند و در کشورهایی که انگلیسی زبان اول شان نبود بیشتر کمدی های غیرانگلیسی رای آوردند. مثلا به نظر می رسد «هواپیما!» فیلمی باشد که در ترجمه خیلی از دست می رود.
شاید به همین دلیل هم این فیلم در آرای منتقدان آمریکایی و کانادایی جزو سه فیلم اول بود در نهایت موقع جمع آوری آرا به رده هفتم سقوط کرد. فیلم های صامت از منتقدان آسیایی امتیاز زیادی گرفتند و این نشان می دهد که فیلم هایی که خالص بصری هستند قادرند تفاوت های ملیتی را در نوردند. فیلم «ژنرال» باستر کیتون برای منتقدانی که در کشورهای غیرانگلیسی زبان زندگی می کردند جزو محبوب ترین ها بود.
فیلم «بعضی ها داغشو دوست دارند» ساخته کارگردان لهستانی مهاجرت کرده به هالیوود، بیلی وایلدر، که در زمان خودش همه تابوهای هالیوود را شکست به پشتیبانی خارق العاده منتقدان اروپایی که تعدادشان نسبتا زیاد بود به مقام اول دست یافت.
در پایان این نظرسنجی به یک نتیجه دیگر هم می رسیم: تماشاگران زن عاشق کمدی رمانتیک هستند و مردها به کمدی هایی بیشتر می خندند که شوخی های زمخت دارند. در این نظرسنجی از میان 253 منتقد، 118 نفر از آنها زنان و 1354 نفر مردان بودند.با ده فیلم اول فهرست بهترین کمدی های تاریخ بیشتر آشنا شوید.
1. بعضی ها داغشو دوست دارند (بیلی وایلدر)
«خب، هیچ کس کامل نیست.» این جمله پایان بندی فیلم درجه یک وایلدر است. فیلمی که حتی امروز هم زیادی جسورانه به نظر می رسد. فیلمی که بی پروایی و البته شوخی های سرحال از ویژگی های اصلی اش است. وایلدر با فهرستی از بازیگران مورد علاقه اش در این فیلم کار کرده، از جک لمون تا مریلین مونرو.
سال 1958 تونی کرتیس در یک مهمانی بود که وایلدر او را به کناری کشید و درباره طرح یک فیلم با او حرف زد. فبلمی درباره دو موسیقیدان که مجبور می شوند به دلایلی لباس زنانه بپوشند و در یک گروه ساز بزنند.
وایلدر از کرتیس می خواست که نقش یکی از آن نوازنده ها را بازی کند. کرتیس به وجود آمده بود اما نمی دانست که چنین فیلمنامه نویس و کارگردان درخشان و برجسته ای دقیقا چرا او را انتخاب کرده است؟! وایلدر در جوابش گفته بود: «تو خوش تیپ ترین بچه این شهری. دنبال چه بازیگر دیگه ای می تونم برم؟»
حالا تصور کنید فیلمی که خوش تیپ ترین بچه شهر در آن کنار یکی از ماهرترین کمدین های تاریخ سینما یعنی جک لمون ظاهر می شود و رو به رویشان هم مریلین مونروست. ستاره ای که تبدیل به شمایلی در هالیوود شده بود. فیلم با وسواس کامل ساخته شده و به نرمی از یک صحنه به صحنه دیگر کات می خورد. با ظرافت و دیالوگ های کمدی اسکروبال تمام و کمالی که توسط بیلی وایلدر و آی.ای.ال دایموند نوشته شده بودند یک لحظه هم به تماشاگر امان نمی دهند و طراحی این همه شوخی پی در پی نشان از ذهن درخشان وایلدر دارد.
جالب است که در نظرسنجی ها درباره فیلم های وایلدر «بعضی ها داغشو دوست دارند» بهترین فیلم او محسوب نمی شود. امتیاز «آپارتمان» با بازی جک لمون و شرلی مک لین همیشه بیشتر است. با این حال باید اعتراف کرد که دوز شوخی و سرزندگی در «بعضی ها داغشو دوست دارند» باعث می شود کمدی سرپاتری باشد. فیلم همزمان کمدی رمانتیک است، فیلم رفیقانه درباره دو مرد است، موزیکال است، جنایی است و اثری است در ستایش صبر و بردباری، پذیرش و احتمال تغییر فیلمی که از زمانه اش خیلی جلوتر بود.
