پیام دهکردی: تئاتر جذاب به معنای رکاکت، ابتذال، فحشا، بیحجابی و شوخیهای جنسی نیست
پیام دهکردی گفت: ما باید هم تئاترهایی تولید کنیم که دست روی مسائل اجتماعی بگذارد و هم جذاب باشد که البته این جذاب بودن به معنای رکاکت، ابتذال، فحشا، بیحجابی و شوخیهای جنسی نیست. شما میتوانید پدیدهای را بدون رفتن به سمت این مسائل بسیار جذاب ایجاد کنید. میتوانید کمدیای بدون رکاکت ایجاد کنید؛ در این بین هم تلویزیون و هم دیگر نهادهای مرتبط باید شروع کنند به بیان آسیبهایی که وجود دارند.
به گزارش هفت راه، پیام دهکردی بازیگر و کارگردان تئاتر در گفتوگو با «فرهیختگان» اظهار داشت:بخشی از فلسفه وجودی هنر، ارائه چشمانداز است. وقتی شما به مخاطب خود چشمانداز میدهید به او امید دادهاید که مسیر را روشن ببیند؛ یعنی شما به او میگویید دو سال دیگر در این نقطه خشکسالی میشود یا به او میگویید باید برای آینده مجهز شود؛ مثل کاری که باید برای زلزله انجام دهیم.
این بازیگر تئاتر گفت: کار هنرمند ارائه چشمانداز و آگاهیبخشی است. گاهی اوقات این چشمانداز محقق نمیشود مگر اینکه سیاهی محض را به صورت مخاطب بزنید؛ یعنی آن تلخی واقعی را، آن عصاره درد را به او نشان بدهید و بگویید این درد است و چشمانداز این است. در نتیجه مخاطب از شدت این اتفاق به یک راهکار برسد؛ اما الزاما قرار نیست راهکار را همانجا بگوییم.
دهکردی عنوان کرد: این جنس از کار، خودش امیدی را ایجاد میکند و با سیاهنمایی فرق میکند یا بر طبل یأس کوبیدن نیست که فقط بگوید همینی که هست؛ هرچند شاید بخشی از آثار نمایشی ما اینگونه باشد و به سمت معناباختگی و پوچی حرکت کند، اما این مساله نمیتواند همه تئاتر باشد، چراکه تئاتر باید چشمانداز داشته باشد.
وی گفت: البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که امید واهی دادن هم همان مقدار خائنانه است که سیاهنمایی کردن. نمایش «تب سرد روی پیشانی داغ» اگرچه پایانبندیاش به نظر خنثی میآید اما گویی آدمها دوباره میخواهند تلاش کنند و با هم اختلافات و ویرانیها را برطرف کنند. در ظاهر شاید بنیانی برای بازگشت زن و شوهر وجود ندارد، اما کلیت کار میگوید میتوان آغازی دوباره داشت.
این کارگردان تئاتر کفت: بهطور کلی آثاری در تئاتر مرسوم شده که فضایی را جلوی مخاطب نمایان میکند که نه خود فرد میفهمد چیست و نه مخاطب؛ شاید هم به خاطر این است که این مدل کارها به دلیل نداشتن مابهازای واقعی در زندگی، از منظری راحتتر هستند. اینکه شما بخواهید یک درام اجتماعی بنویسید که تماشاگر بگوید مثلا این شخصیت مانند برادر من است، واقعا باید شبیه برادر او باشد و این سخت است.
وی تصریح کرد: فکر میکنم تئاتر ما باید گونههای مختلف را برای سلایق متفاوت داشته باشد، اما نه اینکه یکگونه، تصویرگر تمام تئاتر ایران باشد. امروز تئاتر ایران نیاز دارد که بیش از گذشته خودش را به مخاطب نزدیک کند و راه نزدیکی به مخاطب، درام قصهگوی از منظر اجتماعی است، یعنی یک رئالیسم اجتماعی نیاز امروز جامعه است.
دهکردی گفت: مسیری که تئاتر ما باید به سمتش برود تا اینکه جامعه را دوباره احیا کند، رئالیسم اجتماعی است؛ وگرنه همین رسانههایی که فراگیر شدهاند مانند دنیای مجازی بیداد میکنند و برای مردم تئاتر، سینما، کتاب، کنسرت و… هستند و این یعنی آغاز انحطاط یک جامعه است.
