محسن یزدی: حجم عظیمی از فیلم‌ درباره سوریه آرشیو شده است

بیش از 6 سال از حضور مستشاری ایران در سوریه برای کمک به دولت قانونی سوریه و مقابله با گروهک‌های تکفیری تروریستی می‌گذرد. در 6 سال حضور ایران در سوریه و عراق، نزدیک 2000 شهید داده‌ایم، اما هنوز درباره نفس این حضور در داخل کشورمان نداهایی شنیده می‌شود و شبهاتی وجود دارد که با این حال سیستم فرهنگی کشور هنوز آن واکنش به موقع و به‌هنگام را در این باره از خود نشان نداده است.

در حوزه‌هایی مثل شعر، حضور شاعران خوب و قوی است. شعرا در صف مقدم واکنش به مسائل سوریه و موضوع مدافعان حرم هستند. در عرصه داستان و موسیقی آثاری تولید شده امیدوارکننده است. در عرصه فیلم و تصویر مستندسازان پیشگام این حرکت بوده‌اند و تاکنون تعداد زیادی از مستندسازان کشورمان در سوریه و عراق، آثار مناسبی تولید کرده‌اند. عکاسان نیز از این سهم بی‌نصیب نمانده‌اند و با تصاویرشان حضور خود را اعلام کرده‌اند.

در این میان فیلمسازان سهم کمتری داشته‌اند. تاکنون چهار فیلم سینمایی مستقل درباره سوریه ساخته شده که آخرین آنها «به وقت شام» بود که در جشنواره اخیر به نمایش درآمد. در عرصه سریال نیز کاملا دستمان خالی است.

حال باید پرسید که در سوریه بعد از داعش ما باید چه کنیم؟ روزی حضور نظامی تمام خواهد شد و ما باید دستاورد 6 سال حضور را برداشت کنیم. هنوز یادمان نرفته در بوسنی چه کردیم و بعد از جنگ به امان خدا رها کردیم و آمدیم و عربستان شد صحنه گردان فعالیت‌های دینی و فرهنگی.

در گفت‌وگوی سوم این پرونده سراغ «محسن یزدی» مدیر مرکز مستند حوزۀ هنری رفتیم. وی که قبل از کار مستند سال‌ها روزنامه‌نگاری و خبرنگاری کرده با ایجاد مرکز مستند حوزه هنری تحولی در عرصه مستند ایجاد کرد و در همان سال اول حضورش مستندهای ساخت حوزه در جشنواره‌های داخلی و خارجی درخشیدند.

وی در این گفت‌‌وگو به شدت از ایجاد انحصار و مانع‌تراشی برای مستندسازان و عدم اقناع مخاطب داخلی به واسطه فضای تنگ و آنچه وی «ممیزی اداری» می‌خواند گله کرده و معتقد است حتی می‌توان فضای بازی در این عرصه با حضور مخالفان و موافقان ایجاد کرد آن وقت است که صدای حق جمهوری اسلامی دراین عرصه دیده خواهد شد.

*در میدان قوی هستیم و در رسانه ضعیف 

6 سال حضور مستشاری در دو کشور عراق و سوریه چه اورده‌ای از بُعد فرهنگی برایمان داشته است؟

راستش ما همیشه در میدان قوی بودیم و در رسانه و تبلیغات ضعیف. جالب اینکه امام در وصیت نامه شان هم دارند که ما از لحاظ تبلیغات ضعیف هستیم. رهبری هم همین مورد را گفته اند. البته تبلیغات به معنای بیان دستاوردها و بیان کارهایی که کرده ایم. اهل فن می دانند که ایران در منطقه یک قدرت است و تا ایران نخواهد اتفاقی در منطقه نمی افتد اما این قدرت نمود رسانه ای برای مردم ندارد و گاهی برخی ها فکر می کنند که صحبت از قدرت ایران یک بلوف است. به نظر من اگرچه ما در میدان قوی هستیم و در رسانه ضعیف، یک علتش این است کسانی که در میدان هستند در رسانه هم هستند. طبعاً تخصص آنها چیز دیگری است و حضور آنها باعث می شود رسانه نه تنها قوی نشود بلکه ضعیف تر هم بشود. دوم اینکه کارِ رسانه را بلد نیستیم. ما مدتهاست به یک لحن عادت کردیم و درآمدن از این لحن برای عده ای سخت است. یعنی هنوز می خواهیم با ادبیات 30 سال پیش با مردم حرف بزنیم.