2. دکتر استرنج لاو یا چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و بمب اتم را دوست داشته باشم (استنلی کوبریک)
کدامیک اول از راه می رسند؟ دکتر استرنج لاو یا پایان تمدن؟ درخشش ذهن کوبریک در این فیلم طعنه آمیز دیوانه وار عیان می شود. با بازی خارق العاده یکی از بزرگ ترین کمدین های همه دوران ها، پیتر سلرز، در سه نقش متفاوت و بازی محشری از جورج. سی. اسکات. یک نازی، یک رییس جمهور ضعیف الاراده و یک افسر بریتانیایی.
فیلم داستان جک ریپر ژنرال روان پریش ارتش و رییس یک پایگاه هوایی در آمریکاست که در اقدامی خودسرانه، تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رییس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.
نبوغی که پشت فیلمنامه و کارگردانی فیلم وجود دارد باعث می شود که بتوانید بلند بخندید و پشت شوخ طبیعی سیاه فیلم هوش برتری را تشخیص بدهید که بخصوص در پایان بندی شاهکار خودش را نشان می دهد. کوبریک وسواسی اینجا به بازیگرانش اجازه دیالوگ های بداهه داده بود.
3. آنی هال (وودی آلن)
«زندگی پر از درد و رنج و سختیه، تازه با همه اینا زمانی هم که بهت میدن خیلی کمه.» یکی از فیلم های شاخص دهه 70 و به باور بسیاری از منتقدان هنوز هم بهترین فیلم وودی آلن است. تفکرات آلن درباره رابطه زوج ها و شوخی هایش با جامعه روشنفکری و همه المان هایی که بعد از «آنی هال» هم بارها و بارها در آثارش تکرار می شوند، اینجا در اوج خودشان هستند. خود وودی آلن در نقش یک کمدین عصبی نیویورکی جلوی دوربین هم نبوغش را نشان می دهد. آلوی سینگر به دنبال کشف این است که چرا رابطه اش با نامزدش آنی هال درست پیش نرفت.
فیلم کنار متن کمدی و شوخی هایش از لحاظ روانشناسانه هم فیلم عمیقی به شمار می رود. توضیح اینکه چرا آنی هال یکی از بهترین کمدی های تاریخ سینماست کار سختی نیست. دیالوگ معروف آلوی سینگر را از فیلم بخوانید: یاد یک جوک قدیمی افتادم: فردی پیش یک روانپزشک می رود و بهش می گوید: «دکتر برادرم خل شده؛ فکر می کند که یک مرغ است.» دکتر می گوید خوب چرا برای درمان نمی آوریش؟ و طرف می گوید: «می خواستم؛ اما به تخم مرغ هایش نیاز دارم!» خب، گمان می کنم این کاملا همان احساسی است که من الان در مورد روابط دارم؛ روابط خیلی غیرمنطقی، احمقانه و پوچ هستند ولی من، حدس می زنم داخل رابطه ها می مانیم چون، اکثر ما به تخم مرغ هایش نیاز داریم.
4. روز موش خرما (هارولد رمیس)
اینکه فیلمی محصول سال 1993 توانسته خودش را در میان بهترین کمدی های جهان که اکثرا آثار کلاسیک بزرگ هستند جای بدهد، یعنی فیلم مهمی است. موفق ترین فیلم کارگردان آمریکایی، هارولد رمیس که بعدتر سعی کرد با «این را تحلیل کن» موفقیتش را جدید کند اما نتوانست. یک کمدی رمانتیک راحت بین که ایده اش همان سوالی است که بیل موری در نقش یک مجری هواشناسی تلویزیون در ابتدای فیلم می پرسد: «اجازه بدهید یک سوال بکنم: چه می شد اگر فردایی وجود نداشت؟»
مرد برای گزارش از روزی به نام روز موش خرما به یک دهکده رفته. دوم فوریه روز موش خرماست. روزی که طبق رسوم اگر موش خرما از خانه اش بیرون بیاید و هوا ابری باشد، هوای آفتابی به زودی می رسد. فیل کانرز مجری تلویزیون که در بیان احساساتش آدم ناموفقی است روز موش خرما را بارها و بارها تجربه می کند. این فیلم بعدها به عنوان یک راهنمای سریع برای تجربه زندگی و یکی از معنوی ترین فیلم های هالیوود شناخته شد. مدارس حتی از آن برای تشریح اندیشه های فلسفی استفاده می کنند.
