باید به دنبال بازار بینالمللی برای سینمای مستند بود/ در كشور سالنهايي كه مستند را براي مخاطب عام اكران كنند، نداريم
«سلیم غفوری» که این روزها ریاست شبکه مستند سیما را برعهده دارد از معدود مدیران مستند کشور است که پیش از مدیریت، خود تجربه تهیهکنندگی و کارگردانی حرفهای مستند را داشته است، در مجموعه میثاق باعث تربیت و معرفی چندین نفر از مستندسازان جوان و بنام ایران شده است و همچنین فضای مستندسازی بینالمللی را به خوبی میشناسد و تجربه حضور جدی در آن را دارد. او از اولین دورهی برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» پیگیر برگزاری و مستندهای حاضر در آن بوده است و به عنوان یکی از کارشناسان اصلی سینمای مستند کشور میتواند ارزیابی دقیقی از سیر برگزاری آن بدهد. اما با او به جز خود جشنواره در رابطه با بحث مهم نسبت مخاطب عام و فیلم مستند و نقش شبکه مستند در فراگیری این مدیوم صحبت کردیم و به بحث حضور بینالمللی مستندهای ایرانی نیز رسیدیم:
آقای غفوری! در اين چند سالي كه جشنواره راه افتاده، شما كاملاً در جريان آثار و سياستهاي آن هستيد، ارتباط اين جشنواره با مخاطب عام تا چه حد بوده است؟
براي پاسخ به اين سئوال شما به نظرم بايد يك مقدار كليتر به ماجرا نگاه كنيم و آن اينكه اساساً ارتباط سينماي مستند با مخاطب عام را بايد بررسي كنيم و ببينيم كه مخاطب كجا با مستند گره ميخورد و كجا به دنبال مستند است و آن را در كجا جستجو ميكند. با يك بررسي كلي درباره اين موضوع، واقعيت اين است كه ما سينماي مستند نداريم. يعني در كشور سالنهايي كه مستند را براي مخاطب عام اكران كنند، نداريم. در جاهايي هم كه اكران مستند داريم، بيشتر در قالب اكرانهاي خصوصي يا نيمهخصوصي است، مثل اكرانهاي دانشگاهي كه تا حدي نيمهخصوصي حساب ميشوند يا اكران در سينما تكها و محافل خاصي مثل خانه هنرمندان، موزه سينما و محافلي از اين دست كه در واقع همان سينما تِكي هستند. اينها شايد از اكرانهاي دانشگاهي خصوصيتر هم محسوب بشوند.
در اين سه چهار سال اخير تحت عنوان «سينماي هنر و تجربه» روندی شكل گرفته كه نگاهي هم به مستند دارد، ولی اسم آن را هم نميشود اكران سينماي مستند به معناي تجاري و گيشهاي گذاشت و «سينماي هنر و تجربه» را نميتوان به معناي واقعي، سينماي مستند ناميد. بالطبع در چنين شرايطي، مخاطب در سينما نميتواند چندان به دنبال مستند باشد و بايد آن را در تلويزيون و البته يك بخشي را هم در بستر فضاي مجازي جستجو کند كه در سالهاي اخير رشد چندان بدي نداشته و…
منظورتان فروش اينترنتي است.
بله، فروش اينترنتي و به صورت DVD و لوح فشرده كه لوح فشرده در حال حاضر رو به پيشرفت نيست و بيشتر به صورت فروش لينك و دانلود و فضاي مجازي است. تازه آن چيزي هم در شبكه نمايش خانگي هست، به دليل اينكه مستند توزيع مويرگي ندارد و در فروشگاههاي خاصي قابل عرضه است، در شبكه نمايش خانگي هم مخاطب چندان به دنبال مستند نيست و بيشتر به دنبال فيلمهاي سينمايي است.