معتقدم باید نسلی از مدیران تغییر کنند تا این اتفاق بیفتد. الان هم دارد رخ می دهد و نسل جدید وارد کار می‌شود که جسارت، سواد، شجاعت، درک و گاهی تقوایش هم بیشتر است. ما در سوریه به لحاظ میدانی درخشان و به لحاظ رسانه ای خیلی ضعیف بوده ایم چون اساسا اطلاع رسانی ما اَلکن است. به همین خاطر است که نمی توانیم سوال مردم را هم جواب بدهیم. مثلاً طوری از آزادسازی حلب صحبت می‌کنیم که انگار خرمشهر آزاد شده است؛ البته ارزش آن خیلی زیاد است اما مخاطب متوجه نمی شود ارزشِ آزادسازی حلب چیست چون اطلاعاتی در این باره ندارد.

اگرچه ما در میدان قوی هستیم و در رسانه ضعیف، یک علتش این است کسانی که در میدان هستند در رسانه هم هستند. طبعاً تخصص آنها چیز دیگری است و حضور آنها باعث می شود رسانه نه تنها قوی نشود بلکه ضعیف تر هم بشود

ما با حجمی از تولیدات مستند در حوزۀ عراق و سوریه روبرو هستیم که عمدتاً ضعیف هستند. تک و توکی که قوی است هم وجه اطلاع رسانی را ندارد. یک دوربین است دنبالِ رزمنده می دود که یک تیری می خورد و می افتد و بعد تمام می شود.

*رهبری برای تسهیل کار فرهنگی در سوریه تذکر دادند

ما الان در سوریه حضوری مستشاری قانونی داریم یعنی دستمان باز است که نیروی فرهنگی ببریم، مستندساز ببریم، عکاس و روایت گر ببریم، چرا این اتفاقات نیفتاده است؟

یکی این است که مانع تراشی ها و محدودیت ها برای هنرمندان و رسانه ای ها زیاد زیاد ایجاد می شود. اخیراً آنقدر بچه‌های فیلمساز اعتراض کردند که خود آقا صحبتی کردند که فضای کار در سوریه هموارتر شود؛ در دیدار رهبر انقلاب یکی از مستندسازان سوریه به رهبر انقلاب گفت ما نمی توانیم در سوریه درست کار کنیم با آقا درد و دل کرد یک نامه‌ای هم به آقا داد که رهبر انقلاب آنجا گفتند من تذکر داده‌ام. خود فیلمساز برای من تعریف می کرد من دو روز بعد از دیدار رهبری جلسه‌ای با سردار سلیمانی در بحث سوریه داشتم. این یعنی بحث رسانه در سوریه چقدر برای رهبری مهم است.

می‌گویند اینجا نمی شود بروید، آنجا نمی شود رفت، اینکه الان ساخته شده امکان پخش ندارید و… الان بعضی از مراکز مستندسازی تعداد زیادی مستند دارند که اجازۀ پخش ندارد.

چه کسی اجازه نمی دهد؟

بالاخره مدیران میدانی تشخیص شان است که این مدل عمل شود، آنها تشخیص شان است و به وظیفه شان عمل می کنند، یک نفر باید وسط باشد که‌ هم نیروهای میدانی ها و همفیلم سازان به او اعتماد داشته باشند. یک حلقۀ مفقوده در این وسط وجود دارد.

