جعفر پناهی را نمیشناسم/ مصاحبه با احمدینژاد را تکذیب میکنم
صبح امروز اولیور استون با حضور در سالن شماره یک پردیس چارسو (محل برگزاری سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر) به پرسشهای خبرنگاران پاسخ داد.
وی درباره حضورش در ایران گفت: به یقین میتوانم بگویم آن است که ایرانیان گرمترین میزبانان من بودند. همیشه با واکنشنهای گرم روبهرو بودم که مشوق من بودند و به من فهماندند که فیلم چگونه اثر میگذارد. در طول سالیان گذشته ده تا بیست فیلم ایرانی دیدم و البته من هزاران فیلم دیدم و نپرسید چه فیلم ایرانی دیدهام. در این جشنواره چند فیلم از جمله از کشورهای عراق و روسیه و آلمان دیدم. چون در حال ارایه فیلم خود و دریافت نقد نیستم به راحتی فیلم میبینم.
وی همانند بسیاری از میهمانان خارجی علت حضورش در ایران را ارزشهای فرهنگی ایران برشمرد و به تاریخ گذشته ایران و کوروش و داریوش اشاره کرد. وی همچنین از تمجیدهای پسرش نسبت به ایران گفت و تاکید کرد به علت مشغلههایش موفق به حضور در ایران نشده است.
استون به فیلم سد معبر در جشنواره شانگهای اشاره کرد و آن فیلم و بازی حامد بهداد را در آن فیلم ستود که صادقانه مشکلات در شهر تهران را به تصویر کشانده است. وی تاکید کرد آنچه در فیلم نشان داده می شود در تمام دنیا وجود دارد.
وی درباره اینکه آیا قصد این سفر ساختن تصویری از یکی شخصیت ایرانی است، گفت: من خودم را روزنامهنگار نمیدانم و هنرمند هستم. هر وقت از درام خسته میشوم به سمت مستند میروم و درباره رهبران واقعی فیلم میسازم همانند ماسترو، نتانیاهو، پوتین و عرفات و چاوز. فضای نیویورک شما را از مردم و واقعیت دور میکند تا مستند بسازد. برنامهای خاص برای ساختن فیلمی درباره یک رهبر ایرانی ندارم.
وی ادامه داد: قصه مصاحبه با احمدینژاد جعلی بود و نمیدانم از کجا آمده است و من این را تکذیب کنم. من آنقدر هم جاهطلب نیستم. اگر فرصتی داشته باشم و انرژی داشته باشم فیلمی درباره سیاستمداری ایرانی میسازم.
استون درباره اینکه آیا قصد ساختن فیلمی درباره سردار سلیمانی یا داعش دارد، پاسخ داد: من این ایده را دوست دارم و ایده بزرگی است؛ ولی توجه کنید جهان ما بسیار سیاسی است و این قصه اسمرار دارد. سردار سلیمانی هنوز در قید حیات است و باید دید چه پیش میآید. قصه مهمی برای جهان است و همه میخواهند بدانند چه میشود. خیلی از کشورها روایت شما را نمیپذیرند، اما شما میتوانید در ایران فیلم خودتان را بسازید.
وی درباره پناهی و حضورش در کن گفت: پناهی را خیلی نمیشناسم، اما برای یک فیلمساز تنها باید ساختن فیلم مهم باشد. برای عرضه فیلم شاید باید در جایی حاضر باشی ولی مهم فیلم ساختن است؛ اما من درباره مسایل سیاسی پناهی خبر ندارم و نمیتوانم اظهارنظر کنم.
استون درباره مسئله مطرح شده درباره کسالت بار بودن فیلمهای ایرانی که در بخش دارالفنون از قول او بیان شده بود، گفت: من به طور خاص نگفتم فیلمهای ایرانی و هندی و منظور من کلی بود. من از دیدن این مطلب تعجب کردم و منظورم فیلمهای جشنواره ای بود که روند کلی آنان کند است. من در جمع دانشجویان حرف میزدم که به آنان میگفتم بهتر است فیلمهایشان هیجانانگیز و دارای تنش و کنش باشد. شما بیلی وایلدر را میشناسید و از من انتقاد کرد که چرا سه و نیم ساعت درباره نیکسون فیلم ساختی و معلوم است که او فیلم کوتاه دوست داشت. من فیلم نیکسون را هنوز دوست دارم.