در اين فضا طبعاً جشنوارههاي سينماي مستند به طور عام، مخاطبين خاص مستند را جذب ميكنند. البته اين را به جرئت ميتوانيم بگوييم كه در دو سه سال اخير يك مقدار فضا شكسته و اقبال به جشنوارههاي مستند نسبت به قبل متفاوتتر شده است. بهطور خاص در سال گذشته، سالنهاي اكران فيلمهاي مستند در جشنواره خيلي شلوغ بودند و در اكثر سالنها اگر كمي ديرتر ميرسيديد، سالنها پر بودند و جا نبود كه مخاطبين بتوانند وارد سالن بشوند. حتي راهروها و كف سالنها هم پر از جمعيت بود. همان طور كه اشاره كردم وضعیت در دو سه سال اخير نسبت به سالهاي قبل از آن خيلي متفاوت شده، اما فضاي كلي به نظرم همان است كه عرض كردم.
در فيلمهاي سينمايي معمولاً بين فيلمها تقسيمبنديای وجود دارد. فيلم جشنوارهای وفیلمی که برای مخاطب عام ساخته شده. آيا در فضاي مستند هم اين تقسيم بندي را داريم؟ يعني ميتوانيم بگوييم بعضي از مستندها جشنوارهاي هستند؟
بله، در فضاي مستند هم اين تقسيمبندي را داريم. در جلسات هيئت انتخاب و هيئت داوري، اساساً خود داوران بعضي از مستندها را ميگويند تلويزيوني است و نميشود آن را در جشنواره شركت داد.
ملاكشان براي اين حرف چيست؟ از لحاظ فني ميگويند اين مستند تلويزيوني است؟
منظورشان اين است كه بيشتر مناسب پخش تلويزيوني است تا مناسب اكران در سالن. به طور مشخص شايد مستندهايي كه متكي به مصاحبهها و مصاحبه محور هستند، جز موارد خاص كه سبك روايت خاص است، معمولاً در هيئتهاي انتخاب و داوري ميگويند كه اين مستند تلويزيوني است. يك مقدار هم شايد مستندهاي تلويزيوني را مستندهاي دم دستي فرض ميكنند، در حالي كه اصلاً اين طور نيست و به نظر من جايگاه اصلي مستند، تلويزيون است.
پس شما اين تقسيمبندي را قبول نداريد.
خير، من اتفاقاً معتقدم مستندي كه حرف جديدي براي مخاطب داشته باشد و موضوع جديدي را به مخاطب ارائه بدهد يا در حل مشكلي از مشكلات ذهني مخاطب با مشكلات جامعه، پيشرو باشد، آن مستند حتماً مستندي است كه ميتواند در جشنوارهها هم مطرح شود. اما اين نگاه بعضاً در داوريها وجود دارد. از آن طرف هم ما در تلويزيون درباره بعضي از مستندها ميگوييم تلويزيوني نيستند و جشنوارهاي هستند. به طور مشخص اگر بخواهم مثال بزنم كه فضا مشخصتر بشود، مستندهايي كه ريتم كندي دارند و پلانها يك مقدار كشدار هستند، طبعاً اين مستندها نميتوانند در تلويزيون موفق باشند، چون مخاطب تلويزيون معمولاً دنبال ضرباهنگ تندتري است و اين تيپ مستند شايد ذائقه مخاطب عام تلويزيون را ارضا نكند و ايضاً مستندهايي كه ممكن است توليد خيلي سنگيني هم داشته باشند و هزينه بالايي هم براي آنها صرف شده باشد و خيلي هنريتر هستند، شايد جايگاه اينها در تلويزيون نباشد. مثلاً مستندي مثل مستند «باراكا» شايد متناسب ذائقه مخاطب عام تلويزيون نباشد، در حالي كه از نظر هنري بسيار مستند ارزشمندي است و توليد بسيار سنگيني دارد.