5. سوپ اردک (لئو مک کری)
اگر از کسی بپرسید فیلم «سوپ اردک» محصول سال 1933 را دیده و جواب مثبت بدهد، شاید نداند که کارگردانش لئو مک کری یکی از بهترین کارگردانان سینمای کلاسیک است اما قطعا یادش می آید که این فیلم «برادران مارکس» است. این البته نبوغ برادران مارکس را نشان می دهد که چطور می توانند فیلم را کامل از آن خودشان کنند در حالی که نه تنها فیلمنامه کامل نوشته شده که بعدتر برای دیالوگ های اضافه هم استودیو نویسنده استخدام کرد.
اما با وجود همه این ها این فیلم برادران مارکس محسوب می شود و جزو بهترین کمدی هایشان هم هست. اینجا گروچوی طعنه زن با دیالوگ های بامزه که گاهی اندیشمندانه هم به نظر می رسد در هارمونی کامل با مثلا چیکوی ساکت قرار دارد که فقط با اکت هایش تماشاگر را به خنده می اندازد. منتقدان نوشته اند که وضعیت دیوانه وار کشور فریدونیا در این فیلم و سیاستمداری گروچو بی شباهت به وضعیت کنونی دنیا نیست. کمدی تلخی که از فرط دیوانه وار بودن خنده دار می شود.
6. زندگی برایان (تری جونز)
این کمدی خاصی است که اگر منتقدان معرفی اش نکرده بودند شاید کمتر به ذهن مخاطبان عام سینما می رسید. در حالی که 5 فیلم اول فهرست آثار مطرحی بودند که همه می شناسند. «زندگی برایان» فیلم کمدی براساس داستان زندگی عیسی مسیح است. شخصیت اصلی فیلم، برایان کوهن، یک یهودی است که در همان محل زندگی مسیح و در همان زمان به دنیا می آید و داستان زندگی اش شباهتی طنزآلود به داستان های مذهبی درباره زندگی عیسی دارد.
او در دهکده ای با آرامش زندگی می کند تا این که بر اثر اتفاقی همه خیال می کنند که او مسیح است اما او مسیح بودنش را تکذیب می کند. این مشهور ترین فیلم گروه کمدی «مانتی پایتون» است. این کمدی دیوانه وار به مانتی پایتون اجازه داده که در آزادی نسبتا کاملی جنبه های مختلف کمدی شان را به نمایش بگذارند.
7. هواپیما (جیم آبراهامیز، دیوید زوکر)
تد استرایکر خلبان هواپیمای جنگی که در طول جنگ دچار ترس از پرواز شده است برای بازگرداندن نامزدش ناخواسته سوار هواپیما می شود و متاسفانه این دیوانه وارترین پرواز زندگی اش با اتفاقات خطرناک است. منتقدان می گویند برای آدم های زیر 51 سال، این فیلمی است که در نسل شان نفوذ کرده و عمیق ترین حماقت های آن نسل را به تصویر می کشد.
راجر ایبرت در نقد مثبتی که برای این فیلم نوشته بود آن را شبیه کارهای جری لوییس دانست. با شوخی های پینگ- پنگی. این فیلمی است که شوخی هایش را نمی توانید پیش بینی کنید. خلاف انتظارتان پیش می رود و چیز جدید به مخاطبش عرضه می کند. خیلی ها معتقدند این خنده دارترین فیلم تاریخ سینماست.