نکتۀ بعدی پخش است. ما الان مستند ساختیم کجا پخش می شود؟ بالاخره ما در مستندهای مقاومت یک تعداد کارهایی داریم که خوب هستند. در سیستم پخش هم مساله داریم و کارها دیده نمی شود.

*مستند برای تلویزیون اهمیتی ندارد

 منظور شما از پخش تلویزیون است؟

قاعدتاً در مستند مهمترین پخش تلویزیون است. مستند در تلویزیون درست دیده نمی‌شود. یک زمانی بحث ما تولید بود که آیا ما فیلمساز داریم؟ خب می‌بینیم که فیلمساز داریم و در تولید به یک تعادلی می رسیم ولی حالا به دیوار پخش رسیدیم. وقتی شما بخواهید مخاطب را اقناع کنید باید این مستندها درست پخش شود. همان مستندهای خوب هم درست پخش نمی شود! کلا مستند برای تلویزیون اهمیتی ندارد.

 در دیدار رهبر انقلاب یکی از مستندسازان سوریه به رهبر انقلاب گفت ما نمی توانیم در سوریه درست کار کنیم با آقا درد و دل کرد یک نامه‌ای هم به آقا داد که رهبر انقلاب آنجا گفتند من تذکر داده‌ام. خود فیلمساز برای من تعریف می کرد من دو روز بعد از دیدار رهبری جلسه‌ای با سردار سلیمانی در بحث سوریه داشتم. این یعنی بحث رسانه در سوریه چقدر برای رهبری مهم است.

شبکه مستند نتوانسته این خلاء را پر کند؟

 تا حدودی توانسته البته. از زمان مدیریت تاجیک شبکه مستند جایگاه خوبی پیدا کرد الان هم سلیم غفوری شبکه را ارتقاء داده و ارتباطش با مستندسازان خیلی خوب است ولی به هر حال مستند شبکۀ اصلی نیست. شما دارید از مخاطب صحبت می کنید. وقتی بنا دارید مخاطب چیزی را ببیند باید در شبکه و ساعت خوب پخش شود. یک سریال درجه2 با تبلیغ و ساعت خوب پخش و بازپخش دیده می‌شود. همین مستند «خارج از دید» که آقای نقویان ساخته است را شما ببیند که در پخش چه بلایی سرش آمد. مگر نقویان مستندساز ضعیفی است؟ مگر موضوع ضعیف است؟ ولی یا پخش نمی شود یا ناقص پخش می شود. یا تلویزیون جسارتِ پخش آن را ندارد یا در پروسۀ پخش حذف می شود یعنی دیده نمی شود. مستند رضاخان ما هم تا نیمه خوب پخش شد ولی بعد همین بلا سرش آمد در صورتیکه هم موضوع اش بکر بود و هم ساختش خوب بود.

*باید برای مردم توضیح داده شود که ما در سوریه چه می‌کنیم

اینکه بخشی از جامعۀ ما از حضورمان در سوریه اقناع نشده است به خاطر دلایلی است که شما گفتید؟

مثلاً شما می خواهید به مردم بگویید روغن پالم سرطان زاست، چگونه می گویید؟ باید اطلاع رسانی کنید دیگر. همه در حرف می توانند خوب صحبت کنند ولی وقتی به عمل می رسد این عمل یک اقتضائاتی دارد که باید آن را رعایت کرد. کمااینکه مثلا مردم سالاری برای ما اقتضائاتی داشت و ما اقتضائات آن را پذیرفتیم، معایب آن را هم پذیرفتیم چون سرجمع آن به نفع ماست. اطلاع رسانی درست و اقناع مخاطب هم اقتضائاتی دارد که ممکن است گاهی برای ما طبعاتی داشته باشد اما سرجمع آن کاملا به نفع ماست.