بنابراين ميتوانيم قطعاً بگوييم كه جايگاه بعضي از مستندها جشنوارهها هستند و از آن طرف هم ميتوانيم بگوييم كه جايگاه بعضي از مستندها اساساً تلويزيوني است. ميتوانيم اين تفكيك را قائل بشويم، ولي به نظر من درصد زيادي از مستندها بين تلويزيون و جشنواره مشترکاند. مستند خوب در جشنواره، مستندي است كه در تلويزيون هم ديده ميشود، جز بعضي از مستندهاي خاص. مستندي كه در جشنواره موفق ميشود، عليالقاعده بايد در تلويزيون هم موفق بشود و اساساً اگر كاري نتواند با مخاطب عام ارتباط برقرار كند، به نظرم چندان موفق نبوده است.
شما به لحاظ فني صحبت كرديد كه اين دستهبندي وجود دارد. آيا به لحاظ موضوعي هم ميشود چنين دستهبندياي را قائل شد؟ يعني ميتوان گفت اين موضوعي كه مستند به آن پرداخته مخصوص جشنواره است و در تلويزيون نميتوانيم به آن بپردازيم.
اين دستهبندي هم ميتواند وجود داشته باشد، به اين دليل كه بعضي از مستندها وارد حريم خصوصي افراد ميشوند و اكران آن در يك جمع محدود، شايد زياد براي آن فرد مشكلساز نباشد، ولي وقتي اين حريم خصوصي به نمايش عمومي در ميآيد، ممكن است تبعات خاصي را براي آن سوژه يا فرد داشته باشد و حتي در بعضي از موارد زندگي فرد را دچار تغييرات يا مشكلاتي بكند. بنابراين ممكن است خود آن سازنده مستند يا سوژه رضايت نداشته باشند كه اين مستند به نمايش عمومي در بيايد. در عمل هم همين طور است و در بعضي از مستندها، سوژه مستند براي سازنده مستند شرط ميگذارد كه نمايش عمومي يا تلويزيوني نداشته باشد و فقط در محافل خصوصي نمايش داده شود. اين قبيل مستندها ميتوانند براي بيان يك معضل يا يك مشكل براي دستاندركاران يا مسئوليني كه با آن موضوع مرتبط هستند يا برنامهريزان و كارشناسان راهگشا باشد، اما شايد نمايش دادن آن به صلاح نباشد.
در جشنواره حقيقت دو سال اخير، چند درصد از آثار قابليت نمايش در تلويزيون را هم داشته و از تلويزيون پخش شدهاند؟
آمار دقيق نميتوانم بدهم، اما اين را ميتوانم بگويم بخش عمدهاي از مستندهايي كه پارسال در سينماحقيقت حضور داشتند، قابليت پخش شدن از تلويزيون را دارند و تعداد زيادي هم پخش شدهاند. چه كارهايي كه توليد خود مركز گسترش سينماي مستند و تجربي بوده که بسياري از آنها از شبكه مستند پخش شدهاند و چه كارهايي كه توليد جاهاي ديگري بودهاند. فقط هم كارهاي سال گذشته نبوده، بلكه كارهاي ادوار گذشته هم پخش شدهاند.
آيا اين تعداد براي شما رضايتبخش است يا معتقديد كه ميتواند بيشتر هم بشود؟ بهخصوص در برگزیدگان.
خيلي از برگزیدگان هم پخش شدهاند. الان در مورد همه حضور ذهن ندارم و پراكنده ميگويم. مثلاً كاري مثل«157a»، «فصل هرس»، «مشدي اسماعيل»، «قارلی داملار»، «نسل سوم» كه در بخش شهید آوینی بود. شايد همه كارها را نتوانم اسم بياورم. كارهايي مثل «سفر به موگاديشو»، «لطفاً بوق نزنيد.»، «آوانتاژ»، «آبي كمرنگ» و… خيلي كارها هستند كه برگزيدگان جشنواره سينما حقيقت بودند و از تلويزيون هم پخش شدند.
آمار براي شما قابل قبول است؟
به نظرم قابل قبول است. در مورد بعضي از كارها هم تلويزيون براي پخش آنها منعی ندارد، ولي خود سوژهها يا خود فيلمساز به دليل سوژه خاصي كه فيلمشان دارد، دوست ندارند از تلويزيون پخش بشوند. ما هم كاملاً اين موضوع را درك ميكنيم كه فيلمساز به دليل حفظ حرمت حريم خصوصي آن سوژه تمايلي به نمايش فيلمش ندارد. كارهايي كه در تلويزيون براي پخش آنها منع وجود دارد، تعدادشان خيلي كم است.