دهکردی اظهار داشت: اکنون درست است که شبی 100 نمایش اجرا میشود و خدا را شکر کمیت اینقدر بالا رفته است، اما آیا آثار ماندگاری که مدتها در ذهن مردم باقی بماند هم داریم؟ آیا ما توانستهایم خوراکی مناسب و جذاب در مقابل این همه هجمه سنگین خلق کنیم؟ چگونه میشود سبک زندگی فرد هنرمند مانند مردم عام باشد و صبح تا شب هم در تلگرام و اینستاگرام باشد و بعد هم بتواند نمایشنامه منحصربهفرد تولید کند؛ هنرمند نمیتواند مانند مردم عام باشد؛ هنرمند باید مطالعه و پژوهش کند و سبک زندگی یگانهای داشته باشد.
وی گفت: ما باید هم تئاترهایی تولید کنیم که دست روی مسائل اجتماعی بگذارد و هم جذاب باشد که البته این جذاب بودن به معنای رکاکت، ابتذال، فحشا، بیحجابی و شوخیهای جنسی نیست. شما میتوانید پدیدهای را بدون رفتن به سمت این مسائل بسیار جذاب ایجاد کنید. میتوانید کمدیای بدون رکاکت ایجاد کنید؛ در این بین هم تلویزیون و هم دیگر نهادهای مرتبط باید شروع کنند به بیان آسیبهایی که وجود دارند.
دهکردی گفت: تماشاخانههای خصوصی بد نیستند، اما اینکه تئاتر یک کشور به این سمت برود که بزرگترین و صاحبسبکترین کارگردانان و بازیگران در دامی بیفتند که هرکسی را صرفا برای استفاده ابزاری بخواهند، دیگر چیزی از تئاتر باقی نمیماند. من خوب خاطرم هست که در همین کشور آدمها میآمدند که تئاتر فلان کارگردان را ببینند، اما الان منِ پیام دهکردی هم اگر بخواهم کار کنم باید بروم یکی را بیاورم که برایم بفروشد.
این بازیگر تئاتر اظهار داشت: ما باید بدانیم کشور ما دو جنگ جدی دارد؛ یک جنگ، جنگ نظامی است که خدا را شکر آنقدر قدرتمند هستیم که هیچکس جرات نمیکند اقدامی علیه ما بکند، اما در جنگ دوم، یعنی فرهنگ و هنر درست در نقطه مقابل قدرت نظامی و امنیتی هستیم؛ متاسفانه هیچ قدرتی نداریم و این واقعیت است. مسئولان ما باید از خواب غفلت بیدار شوند و متوجه شوند که اگر میخواهیم به جای برسیم که بگوییم ما بهترین هستیم و فرهنگمان خوب است، باید کارگروههای مناسب شکل بگیرد و اندکی سختگیری کنیم. باید به هنرمند سختگیری کنیم، وگرنه این آفت و آسیب و فسادهای اقتصادی به شکلی دیگر در فرهنگمان رسوخ میکند.
وی گفت: متاسفانه نظارتی که ما داریم در حد این است که این کلمه را بگو یا نگو. تئاتر ایران اتاق فکر منسجمی ندارد که بنشینند و فکر کند این مسیر چه چیزهایی نیاز دارد. این مسیر باید دراماتورژی شود. به همین دلیل است که میگویم درام اجتماعی به درد ما میخورد. باید تعدادی صاحبنظر و آدمهای استخوان خردکرده تئاتر دور هم جمع شوند تا چشماندازی حداقل 10 ساله برای آن بنویسند.
دهکردی گفت: باید قبول کنیم که فرهنگ مانند اقتصاد نیست. من اگر در اقتصاد پول کم بیاورم زنگ میزنم از شما قرض میگیرم، اما اگر در فرهنگ کسری بیاورم نمیتوانم بروم قرض کنم؛ نیست، وجود ندارد؛ 30 سال طول میکشد.
وی عنوان کرد: در این دوران بزنگاه، نخست باید دوران گذار تلخ تئاتر ایران را درک کنیم و دوم اینکه تئاتر ایران باید به تودههای مردم نزدیک شود. به نظر من بخش اندیشگی تئاتر نباید مورد غفلت قرار بگیرد. باید همهجانبه همه ما از تئاتر حمایت کنیم تا دورانگذار سپری شود.