شما می خواهید بگویید ما در سوریه حضور نظامی داریم. باید برای مردم درست توضیح بدهیم که اصل ماجرا چیست. مردم که کارشناس مسائل منطقه نیستند که همه چیز را بدانند. باید برای آنها توضیح بدهیم و قانع شان کنیم. این توضیح به درستی به مردم داده نمی شود. باز داعش در این حوزه ها به داد ما رسیده است. یعنی مردم دیدند با چه وحشی هایی طرف هستند و اگر ایران وارد سوریه نمی شد اینها نزدیک مرز ما می شدند. یعنی فیلم هایی که توسط داعش منتشر شد باعث شد مردم بفهمند در سوریه چه می گذرد واِلا ما چه کاری کردیم؟ جالب است که ما برکات شهدایی مثل شهید حججی و سایر شهدای مدافعان حرم را می‌بینیم. از آن طرف هم دشمن سبب خیر شده، باقی اش چه؟ به نظر من زبان ما اَلکن است.

مسئولین فرهنگی مطلقاً از ظرفیت‌های مستندِ کشور اطلاعی ندارند

یعنی اگر ما مستندهایمان را در زمان مناسب پخش می کردیم تاثیر مثبت داشت؟

حتما تاثیر داشتً. الان یک جریان تطهیر پهلوی وجود دارد که توانسته کمی چهره آنها را اصلاح کند. شبکه های معاند خارجی این کار را با مستند انجام داده اند. البته مستند خوب و درست، مستندِ اطلاع رسان و پخش خوب. یعنی پخشی که مردم بتوانند ببینند. تمام کاری که در حوزۀ تقدیس پهلوی آن طرفی ها انجام می دهند با مستند  است. در بحث سوریه و حضور نظامی ما هم باز عمدتا ما را با مستند زدند.

من معتقدم خیلی از مسئولین فرهنگی مطلقاً از ظرفیت‌های مستندِ کشور اطلاعی ندارند. مرتب بی بی سی و من و تو را می کوبند به سر ما ولی پای کار جدی که به میان می آید هیچ کس حاضر نیست. واقعاً آن آدم 10 درصد ظرفیتِ ما را هم نمیداند. الان مسئولان تلویزیون از ظرفیت ما چه اطلاعی دارند؟

دست شما به عنوان مدیر مرکز مستند حوزه که خودتان هم در کارِ مستند بودید برای فعالیت در این حوزه باز است؟

البته ما به جهت اینکه سازمان اوج، افق و روایت فتح در حوزۀ میدانی در سوریه کار می کردند خیلی میدانی کار نکردیم و یک کار داشتیم که یک مقدار اجتماعی تر بود و به جنگ می پرداخت. منظورم مستند A157 است که خسارت های جنگ در کمپ آواره ها را نشان می داد. البته یک کاری داریم انجام می دهیم مجموعۀ مستند آرشیویِ خیلی خوبی است که راجع به سوریه اطلاع رسانی می کند که از ابتدا در سوریه چه اتفاقی افتاده است.

خیلی از مسئولین فرهنگی مطلقاً از ظرفیت‌های مستندِ کشور اطلاعی ندارند. مرتب بی بی سی و من و تو را می کوبند به سر ما ولی پای کار جدی که به میان می آید هیچ کس حاضر نیست. واقعاً آن آدم 10 درصد ظرفیتِ ما را هم نمیداند. الان مسئولان تلویزیون از ظرفیت ما چه اطلاعی دارند؟

شما چرا میدانی کار نکردید؟

عرض کردم مراکز دیگر دارند این کار را می کنند.

یعنی حضور آنها کافی بوده؟

به لحاظ تعداد بله. الان روایت فتح و اوج و افق در میدان سوریه فعالند ما به جهت اینکه بودجه مان محدود است گفتیم وجه دیگر آن را انجام بدهیم.