بخش زيادي هم به اين برميگردد كه سينماي مستند ما به یک حد بلوغي رسيده است و فيلمسازان مستند ما ميدانند موضوعات را چگونه پردازش كنند كه قابليت پخش از تلويزيون را داشته باشند.
براي آنها هم مهمتر از جشنواره پخش از تلويزيون است؟
همين را ميخواستم عرض كنم كه خود فيلمسازان مستند هم به اين رسيدهاند كه اگر بخواهند حرفشان شنيده بشود، لازمهاش اين است كه فيلمشان از تلويزيون پخش بشود و تا اين اتفاق نيفتد، حرفشان به جامعه نميرسد.
برميگردد به حرف اول شما كه چون سينما برای اکران گسترده مستند نداريم، طبيعتاً…
طبيعتاً آثار بايد در تلويزيون ديده بشوند، كما اينكه بسياري از آثار وقتي از تلويزيون پخش ميشوند، موج خود را درست ميكنند و توجهات به سمت آن فيلم جلب ميشود.
به نظر شما بازخوردها نسبت به فيلمي كه از تلويزيون پخش ميشود، نسبت به بازخوردهاي آن از پخش در جشنواره بيشتر است؟
حتماً بيشتر است، چون در جشنواره، مخاطب محدودي فيلم را ميبينند و حتي در بسياري از موارد، مسئوليني كه به آن حوزه مرتبط هستند، در جشنواره فیلم را نمیبینند. مثلاً فيلمي درباره يك معضل اقتصادي يا بحران آب، شكار بيرويه پرندگان و… است. بسياري از مسئولين و دستاندركاراني كه به اين حوزهها مرتبط هستند، به جشنواره سينما حقيقت نميآيند كه فيلمها را ببينند و اساساً ممكن است از موضوع اين فيلمها مطلع نشوند، اما وقتي در تلويزيون به نمايش در ميآيد، احتمال ديده شدن آن موضوع خيلي بيشتر است، كما اينكه در عمل هم اين اتفاق ميافتد و در بسياري از مواقع مديران مرتبط با آن مباحث، مستند را از تلويزيون ميبينند و پيگيري هم ميكنند. در جاهايي مشكل حل ميشود و در جاهايي هم نميشود که اين بحث ديگري است، ولي حداقل مطلع ميشوند. خصوصاً اگر فيلمي كه از تلويزيون پخش ميشود، با اطلاعرساني مناسب پخش شود و سايتها و خبرگزاريها و پايگاههاي خبري را به كار بگيرد و قبل از پخش آن، به شكل مناسبي برايش تيزر پخش شود، حوزههاي مربوطه از موضوع مطلع ميشوند و آن را دنبال ميكنند.
ارتباط بين شبكه مستند و جشنواره سينما حقيقت چگونه شكل گرفت؟
ما در طي اين سالها ويژه برنامهاي را به جشنواره سينما حقيقت اختصاص داديم و هر روز در آن ويژه برنامه، هم به تحولات جشنواره ميپردازيم، هم با فيلمسازها گفتگو ميكنيم، هم با مسئولين و دستاندركاران جشنواره، هم با منتقدين و … و رويدادهاي جشنواره سينما حقيقت در شبكه مستند منعكس و ديده ميشوند. ضمن اينكه در برنامههاي ديگر هم به جشنواره ميپردازيم. علاوه بر اين در سالهاي گذشته، شبكه مستند هر سال جايزهاي ويژهاي را در جشنواره سينما حقيقت داشته و به يكي از فيلمها داده است. در بعضي از برنامههاي ديگر شبكه مستند، مثل برنامه نردبان و … به تحولات جشنواره سينما حقيقت ميپردازيم.
