خط خنجر «ابوطلحه بلژیکی» بر گلوی «حاج موسی»!
نیما حامی
حاتمی کیا در «به وقت شام» دو گروه داعشی را به تصویر می کشد: مجاهدین و تبلیغاتچیها. جهادیها قمهکش و تفنگ به دستند و تبلیغاتیها هفتتیرکش و دوربین به دست. مهم ترین تبلیغاتچی فیلم یک اروپایی به نام ابوطلحه بلژیکی است که وظیفه دارد از جنایات داعش حماسه بسازد و ضعف ایرانیها و دیگر مدافعان در برابر نیروهای ابوعمر شیشانی را پروپاگاندا کند.
ابوطلحه اما در ایران هم همکارانی دارد که به او کمک میکنند. تبلیغاتچیهای داعش در ایران هرچه نسبت به ناموس ایرانی بی توجهاند نمایش هیولاهای داعشی روی اعصاب شان است و هرچه نسبت به شیوخ شکمباره و بیشرف حاشیه خلیج فارس غیرتمندند و برایش گلو پاره میکنند نسبت به میهن خود بی خیال و سادهاندیشند و برای هر دشمنی آغوش باز میکنند.
برای شاخه ایرانی ابوطلحه که تا دیروز قیصر را به عنوان نمونه درخشان سینمای رژیم پهلوی ستایش می کردند، حضور یک قهرمان با غیرت در #لاتاری که از وطن و ناموس خود دفاع می کند قابل درک نیست.
برای آنها انتقام از شیخِ زنباره عرب در تضاد و تزاحم با منافع ملی است اما آن روزی که فیلم های سیاه نئورئالیستی با ارائه تصویری عقبافتاده و بیمار و مفلوک و نکبت زده و دروغگو از وطن، جایزه چوب خشک طلایی را از جشنواره کوفتآباد فلان کشور بلوک شرق میگیرد، جشن ملی می گیرند. شاید برای آنها مفهوم وطن، با دم تکان دادن فلان کارگردانِ خیلی جهان وطن برای دختر امیر قطر یا یک امیرنشین دیگر تغییر میکند.
شاید آنها فکر میکنند عملیات ترورویستی داعش در قلب تهران، تهدیدهای نظامی مستمر و فریب و اغوای دختران ایرانی را باید با لبخند و مذاکره حل کرد و در برابر این همه تهدید و بیناموسی حتی اجازه تصور و تخیل قدرتمند بودن و مقاومت را نداریم!
همکاران ابوطلحه لزوما ریش بلند رنگی ندارند و برای تلویزیون خلافت ابوبکر بغدادی، خیمهشببازی زنده نمی سازند و دکوپاژ و میزانسن سر بریدن زندانیان داعش در آمفی تئاتر پالمیرا را نمی نویسند، آنها ممکن است در همین رسانه ملی خودمان مجری و منتقد برنامه هفت باشند. نمونه توییتری آنها نیز به تعداد کافی و در رنگها و شکلهای مختلف موجود است.
شاخه سینمایی تبلیغاتچیهای داعش تا دیروز همه را دعوت به نگاه فرمالیستی به فیلمها میکرد و هرگونه نقد محتوایی را مضمونزدگی می نامید و با چماق «توهم توطئه» به هر دیدگاه انتقادیِ ناظر بر محتوای واضح و آشکار آنارشیستی و پوچ فیلمها حمله میکرد حالا از فرم نوی مهدویان در فیلمهایش هیچ نمیبیند و فقط و فقط به محتوای فیلم که از سر اتفاق با بیغیرتی و بیبتگی آنها در تضاد است می تازند.
چهقدر حاتمی کیا درست نشان داده بود که شاخه تبلیغات داعش ریشه در اروپا و تفکر ابزورد دارد. ریشه در همان شهرهای همیشه ابری دارد که «ر» را «ق» تلفظ میکنند.
حالا همانها که در خلوتشان فیلم هندی میبینند و با قهرمانهای پوشالی و پهلوانپنبههای باسمهای به وجد میآیند، قهرمان بومی را که برای وطن، ناموس و غیرت، انسانیت و اعتقادات خود دل به خطر میزند تاب نمیآورند. به قول منتقد سری جدید برنامه هفت: «چه فرقی می کند؟ حالا گیرم این وسط به دخترانی تعدی شده که شده…».
در روزهایی که سعودی ها انیمیشن فتح تهران را منتشر میکنند، همکاران ابوطلحه بلژیکی منافع ملی را آنقدر تنگ می کنند که انتقام از یک شیخ عرب روی پرده سینما شبهروشنفکر توییتری را اذیت میکنند.