*مستند A157 مخاطب خاکستری را جذب کرد

البته A157 مستند اقناعی نبود؟

راجع به سوریه بود، بالاخره همان مستند هم مستندی است که در مخاطب خاکستری، بازخوردِ خیلی عالی داشت. در رونمایی مستند A157 یکی از سینمایی هایی که ظاهراً خیلی با این مسایل میانه ای ندارد گفت ما وقتی این مستند را می بینیم باید بگوییم دست مریزاد به پاسدارانی که دارند خارج از مرز ما می جنگند. خیلی بازخوردها خوب بود یک فیلم ضدداعش است که از آن طرف حضور ما را توجیه می کند و به شکلی یک کارِ اقناعی است اما در حوزه اطلاع رسانی مستندی در دست تهیه داریم که تقریبا نیمی از آن به اتمام رسیده است.

البته ما شبکه افق را داریم که به اصطلاح دست خودمان است؟

الان ما که با شبکه افق و مستند مشکلی نداریم. من تلویزیون را به شکل کلی مطرح می کنم. مساله سوریه یکی از مسایل اصلی ماست. باید اینطوری به آن نگاه شود ولی علیرغم سروصدای زیاد فقط در حد رفع تکلیف است.

راه دیگری نیست که این مساله، مسالۀ اساسی مردم شود؟

کارِ رسانه ای درست باید انجام شود. مردم باید قانع شوند که مساله سوریه برای ایران مهم است.

در سیستم فرهنگی ما وزارت ارشاد و حوزه هنری با کلی ساختار در سراسر کشور وجود دارد. اینها چه نقشی دارند در این ماجرا؟

باز همۀ اینها کارِ رسانه ای است. ما اگر بخواهیم کارِ اطلاع رسانی اقناعی کنیم از نشست های داخل مسجد گرفته تا مدرسه و دانشگاه نشست های علمی همۀ اینها به نوعی کارِ رسانه ای برای اقناع مخاطب است، البته همۀ اینها می تواند باشد اما هیچ کدام بُرد تلویزیون را ندارد.

*باید میان نیروی نظامی و نیروی رسانه‌ای تعادل برقرار شود

تجربۀ تلخ به نام بوسنی جلوی چشم ماست زمانی که تمام درها به روی بوسنی بسته شده ایران رفت و اقداماتی را انجام داد و بعد از اتمام جنگ ما آمدیم و صحنه را به عربستان و دیگر کشورها واگذار کردیم. الان در سوریه باید چه کنیم که این اتفاق رخ ندهد؟

باید اول تکلیف خودمان را مشخص کنیم. به هر حال ما یک کسی را باید بگذاریم که تخصص رسانه ای داشته باشد و بشود به او اعتماد کرد. وقتی هم که قرار است به یک نفر اعتماد کنند یک ذره بین با قطر سه متر دست شان می گیرند و بالا سر طرف می ایستند. هر کسی ممکن است در کارش اشکال داشته باشد. باید پدرانه اعتماد کنیم. آدم هایی که در سوریه هستند و دارند خوب کار می کنند و میدان را به نفع ما برگردانند آدمهایی هستند که تخصص شان حفظ اطلاعات است و نظامی اند. در کنار اینها آدم هایی باید باشند که تخصص شان انتشار اطلاعات است و این تعادل باید برقرار شود، شما ممکن است یک چیز عادی را به آن نظامی بگویید و او بگوید این را منتشر نکن یا آنطوری منتشر کن. یک نفر آدم متخصص رسانه باید باشد که به او اعتماد کنند و آن شخص آزادانه کار بکند.

*«این به صلاح نیست» را کسانی تشخصی می‌دهند که صلاحیت رسانه ندارند

در سال ابتدایی می گفتیم نگوییم ما در سوریه هستیم. قبلش آقا در نماز جمعه گفت هر کشوری اسرائیل را بزند ما به آن کمک می کنیم. من هیچ وقت این دو تا را با هم نفهمیدم. من معتقدم «این به صلاح نیست» را آدم هایی در حوزۀ رسانه دارند تشخیص می دهند که صلاحیت این کار را ندارند. رهبری می گوید هر کسی به اسرائیل حمله کند ما کمکش می کنیم (نقل به مضمون) از این طرف ما می گوییم ما در سوریه نیستیم. بعد از بی بی سی پخش می شود که ما در سوریه هستیم. بعد فیلم سخنان فلان سردار را کنار آن می گذارند که می گویند ما مطلقاً در سوریه حضور نداریم. این که خیلی بدتر است. طبعا آن سردار هم مصلحت را می سنجد. مصلحت هم باید سنجیده شود ولی آدمی که مصلحت را می سنجد باید این کاره باشد.