پس اين ارتباط وجود داشته؟
بله، به نظرم بين جشنواره سينما حقيقت و شبكه مستند ارتباط خيلي خوبي وجود داشته است. با خود مركز گسترش سينماي مستند و تجربي هم، جداي از بحث جشنواره، در زمينههاي ديگر ارتباط داشتهايم.
هم در زمينه توليدات مشترك، هم در زمينه پخش كارهاي توليد شده در مركز گسترش، در جدول پخشمان يك ساعت پخش ثابت را كه شنبه شبهاست، تحت عنوان «قاب سينما حقيقت» به پخش كارهاي منتخب مركز گسترش اختصاص دادهايم.
شما در طي اين سالها با مستند سازهايي كه در جشنواره سينما حقيقت حضور داشتهاند، ارتباط داشتهايد و بهخصوص افرادي را كه در اين جشنواره برگزيده شدهاند ميشناسيد. آيا انتخاب شدن در اين جشنواره، تأثيري ـ اعم از مثبت يا منفي ـ بر روند مستندسازي اين افراد داشته است؟
وقتي اثر يك مستندساز در جشنوارهاي حائز رتبه و انتخاب ميشود، حتماً راضيكننده است و باعث ميشود كه مستندساز تشويق بشود كه براي توليد كارهای بعدی انرژي بيشتري بگذارد، چون احساس ميكند اثرش در خور توجه بوده و استانداردهای لازم در كارش رعايت شدهاند كه حائز رتبه يا منتخب شده است. به هر حال جایزه و تشویق به مستندساز روحيه ميدهد. تأثير مثبت از اين بابت وجود دارد، اما از آن طرف هم در مواردي بوده كه مستندسازي دچار غرور شده و همین باعث شده كه كارهاي بعدي او نقايصي داشته باشد. بستگي به خود فرد دارد كه احساس نكند حالا كه كارم برگزيده شده و يا در جشنواره حضور پيدا كرده، نياز به تلاش مضاعف و فراگيري بيشتری ندارد. اگر مستندسازي بعد از اين مرحله احساس اقناع بكند، حتماً با مشكل مواجه خواهد شد و كارش دچار ركود ميشود، ولي اگر اينگونه نباشد، حتماً رشد ميكند و كارهاي بعدي او بهتر هم ميشود.
آيا در اين دورههايي كه جشنواره سينما حقيقت را برگزار كردهايد، چه در انتخاب آثار و چه در برگزيدگان جشنواره سياست خاصي را دنبال كردهايد؟
منظورتان از سياست خاص چيست؟
مثلاً سياست يك جشنواره اين است كه آثاري را كه درباره فلان موضوع ساخته شدهاند مورد حمايت قرار بدهد و سازندگان آنها را انتخاب كند. به هر حال هر جشنوارهاي سياستي دارد.
جشنواره سينما حقيقت در دورههاي مختلف دستخوش تغييراتي شد. در دورههايي جشنواره سينماحقيقت به سمت بحثهاي موضوعي از جمله صنايع دستي، محيط زيست، سياسي، ايرانگردي، ايرانشناسي و…رفت. بعد از مقطعي اين بخشها از جشنواره حذف شدند و فقط سه بخش بلند، نيمه بلند و كوتاه باقي ماندند و داوري شدند. به نظرم قضیه به اين برميگردد كه در جشنواره سياست واحدي به معنايي كه شما ميگوييد دنبال نشده است و بيشتر خود سينماي مستند براي جشنواره مهم است. يعني جشنواره سياست اصلیش را برجسته كردن سينماي مستند گذاشته است و نه يك موضوع يا بخش خاص. اگر هم الان در جشنواره بخشهاي جانبي وجود دارند، بيشتر جوائزي هستند كه جاهاي ديگر دارند ميدهند. يعني مثلاً جايزه محيط زيست را سازمان حفاظت از محيط زيست ميدهد.
بخش دفاع مقدس هم…
این بخش در جايزه شهيد آويني تمرکز شده است. اين جايزه قبلاً جدا بود و بعداً آمدند و آن را با سينما حقيقت يكي كردند و جايزه شهيد آويني را به آثاري كه در حوزه انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت توليد شدهاند، اختصاص دادند.