استون درباره فیلم الکساندر و رویکرد ضدایرانی آن گفت: نسخه ای از الکساندر که تبلیغ میکنم آن است که در سال 2014 منتشر شد و در آمازون دردسترس است و فروش خوبی داشته است. در نسخه اولیه با مدیریت وارنر به مشکل برخوردم که میگفتند باید سه ساعت باشد و از من خواستند صحنه های خشن و جنسی آن را کات کنم. در کار با وارنر اشتباه کردم و نوشتم و خواهم نوشت. در ایران سوءتفاهم شده است که در رویارویی داریوش سوم و اسکندر سه نبرد رخ میدهد. داریوش در سومین نبرد دچار یک حمله عصبی میشود و میدان نبرد را ترک میکند که باعث گسیختن لشکر ایران و پیروزی اسکندر میشود. اما در فیلم اسکندر به داریوش احترام میگذارد و ردایش را به او میدهد. به یاد داشته باشید داریوش بر اثر خیانت لشکریان شکست خورد. آزادی بیان و عقیده وجود دارد. در فیلم اسکندر از چیزی شبیه سازمان ملل میگوید. در فیلم نشانی از غارت و چپاول کشور ایران وجود ندارد و میخواسته خاص باشد و رفتار خاصی داشته باشد.
وی تاکید کرد: فیلم در زمان بدی اکران شد و آن هم حمله آمریکا به عراق بود.
وی افزود: شخصیت آریوبرزن سردار شجاع ایرانی در فیلم وجود نداشت اما شخصیت مشاوری در کنار داریوش وجود داشت که زیرک و خبره بود. آریوبرزن هم تنها سردار شجاع ایران نبود. تنها انتقاد بی موردی که درباره حضور من در ایران از طرف رسانههای افراطی اسراییلی بود که همانند شایعه مصاحبه من با احمدینژاد عمل کرده بودند.
استون در پاسخ به خبرنگار المیادین درباره رویدادهای یمن و فلسطین و سوریه با لحنی مملو از هیجان و خشم گفت: مستند مدیوم خوبی برای پوشش این مبحث است و نمیدانم به علت بزرگی موضوع چگونه درام بسازم. من در دبلیو به رشد بوش از زمان حضورش در دانشگاه ییل اغزچاز کردیم و در فیلم صحنه مهمی دارد که در شورای امنیت ملی آمریکا و با حضور تمام اعضای کابینه درباره اهداف آمریکا حرف میزنند. دیک چنی با اشاره به نقشه بزرگ روی دیوار و اشاره به خاورمیانه به اوراسیا و ایران و تهران اشاره می کنند و میگوید مردان واقعی به بغداد میروند و درباره استراتژی خروج میگوید استراتژی خروجی وجود ندارد و ما خارج نمیشویم. واکنش در آمریکا به فیلم من بیتفاوتی بود. یک فیلمساز تنها یک بار میتواند روی یک موضع کار کند. با انتخاب بوش سیاست تغییر در هفت کشور بود که شامل عراق و لیبی بود و ختم آن ایران است. این سیاست که در سال 2008 آغاز شد دنبال میشود. ما عراق را نابود کنیم و کاری کردیم تروریستها پراکنده شوند. همه بیتفاوت هستند و میگویند خاورمیانه را تخریب میکنیم. داعش یک تراژدی است و تاریخ را باید با دقت خوانده و عبرت گرفت. فرقی نمیکند رییس جمهور بوش باشد یا اوباما. مگر سازمان ملل دستور حمله به عراق را دارد. انواع معاهدات را آمریکا نقض می کند و نشان داده است قوانین بینالمللی قابل نقض است. ما تلنباری از فجایع را به جا میگذاریم و اسمش را صلح میگذاریم.
وی افزود: همسر اول من زن زیبایی لبنانی بود و اهل شمال لبنان بود. در آنجا هم مردم زیبا بودند و هم چشماندازها.
