لطفا در فیلمهای ملی بازی نکنید!
رضا کردلو
نه این جشنواره، که چند جشنواره اخیر ثابت کرده است بازی کردن در فیلمهای مردم پسند و ملی عواقب سختی دارد. بایکوت، کنار گذاشته شدن و مورد تخریب قرار گرفتن از سوی جریانی خاص. بازیگران زیادی شاهد این مدعا هستند، اما گاهی اوقات یک بازیگر آن قدر میدرخشد که نمیشود نادیدهاش گرفت. حتی اگر جشن خانه سینمای سال 93 با داوریهای جهت دارش بازیهای دلنشین #بابک_حمیدیان را در «چ» و «روز رستاخیز» را نبیند، کارگردانها نمیتوانند او را نادیده بگیرند. او هرسال از پرکارهای سینمای ایران است و با بازیهای توانمندش قوت و غنای فیلمهای روی پرده است.
از روزی که در «مزرعه پدری» دیده شد تا چندی بعد از آن که در «قدمگاه» درخشید. در «چ»، «روز رستاخیز» و «بادیگارد» نقطه عطف فعالیت سینمایی خود رسید. در جشنواره اخیر نیز با حضور در چهار فیلم سینمایی از فیلمهای حاضر در بخش مسابقه، نشان داد، روند رو به جلواش در بازیگری را ادامه میدهد.
بابک حمیدیان اما از آنهایی نبود که برای بازی در فیلمهای ملی و مهم از کسی یا جریانی بترسد. حتی وقتی که در جشن خانه سینما به بازیهای خوبش بی محلی شد، اعتراض خاصی نکرد. گفت که عادت کرده است به دیده نشدن. او البته از تخریبها هم نمیترسید. چون کارش را بلد بود. در مصاحبهای علیه جریان دیکتاتور مئاب شبه روشنفکری گفته بود:
«بنده به صراحت میگویم که از طرف جماعت روشنفکر هدف نقد قرار گرفتهام. در حال حاضر کارگردانهای عزیز کشورمان، همه بازیگران را عمیقأ میشناسند اما متأسفانه ۹۵ درصد تصمیمگیری بر عهده هیئت و دستیاران کارگردانی است و این موضوع با قدرت، تصمیم و نظر کارگردان را تغییر میدهند. البته میدانم که به خاطر این حرفها، باید منتظر تماس و ارتباط عدهای با خودم باشم اما من این موضوع را پس از این در هر کجا که با من صحبت شود عنوان میکنم تا بدانند فلان دستیار به دلیل مشکل با من مانع از حضورم در فلان فیلم میشود، اینها انتقادهای احمقانه جماعت روشنفکر علیه من است.»
او حتی خاطرهای را در این گفتگو یادآور شده بود: «رضا کاهانی به خاطر اینکه مرا برای بازیگری در فیلمش انتخاب کرده، مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت، زیرا من در فیلم «چ» بازی کردم.»
حمیدیان بعد از این حرفها البته قرص و محکمتر پای فرماندۀ شهید دستمال سرخها ایستاد، پای دانشمند هستهای «بادیگارد» ایستاد و با حضورش در «به وقت شام» نشان داد به فرازی از عرفان سینمایی رسیده است که پای شهید امنیت و مدافع حرم هم بایستد. بازی او در «سرو زیر آب» هم دیدنی است. خلاصه بابک حمیدیان علیرغم همۀ هزینههایی که برایش به وجود آوردند، پای سینمای ملی و مردمی ایستاد. حتی اگر جشنواره فجر یا جشنهای محفلی سینماچیهای سفارتی او را نادیده بگیرند.
بابک حمیدیان البته فقط یک نمونه است. نمونهای موفق که با وجود تمام مخالفتها و تقابلهای جشنوارهای، استوار مسیر مقبولیت و محبوبیت را دنبال میکند.
امسال اما اتفاق عجیب داوریها برای بازیگران دیگری که حضوری پر رنگ در آثار ملی و مردمی داشتهاند، سوال برانگیز است. #هادی_حجازیفر دیده نشده است، همانطور که #جواد_عزتی دیده نشد، همان طور که #مهدی_پاکدل دیده نشد و همانطور که به بازی خوب #ساعد_سهیلی توجهی نشد.
انگار بیتوجهی به بازیگرانی که با بازی در پرمخاطبترین فیلمهای جشنواره اقبال مردمی را جلب کردهاند، تنبیهی برای آینده آنهاست. اینکه دیگر در فیلمهای ملی و پرمخاطب بازی نکنند. شاید این کارها را میکنند که هادی حجازیفر آخرین بارش باشد که در آثاری با مضمون ملی بازی کند، یا به جواد عزتی بیمحلی میکنند بلکه دیگر سمت سینمای پرمخاطب و قهرمان محور نرود. احتمالا بازی مهدی پاکدل را هم به همین جهت نادیده گرفتهاند که جای یک «رزمنده» بوده و در فیلم دیگر لباس «آتش نشان» پوشیده است.
آخر این چه جشنوارۀ فجری است که هرکه با مارک کمترین نام و نشانی از فجر و در فیلمی با نگاه مضمونی متناسب با فجر در آن حاضر میشود، بایکوت و سانسور میشود. ندیدن جواد عزتی در نامزدهای مکمل مرد بهت برانگیز است. همانطور که نادیده گرفتن مهدی پاکدل و ساعد سهیلی. و عجیبتر اینکه حضور خیره کننده هادی حجازیفر پس از سه سال در جشنوارههای 94، 95 و 96 هم دیده نشده است.
بدا به حال #مغزهای_کوچک_زنگ_زده_ای که قدر بازیگران سینمای ملی را نداند.