از «یتیم خانه ایران» تا «اشنوگل»

محسن مقصودی

این روزها دوباره یاد گلایه های ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم تحسین شده «یتیم خانه ایران» افتاده‌ام! یک سال پیش مهمان ثریا بود و دل پری داشت و می گفت: چرا بچه‌های انقلابی نمی روند سینما و این فیلم را ببینند باید حتما فیلم دختر پسری بسازیم تا دیده شود!

دیروز به همراه خانواده در سینما فیلم اشنوگل را دیدیم. فیلم خوبی که خیلی‌ها در حقش جفا کرده‌اند…

راستش را بخواهید بیشتر از آنکه از متولیان و مدیران سینما گلایه داشته باشم از خودمان شاکی ام! چرا که سالهاست که از سکان داران سینمای ایران دل بریده ام و در این سینما با همه توانمندی‌های فنی و هنری‌اش تنها و تنها دل خوش به تک ستاره هایی هستم که بتوان عنوان سینمای ملی را بر آنها نهاد. حالا هم برایم عجیب نیست که از این همه سالن سینمای ساخته شده با پول ملت توسط سازمانهای عمومی و دولتی و خصوصی، تنها پنج سالن و هر سالن هم تنها در دو سانس عمدتا بد موقع به یک فیلم انقلابی اجازه اکران بدهند و در همان زمان برخی فیلمهای سطحی و بزمی بیش از ده برابر آن در تهران سالن و سانس داشته باشند! اینها برایم اصلا عجیب نیست، چون تفکرات اکثر مدیران فرهنگی و هنری مان در چپ و راست را خوب می شناسم! و خوبتر می دانم که در این فضا، هنرمند هر چه انقلابی تر باشد باید از میدان های مین بیشتری عبور کند!

برادرم، خواهرم!
گلایه‌ام از خودمان است. از خودمان که حتی برای پر کردن همین چند سالن هم همت نداریم! از خودمان که حاضریم برای «نقد کردن» سینمای غربگرا و خودباخته سالن‌های سینما را پر کنیم اما برای «خداقوت» گفتن به عوامل فیلمی که از غربت و عظمت غواصان شهید می گوید، حداکثر به لایکی و کامنتی اکتفا می کنیم. مدتهاست که فضای مجازی اسیرمان کرده است. البته برای «شعار دادن» همان فضای مجازی کافی است و افسوس که جریان سازی فرهنگی مرد «عمل» و «حضور واقعی» هم می‌خواهد.

اگر فقط نیمی از آن جمعیت میلیونی که در تهران برای تشییع شهدای غواص آمده بودند و یا برای تشییع شهید حججی و یا برای راهپیمایی …. سالنهای سینما را هم ادامه همان بروز و ظهور می دانستند و ادامه همان قول و قراری که با شهدا کرده اند که «راهتان را ادامه خواهیم داد ….» اکنون راه شهدا در عرصه فرهنگ و هنر اینقدر خالی نمی ماند و آنهایی که آستین بالا زده بودند تا برای این فرهنگ کاری کنند اینقدر از فروش کم فیلم هایشان طعنه نمی خوردند. حتی اگر فقط ده درصد از آن جمعیت هم به سالن سینما بیایند….

شاید برخی از دوستان بگویند کیفیت فلان فیلم کم بوده و … به خدا قسم وقتی کیفیت برخی فیلم‌هایی که در تهران در سقف فروش بوده‌اند را می بینم خنده ام می گیرد!

ضمن آنکه ارتقای کیفیت هر فیلم و کارگردانی وقتی رخ می دهد که فیلمش دیده شود، نقد شود و مورد بحث جدی مردم و رسانه ها قرار گیرد.

به قول آن استاد عزیز، سالهاست که «دشمن شناسانِ دوست فراموش» شده‌ایم، دهها نقد و اعتراض به برخی فیلم های مبتذل و سطحی روی پرده میکنیم اما حاضر نیستیم از کارهای خوب تقدیر عملی کنیم.

ماجرا فقط اشنوگل و یتیم خانه ایران نیست…این ماجرا بارها تکرار شده است. ماجرای کم همتی ما که در این جنگ نرم، سربازان و افسران فرهنگی مان را رها کرده ایم و فقط شعار می دهیم و لایک می زنیم و همگی فقط به دیدبانی دشمن مشغولیم!

این گلایه‌ها البته چیزی از تقصیر مسوولان و متولیان سینما کم نمی‌کند، که ظاهرا همه تلاششان را برای «ناعادلانه» بودن رقابت فیلمها در اکران کرده‌اند!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 14 =

دکمه بازگشت به بالا