8. زنگ تفریح (ژاک تاتی)
و بالاخره نوبت به یک کمدی غیرانگلیسی زبان می رسد. از سری فیلم هایی که ژاک تاتی، کمدین بزرگ فرانسوی که هم نویسنده و هم کارگردان و هم بازیگر بود در نقش کاراکتر آقای هولو در آن بازی می کند. فیلم محصول 1967 است و شاید «آقای هالو» داریوش مهرجویی خودمان به نوعی وامدارش باشد. آقای هولو مرد ساده ای است که در پاریس با تکنولوژی های پرزرق و برق سرگردان شده و در این سفر با گروهی از توریست های آمریکایی همراه می شود.
طراحی فیلمنامه «زنگ تفریح» پیچیده و جذاب است. شش داستان که توسط دو کاراکتر که در همه داستان ها با هم برخورد می کنند به هم متصل شده اند. تاتی شخصا برای فیلم دکور بزرگی ساخت و از نظر بصری و حتی صوتی فیلم را دارای جلوه های ویژه کرد. به رغم این که جایزه کن را برای فیلم «دایی جان» گرفت اما خیلی ها معتقدند که «زنگ تفریح» شاهکار ژاک تاتی است. داستان کلاسیکی که مشمول زمان نمی شود و از تقابل میان فرهنگ ها (چه فرهنگ داخلی و چه فرهنگ دو کشور) نقطه قوت شوخی هایش را دریافت می کند. یکی از آن فیلم هایی است که مرزها را طی می کند و برای فرهنگ های متفاوت بامزه است.
9. این ساپینال تپ است (راب راینر)
نقطه تلاقی سینما و موسیقی راک. فیلمی محصول سال 1984 با حضور خود کارگردان جلوی دوربین. فیلمی که اشتراک میان نام ویتس، خواننده مشهور با گروه موسیقی U2 است: هر دوی آنها با واقع نمایی این فیلم ماکیومنتری چنان تکان خورده اند که اشک شان سرازیر شده است.
فیلم داستان گروه موسیقی به نام اسپینال تپ است. یکی از پرسر و صداترین گروه های موسیقی انگلیسی. و اینجا وقتی می گوییم پرسر و صدا منظور فقط جنجالی و محبوب نیست! آنها موسیقی شلوغی دارند. فیلم در حقیقت هجو گروه های هارد راک و متال و شیوه وحشیانه اعضای این گروه ها و البته موسیقی شان است. فیلم دوره تکامل و تغییر موسیقی را خیلی خوب به سخره می گیرد. جریان حماقت درخشان کاراکترهای فیلم ناشی از هوش راب راینر است. فیلمی که نه فقط بخاطر ساختار ماکیومنتری اش که به دلیل ایده اش کاملا اریجینال به نظر می رسد.
10. ژنرال (باستر کیتون)
در زمان جنگ داخلی آمریکا، جانی گری در زندگی اش دو عشق دارد: یکی لوکوموتیوی به نام ژنرال و دیگری دختری به نام آنابل لی. نیروهای نفوذی شمالی ژنرال را می دزدند و در حالی که آنابل لی در یکی از واگنش هایش به جا مانده، آن را به طرف مناطق خودی می برند. جانی یک تنه به تعقیب لوکوموتیوش می رود تا ژنرال و آنابل لی را نجات دهد.
این کمدی صامت محصول 1926 یکی از برترین آثار کیتون و حتی سینمای صامت به شمار می آید. بنیاد فیلم آمریکا در لیست «100 سال… 100 فیلم» آن را به عنوان هجدهمین فیلم برتر تاریخ سینما برگزید. این فیلم را به لحاظ فرهنگی، تاریخی و زیبایی شناسی دارای اهمیت زیاد می دانند. فیلم در دوران اوج محبوبیت باستر کیتون ساخته شد اگرچه بقیه فیلم های کیتون خنده بیشتری از تماشاگران می گیرند اما به لحاظ کارگردانی «ژنرال» برای منتقدان فیلم محبوب تری است. فیلمی که عصاره آثار کیتون را در خودش دارد: ماجراجویی و کمدی در هم کامل تلفیق شده اند. آن هم به ناتورالیستی ترین شیوه ممکن.
منبع: روزنامه هفت صبح