شما با اين جداسازي موافق هستيد؟
چون جايزه شهيد آويني بود و نميخواستند آن را حذف كنند، آوردند و در كنار جشنواره سينما حقيقت قرار دارند. گر چه به نظرم حالا كه ديگر رقابت موضوعي در جشنواره سينما حقيقت وجود ندارد، شايد بهتر بود كه جايزه شهيد آويني هم جدا ميبود و آثار در همه موضوعات يكسان داوري ميشدند.
آثاري كه در بخش شهيد آويني هستند در بخشهاي ديگر داوري نميشوند؟
چرا، در بخشهاي ديگر هم داوري ميشوند، البته به شرطي كه در بخش اصلي حضور پيدا كنند. بعضي از آثاري كه در بخش شهيد آويني حاضر ميشوند، به بخش اصلي جشنواره راه پيدا نميكنند. بعضي از آثار فقط به بخش شهيد آويني راه پيدا ميكنند، ولي بعضي از آثار اين طور نيستند. آن ديگر بستگي به نظر هيئت انتخاب دارد كه اثري را برای بخش اصلي جشنواره انتخاب بکنند یا نکنند، ولي اگر به بخش اصلي راه پیدا کرد، طبعاً در آنجا داوري ميشود.
در اين دورهها، دورهاي بود كه تعدادي مستند با موضوع انقلاب داشته باشيم كه ساخت آن هم خوب بوده باشد، ولي به اين بهانه كه اينها را در بخش شهيد آويني ميگذاريم، از بخش اصلي جشنواره كنار گذاشته شده باشد؟
بايد از هيئت داوران پرسيد، چون هيئت انتخاب است كه اين تصميم را میگیرد.
به هر حال شما تهيهكننده یا صاحب اثر بودهايد. براي اثري از خود شما اين اتفاق نيفتاده؟
اين را كه به فيلمساز نميگويند كه اثر تو چون در بخش شهيد آويني هست به بخش اصلي راه پيدا نميكند.
آيا فيلمي داشتهايد كه ساخت آن خوب بوده و لیاقت شرکت در بخش مسابقه را هم داشته، اما به خاطر موضوعش آن را كنار گذاشته باشند؟
چون اين را به فيلمساز نميگويند نميتوانم بگويم كه واقعاً به خاطر اين مسئله بوده است يا نه. ممكن است دليل اصليش اين بوده باشد يا نبوده باشد. نميشود با اطمينان راجع به آن حرف زد. ضمن اينكه فكر ميكنم سه چهار سال است كه بخش شهيد آويني با بخش اصلي يكي شده است.
من با تعدادي از مستندسازها كه صحبت ميكردم ميگفتند براي گرفتن جايزه لابي با هيئت داوران خيلي مؤثر است. شما هم چنين تصوري داريد؟
نه، به نظر من اين طور نيست. به نظرم فيلمهايي كه سال گذشته انتخاب شدند واقعاً شايستگي داشتند و فيلمهاي خوبي بودند. اين خاص جشنواره سينما حقيقت هم نيست و مربوط به همه جشنوارههاست. بهخصوص در بين خود فيلمسازها، فيلمسازي كه فيلمش انتخاب نميشود، بالاخره دلخور ميشود و در جاهايي ممكن است از اين حرفها هم بزند كه برندگان با داوران لابي كردهاند. اين بحثها. قابل اثبات هم نيستند، اما در اين بحثي نيست كه چه در هيئت انتخاب و چه در هيئت داوري، بخشي به سليقه اعضاي اين هيئتها برميگردد. گاهي پيش ميآيد كه هيئت انتخاب جشنواره سينماحقيقت فيلمي را انتخاب نميكنند، ولي در جشنواره ديگري، هيئت انتخاب آن جشنواره آن فيلم را انتخاب ميكنند يا برعكس. بالاخره به سليقه آن جمع برميگردد كه اين فيلم را شايسته حضور بدانند يا ندانند. بخشي از فيلمها هميشه اين طور هستند، اما بخشي از فيلمها هم واقعاً اين طور نيستند و ميبينيد فيلمي كه خوش ساخت و داراي موضوع درستي است در همه جشنوارهها حضور پيدا ميكند. مثالهايي را كه ميزنم چون به ذهنم ميآيند ميگويم، و الا نفي ساير فيلمها ابداً نيست. مثلاً فيلمي مثل «متهمین دايره بيستم.» در سال گذشته تقريباً در همه جشنوارهها بوده است يا فيلمي مثل «آوانتاژ» در اكثر جشنوارهها ديده شده است يا در سالهاي قبل فيلمي مثل «مشتي اسماعيل» در همه جشنوارههاي داخلي و حتي خارجي حضور پيدا كرده است، چون فيلمهای درست و ارزشمند و خوش ساخت و خوش ريتم با موضوعات خوب بودهاند و فيلمساز شخصيتها را خوب پرداخت كرده است.