*حجم عظیمی از فیلم‌ درباره سوریه آرشیو شده است

چه کسی باید تصمیم بگیرد؟

مشکل از مدیرانِ صحنه است که به کسی اعتماد نمی کنند. الان ما نباید حجمِ عظیمی از فیلم داشته باشیم که آرشیو شده باشد البته یک جاهایی توجیه دارد که آن یک بحث دیگری است.

آدم هایی که در سوریه هستند و دارند خوب کار می کنند و میدان را به نفع ما برگردانند آدمهایی هستند که تخصص شان حفظ اطلاعات است و نظامی اند. در کنار اینها آدم هایی باید باشند که تخصص شان انتشار اطلاعات است و این تعادل باید برقرار شود

همانطورکه عرض کردم این اعتماد باید همراه سعه صدر هم باشد. ما اینجا تا طرف یک سوتی می دهد همه چیز را روی سر او خراب می کنیم. باید اعتماد کنیم و آدمِ متخصص بیاوریم و به او بسپاریم که شروع به کار کردن کند.

از الان رویکرد ما در سوریه باید چه باشد؟

اطلاع رسانی اقناعی.

*چرایی حضور ما در سوریه یک جواب ساده دارد/ باید راه آن را بلد باشیم 

یعنی مستندهایی که قبلاً ساخته شده این رویکرد را نداشته؟

دارد به این سمت می رود و وجه اطلاع رسانی اش کمی پررنگ شده اما اصلا کافی نیست. شما الان باید یک پله بیایید بالاتر و از بالا نگاه بکنید که اگر ایران در سوریه حضور پیدا نمی کرد چه می شد؟ این خیلی سوال مهمی است و تمامش همین است. آیا ما فقط برای منفعت خودمان رفتیم؟ آیا ما برای شهوت‌مان رفتیم؟ ما در سوریه پول دادیم، جوان دادیم و هزینه بین المللی آن را پذیرفتیم برای چه؟ به نظرم جواب ساده ای دارد. حالا شما باید این جواب ساده را هم به مخاطب داخلی و هم به مخاطب بین المللی بگویید که غربی ها آمده بودند منطقه را بین خودشان تقسیم کنند، بعد هم نوبت ایران و کشورهای دیگر بود، می خواهند منطقه را به نفع خودشان تجزیه بکنند و بعد منافعش را ببرند مانند لیبی که انقلاب شد و اینها سوار آن شدند، همه جا جنگ داخلی ایجاد کنند تا منفعت خودشان را ببرند، اما ایران جلویشان ایستاد و نگذاشت. این را برای مخاطب بین المللی تعریف کنید بالاخره می فهمد.

*بقا و قوت جمهوری اسلامی در آزادی بیان است

به نظر شما چقدر ایجاد فضای باز می‌تواند به این فضا کمک کند؟

 ما استادِ هزینه سازی برای خودمان هستیم. معتقدم ما برحقیم و همیشه هم معتقد بودم همه می توانند بیایند حرفشان را بگویند حتی راجع به سوریه. شما باید یک برنامۀ زندۀ تلویزیونی برگزار کنید و آدم های موافق و مخالف راجع به سوریه بحث کنند، نظرشان را بگویند. از چه می ترسیم؟ مثلا من موافق حضور آدم های موافق سلطنت در برنامه های گفتگوییِ صریح تلویزیونی درباره پهلوی به صورت زنده هستم. طرفدار و منتقد رضاشاه بیایند و با هم بحث کنند. آدم های مخالف جمهوری اسلامی باید در تلویزیون در برنامه زنده حضور پیدا کنند با کارشناسان بحث کنند و آن زمان شما می فهمید حق با کیست. بعد می فهمید 4 تا آدم بیسواد که تمام هنر و سوادشان کروات شان است هیچ چیزی برای گفتن ندارند.در یک برنامه درست این کار قابل اجرا است. قسم می خورم این به نفع ماست. بقا و قوت جمهوری اسلامی در آزادی بیان این شکلی است، ما برحقیم از چه می ترسیم؟