کارگردان جوخه درباره تاثیر جوایزی چون اسکار و گلدن کلوب و ارزش سیاسی آن در اهدایشان به ایرانیان گفت: نمیتوانم با دانش و تجربه جمعآوری آرا در اسکار سخن بگویم. برخی از این فیلمها سیاسی نیستند. سد معبر فیلم خوب و خوشساخت بود. شاید انقلاب باعث جاری شدن زندگی در شما شده باشد. هنوز در شما لطافت وجود دارد.
وی شناختی از اصغر فرهادی نداشت.
این کارگردان آمریکایی درباره آزادی بیان هنری در ایران گفت: همین انتقادها را به آمریکا نمیشود گفت و همین بدبختی بر سر دبلیو آمد که در گیشه فروش متوسط داشت. در اسنودن چه کسی علاقه نشان داد. من یک پنی هم از آمریکا نگرفتم. با اینکه ایده و فیلمنامه خوبی داشت و آمریکایی بود ولی نتوانستم از آمریکا بودجه بگیرم. من در اسنودن از فرانسه و آلمان پول گرفتم. دردناک است که در آلمان و فرانسه 65درصد قائل به آزادی بیان هستند؛ اما در آمریکا 35درصد فکر میکردند اسنودن به کشور خیانت کرده است. امنیت ملی برای همه مهم است. ایران و روسیه هم مستثنی نیستند و برای پاسداشت آن تلاش میکنند. در سینمای ایران هم اعتراض وجود دارد. در سد معبر خشم را میبینی. در روسیه هم فیلم اعتراضی وجود دارد. با ظرافت میشود نظام سانسور و اقتصادی را رد کرد. فیلم من باید در کن اکران میشد ولی پخشکننده گفت فیلم آمریکایی است و باید در آمریکا اکران شود. در آنجا فروش متوسطی داشت ولی در اروپا با فروش خوبی مواجه شد.
وی خطاب به خبرنگار فرانسوی و بیان آنکه مادرش فرانسوی است، گفت: من اظهار نظری برای فرانسه دارم وقتی در تلویزیون ایران مکرون را دوشادوش ترامپ دیدم، مرا شوکه کرد. مرا یاد شیراک انداخت که به بوش درباره جنگ نه گفت. مکرون مرد جوانی است که قدرت یافتن را همانند سارکوزی در کنار آمریکا بودن میداند. این برگشتن به راه قدیمی است که همانند امپریالیستها برخورد کنیم. برای من عجیب است.
وی درباره سینمای ایران و جذابیت روایت آن برای آمریکاییها گفت در این صد سال مردم آمریکا هنوز فیلم زیرنویس دار نمیبیند. چه انتظاری دارید که فیلم ایرانی و چینی دیده شود. آمریکا کشور بزرگی است ولی از خود متشکر است و به فیلمهای خود مینازد. نیاز سفر به کشورهای دیگر پاسپورت است و بسیاری از مردم آمریکا پاسپورت ندارند.
استون ادامه داد: امیدوارم تأملات تجاری افزایش یابد و نتفلیکس پول میسازند. شاید به دنبال بهرهکشی هم باشد. نمیدانم وارد فرهنگی بشود یا نه. هر از گاهی سریال یا فیلمی از انگلستان پخش میشود یا اینکه از آمریکای شمالی محبوب میشود و این محدود به همین هست.
استون درباره مناقشات خاورمیانه در مقام یک فیلمساز گفت: به نظر من عربستان یکی از بزرگترین برهمزنندگان منطقه است و میبینید چقدر خلاقانه منطقه را تخریب میکند.
وی که پیشتر بوش را به جان وین تشبیه کرد ترامپ را به بلیز د باد تشبیه کرد که یک شخصیت شیطانی در اساطیر بابل است.
این کارگردان درباره جنبههای دراماتیک جنگ ایران و عراق گفت: سوژه جدابی است و من به لحاظ سنی و مالی در محدودیت هستم و برنامهای ندارم. مشکل اصلی غافل ماندن از نقش آمریکا در جنگ است با اینکه تسلیحات شیمیایی از طریق آلمان ارسال شد ولی پشت همه آمریکا بود. جنگ ایران و عراق نمونهای از جنگ نیابتی بود.
استون سیاستزدگی جشنوارههای فیلم در آمریکا را تایید کرد.