فرض بفرماييد فيلمي مثل «157a» که به هر حال موضوع انقلابي هم دارد. اين فيلم هم در تمام جشنوارههاي داخلي و خارجي حضور داشته است. به نظر من اگر فيلمي قابليتهاي بالايي داشته باشد، نميتوانند آن را ناديده بگيرند، كما اينكه اين مثالهايي كه زدم اين گونهاند. در اينها هم مثالهاي ديني هست، مثل «مشتي اسماعيل» هم فيلمهاي اجتماعي مثل «متهمین دايره بيستم.» یا «آوانتاژ»، هم فيلمهايي كه انقلابي هست مثل «157a». در جاهايي ممكن است سلايق دخالت كنند، ولي به نظرم قوت فيلم خيلي مهم است.
به جشنوارههاي مختلف اشاره كرديد. جايگاه جشنواره سينما حقيقت را نسبت به جشنوارههاي ديگر، از جمله فجر چگونه ارزيابي ميكنيد و چه تفاوتهايي با آنها دارند؟
اولین موضوع جامعيت جشنواره سينما حقيقت است. جشنواره فجر فقط فيلمهاي بلند را ميپذيرد و فيلمهاي نيمه بلند و كوتاه را نميپذيرد. ثانياً تعداد آثاري هستند كه ميتوانند در جشنواره سينماحقيقت حضور پيدا كنند، ولي در جشنواره فجر آثار مستند محدودند. و مهمتر از همه اينها اينكه متأسفانه سينماي مستند در جشنواره فجر در حاشيه است و در متن جشنواره فيلم فجر نيست و توجه رسانهای كافي به فيلمهاي مستند نميشود. ارباب جرائد، مطبوعات، سايتها، روزنامهها، خبرگزاريها در جشنواره فجر به بخش مستند توجه كمي ميكنند و عمده توجهشان معطوف به سينماي داستاني است، در صورتي كه در جشنواره سينماحقيقت طبعاً تمام توجهات معطوف به سينماي مستند است، چون بخش ديگري وجود ندارد.
نسبت به جشنوارههاي خارجي چطور؟ آيا نسبت به آنها نقايص بزرگي دارد؟
شايد بزرگترين موضوعي كه ما هنوز نتوانستهايم به سمت آن برويم، بحث بازار فيلم است. در جشنواره سينماحقيقت بازار فيلم تشكيل ميشود، ولي هنوز وزن لازم را ندارد. اگر ما نتوانيم براي سينماي مستندمان بازاريابي بينالمللي داشته باشيم، نميتوانيم آن طوري كه لازم هست به توليد سينماي مستند شكل بدهيم و هميشه توليدكننده بخش مستند نيازمند حاميان دولتي خواهد بود. ولي اگر بتوانيم به بازار فيلم مستند به معناي بينالمللي آن شكل بدهيم، به نظرم در آن موقع فيلمسازان هم ميتوانند روي پاي خودشان بايستند و فيلم توليد كنند و محتاج حاميان دولتي نباشند. اين موضوع در ساليان اخير كه مشكلات مالي بيشتر شدهاند و در نتيجه بخش فرهنگ و بخش مستند مشكلات مالي پيدا كرده و بودجههاي آن خيلي محدود شدهاند، خودش را دارد بيشتر نشان ميدهد. در جشنوارههاي مهم، بازاريابي بسيار مهم است و اساساً بخشي از كاركرد جشنوارهها بازاريابي است. اين بخشي است كه ما هنوز در آن چندان موفق نبودهايم و بايد برايش فكری كرد.