 ما با یک نوع ممیزی در تلویزیون مواجهیم که نامش ممیزی نیست. من به آن می گویم ممیزی اداری. ممیزی واژه‌ای است، من خودم البته مدافع ممیزی هستم البته نه به این شیوه‌ پرهزینه و بی خاصیت که اجرا می‌شود. سالها بنی‌صدر در تلویزیون سانسور بود، این خیلی مضحک است از آن طرف درِ آرشیو را 4 قفله کردند و به کسانی که آرشیو می‌خواستند نمی دانند از آن طرف یکدفعه این آرشیو سر از بی بی سی و من و تو درمی آورد.

با این حساب اگر در بحث سوریه این فضا را باز می کردیم وجه اقناعی آن بیشتر بود.

بله یک قستمش این است. یک عده می گویند چرا ما سوریه رفتیم؟ سوال است دیگر. همه کسانی هم که این سئوال دارند وابسته نیستند، بعضی ها نمی خواهند بشنوند اشکالی ندارد، شما در تلویزیون برنامه زنده برگزار کنید و بهترین کارشناس‌هایتان را بیاورید، البته باید مصلحانه باشد نه یقه گیری. فلان کارشناس متخصص بحث های سوریه با مخالف بحث سوریه با هم چالش کنند و صحبت کنند، چه اشکالی دارد؟ اینجاست که سوالات مطرح و جواب داده می شود.

شما نمی توانید مردم خودتان و نسل جدیدتان را _که دهه هفتادی هستند_ قانع کنید. ما الان یک سطح بیاییم بالاتر ایران در منطقه قدرت است و آمریکا را از منطقه بیرون کرده است. کسانی که سفر خارجی رفتند می فهمند هژمونی آمریکا یعنی چه، شما چنین قدرتی را از منطقه بیرون کردید. مگر کارِ خلاف شرع کردید که آن را پنهان می کنید؟ با افتخار بگویید و جزئیاتش را بگویید و آدم ها دربارۀ آن بحث کنند.

*هزینه ممیزی اداری تلویزیون ده برابر فایده‌اش است

به نظر من ما با یک نوع ممیزی در تلویزیون مواجهیم که نامش ممیزی نیست. من به آن می گویم ممیزی اداری. ممیزی واژه‌ای است، من خودم البته مدافع ممیزی هستم البته نه به این شیوه‌ پرهزینه و بی خاصیت که اجرا می‌شود. سالها بنی‌صدر در تلویزیون سانسور بود، این خیلی مضحک است از آن طرف درِ آرشیو را 4 قفله کردند و به کسانی که آرشیو می‌خواستند نمی دانند از آن طرف یکدفعه این آرشیو سر از بی بی سی و من و تو درمی آورد. ممیزی اداری هزینه اش چند برابر این است که شما ممیزی نداشته باشید. برخی گیرشان این است که سوتی نشود که خودشان به مشکل بخورند.

جمهوری اسلامی برحق و قدرتمند است  و جمهوری اسلامی در منطقه و جهان اعتبار دارد و من با پوست و گوشتم اعتقاد دارم جمهوری اسلامی برحق است منتها یکسری آدم وجود دارند که در این میان مسئولیت دارند و فکر می کنند جمهوری اسلامی برحق نیست و می خواهند با ماست مالی و ماله کشی به آن حقانیت بدهند در صورتیکه اینها خودشان مشکل دارند نه جمهوری اسلامی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 3 =

دکمه بازگشت به بالا