تعریف رهبری از سکانس دوپینگ روحی هما برای نقی / نگرانی سردار سلیمانی برای پایان پایتخت 5

سیروس مقدم در گفت‌وگو با روزنامه جام جم به انتقادات پاسخ داد.

وی گفت: در پایتخت 3 به این فکر کردیم مازندران به چه چیز مشهور است. تصمیم گرفتیم این بار وارد عرصه ورزش کشتی شویم و در کنارش به محیط زیست هم ورود پیدا کنیم که باید مانع از بین رفتن جنگل و گونه‌های جانوری شویم.

🔸حضرت آقا در بیمارستان زمان قابل توجهی درباره ارزش‌های پایتخت صحبت کردند که در آرشیو هم موجود است. دلم با حرف‌های ایشان قرص شد که رهبر مملکت سریال را دیده و نقادانه از آن تعریف می‌کند. جالب است برایتان بگویم حضرت آقا از سکانس دوپینگ روحی هما برای نقی تعریف کردند که این صحنه تاثیرگذار بود.

🔹پایتخت 5 قرار بود یک فیلم سینمایی باشد. نقی و خانواده‌اش برای حل معضلات زندگی به ترکیه می‌روند تا از آنجا لباس بیاورند و بعد سوار بالن می‌شوند و درگیر حادثه‌ای که سر از سوریه و داعش در می‌آورند. در نهایت که پای ناموس و وطن می‌آید، دفاع می‌کنند و قهرمان بیرون می‌آیند. اما سازمان به ما گفت این قصه قابلیت سریال شدن را دارد. به سازمان اوج پیشنهاد شد. مدیران اوج هم گفتند از این کار حمایت می‌کنند، زیرا موضوع پایتخت 5 از اولویت‌های آنها بوده ضمن این‌که دستشان برای دادن امکانات باز است.

🔸در جایی خواندم اگر اوج هیچ دخالتی نداشته و اعمال نظر نکرده، پس چرا سرمایه‌گذاری کرده است؟ این طور نیست؛ ما فضاشناسی از داعش و سوریه را از اوج به دست آوردیم. به ما صد فیلم مستند در این باره نشان دادند که حتی بعضی از آنها پخش نشده است.

🔹هر قصه نیاز به لوکیشن دارد و نمی‌توانیم در خلأ سریال بسازیم. در پایتخت 2 ما به سراغ خلیج فارس و قشم رفتیم. البته هدف این نبود که جاذبه‌های توریستی خلیج فارس را نشان بدهیم، اما در کنار قصه این جاذبه‌ها را هم به تصویر کشیدیم. برای ساخت پایتخت 5 باید به کشور دیگری می‌رفتیم و خانواده نقی در اثر حادثه‌ای سقوط می‌کردند و از آنجا وارد سوریه شده و با داعش رو‌به‌رو می‌شدند.

🔸دلیل دیگری که ما ترکیه را انتخاب کردیم این بود که جشنواره بالن سواری در سه کشور برگزار می‌شود که ترکیه یکی از این کشورهاست. ما چطور جاذبه‌های تصویری را نشان دادیم در حالی که قبل از رفتن یکی از همکاران ارسطو از ترکیه با او تماس می‌گیرد و می‌گوید لباس‌هایت را دزدیده‌اند یا خلبان در هواپیما می‌گوید به دلیل بمبگذاری در فرودگاه استانبول در شهر دیگری می‌نشینیم. آیا اینها یعنی جاذبه تصویری؟! در ایام عید خبری منتشر شد که 700هزار ایرانی در نوبت رفتن به ترکیه بودند. مگر پایتخت این جاذبه را به وجود آورده بود، در حالی که هنوز پخش آن آغاز نشده بود.

🔹وقتی ما کارمان را در ترکیه شروع کردیم کسانی که جذب جم شده بودند و بعد از همکاری با این شبکه به فلاکت افتادند، مرتب اصرار داشتند که با ما ملاقات داشته باشند، اما خانم غفوری بشدت مراقبت کردند و با این که این افراد ساعت‌ها بیرون از هتل ایستادند اجازه ورود ندادند. حتی صحنه‌هایی که با هلی‌شات گرفتیم، من به دوستان تاکید کردم هلی‌شات برای دفتر جم نباشد. چون در آن مقطع کسانی که در این شبکه کار می‌کردند، بیکار شده بودند، حتی یکی از کارگردانان ساعت‌ها التماس کرد بچه‌های ما را ببیند و درخواست پول هم داشت، اما این اتفاق نیفتاد. جالب است همین کارگردان شیطنت کرد. حال شاید این خانم هنرور به مدت کوتاه کار اداری در یکی از شعبات جم کرده باشد که ما بی‌خبر بودیم. متاسفانه کسی این شیطنت را کرد که الان از سرخورده‌های جم است و به فلاکت رسیده.

🔸واقعیت این است که خیلی از ما اگر انقلاب اتفاق نمی‌افتاد و اگر فضای فرهنگی مملکت عوض نمی‌شد با این شرایط و نگاه‌هایمان به درد سینما و تلویزیون قبل از انقلاب نمی‌خوردیم. انقلاب باعث شد کسانی که استعداد دارند، جهش کنند و بی‌استعدادها هم بروند.

🔹نظر سردار قاسم سلیمانی در خصوص ساخت «پایتخت 5» مثبت بود و فقط یک نگرانی داشتند که انتهای قصه چه می‌شود که ما گفتیم خانواده نقی با رشادت و جانفشانی خودشان را از مهلکه جنگ نجات می‌دهند و در نهایت یک بالگرد سوری این خانواده را از مخصمه نجات می‌دهد. یک صبح زود خدمت‌شان رسیدیم، زیرا می‌خواستند سرشان خلوت‌تر باشد و مفصل صحبت کنند. من از فحوای کلامشان متوجه شدم پایتخت‌های دیگر را هم دیده‌اند. ایشان نظراتی داشتند که به حق هم درست بود. ضمن این‌که به ما مشاورانی برای کار معرفی کردند و فقط نگران فینال قصه بودند. بارها من و محسن تنابنده جلسات مفصلی با رده‌های بالای عملیات سوریه داشتیم و پای خاطرات آنها نشستیم و نوشتیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 4 =

دکمه بازگشت به بالا