براي مستندسازها و براي خود شما چقدر مهم است كه اولين اكرانتان در سينماحقيقت باشد؟ آیا شبکه مستند هم مهمترین فیلمهایش را از سینماحقیقت انتخاب میکند؟
براي ما به عنوان شبکه، شايد اهميتش كمتر باشد، ولي براي فيلمسازها حتماً مهم است، چون به هر حال جشنواره سينما حقيقت، جشنواره مرجع سينمای مستند است و طبعاً دوست دارند كه كارشان براي بار اول در اين جشنواره ديده بشود. كارشان در آنجا رونمايي شود و بتوانند توجه رسانهاي را نسبت به كارشان در آنجا جلب كنند. به هر حال براي مستندسازها بهنوعي سال سينمای مستند در جشنواره سينماحقيقت تعريف شده و بسياري از مستندسازهايي كه براي خود ما مستند تهيه كردهاند و ميكنند، خواستهشان از ما اين است كه اگر ممكن هست فيلمشان تا قبل از جشنواره سينماحقيقت در تلويزيون به نمايش در نيايد و بگذاريم فيلمشان اول در سینماحقیقت ديده شود و بعد از تلويزيون پخش شود. بنابراین طبيعي است كه فيلمساز مستندساز دوست دارد كه فيلمش در جشنواره سينما حقيقت رونمايي بشود.
امسال هم از شبكه مستند اثري در اين جشنواره حضور دارد؟
بستگي به هيئت انتخاب دارد. هنوز آثار برگزيده اعلام نشدهاند. تعدادي از آثار فرستاده شدهاند، ولي ما هم منتظر هستيم تا نظرشان اعلام شود.
مثل پارسال كه «آوانتاژ» را داشتيد، آيا اثر خاصي داريد كه به آن اميدوار باشيد؟
تعدادي هستند، ولي اجازه بدهيد تا زمانی که نظرهيئت انتخاب اعلام نشده است، راجع به آنها صحبت نكنيم، چون اگر ما اسم ببريم، ديگران دلخور ميشوند كه چرا از اين فيلمها اسم برده شد، ولي اسم فيلمهاي ديگران برده نشد. اجازه بدهيد نظر هيئت انتخاب معلوم شود. طبعاً مشخص خواهد شد كه آيا از شبكه مستند هم آثاري انتخاب شدهاند يا نه.
صحبت خاصي داريد كه در انتهاي گفتگو بفرماييد؟
صحبت خاصي ندارم الا اينكه اميدوارم با همكاري همه نهادهايي كه متولي سينماي مستند هستند، اعم از مرکز گسرش سينماي مستند و تجربي، شبكه مستند، حوزه هنري، سازمان اوج، همكاران ما در شبكههاي استاني و… شاهد رشد بيش از پيش سينماي مستند باشيم و بتوانيم با كمك يكديگر فضايي را براي مستندسازها به وجود بياوريم كه حق سينماي مستند ادا شود و آثار سينماي مستند كه بهحق ميتوانند در حل بسياري از مسائل و موضوعاتي كه در حال حاضر در جامعه ما وجود دارند، کمک کنند و بسياري از گرههاي ذهنيای را كه ممكن است نسبت به موضوعات مختلفي در ذهن مردم ما وجود داشته باشند، باز کنند، بیشتر و بهتر تولید بشوند و بركاتش به همه جامعه برسد.
منبع: ماهنامه نزدیک