انتشار داستانی از «همینگوی» پس از ۶۲ سال

داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» نوشته‌ی «ارنست همینگوی» در سال ۱۹۵۶ میلادی برای اولین بار منتشر خواهد شد.

به گزارش ایسنا، داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» مشابه اغلب آثار «همینگوی» به موضوعاتی چون پاریس در زمان جنگ می‌پردازد و داستان آن نیز در هتل ریتز پاریس در روزهای پایانی اشغال نازی‌ها می‌گذرد.

این داستان که در شش دهه گذشته تنها توسط عده‌ای اندک از محققان و اساتید خوانده شده در هتل ریتز پاریس روی می‌دهد و داستان از زبان شخصیتی به نام «رابرت» روایت می‌شود که به او لقب «پاپا» داده‌اند. «رابرت» به همراه سربازانش که قرار است روز بعد شهر را ترک کنند در یک دورهمی درباره تجارت کثیف جنگ با هم بحث می‌کنند.

«همینگوی» علاقه خاصی به هتل «ریتز» پاریس داشت به طوری که حوادث داستان «خورشید نیز طلوع ‌می‌کند» در سال ۱۹۴۴ نیز در این مکان روی می‌دهد.

در سال ۱۹۴۴ نیروهای اشغالگر آلمانی شهر پاریس را ترک کردند و «همینگوی» که به عنوان یک خبرنگار جنگی کار می‌کرد با گروهی از سربازان به «هتل ریتز» رفتند تا آنها را از دست نازی‌ها آزاد کنند اما نیروهای نازی پیش از آن هتل را ترک کرده بودند و پس از آن «همینگوی» و سربازان در آنجا جشنی را تدارک دیدند و این نویسنده بعدها در صحبتی این هتل را بهشت مجسم خود معرفی کرده بود.

داستان «اتاقی در گاردن‌ساید» در کنار دیگر آثار این نویسنده آمریکایی در کتابخانه کنگره آمریکا و کتابخانه «جان اف کندی» در ماساچوست نگهداری می‌شده است و حالا شش دهه پس از نگارش قرار است در شماره تابستان مجله «اِسترند» منتشر شود.

این مجله پیش از این نیز نسخه‌هایی از داستان‌های نادر از نویسندگانی چون «رِیمون شاندلر»، «جان استاین‌بک» و «اچ جی ولز» را منتشر کرده بود.

«اندرو اف گولی» مدیر فصلنامه «استرند» در یادداشتی در معرفی داستان «اتاقی درگادن‌ساید» نوشت: عشق عمیق همینگوی به شهر مورد علاقه‌اش که اخیرا از دست نازی‌ها رهایی یافته بود در این داستان کاملا مشهود است.

«کرک کورنات» از یکی از اعضای انجمن «همینگوی» نیز درباره آن داستان نوشت: “این داستان دارای تمامی مولفه‌های آثار همینگوی است که خوانندگان عاشق آن هستند. این داستان که تحت تاثیر آثاری از «مارسل پروست»، «ویکتور هوگو» و «الکساندر دوما» است، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا میراث پاریسی‌ها می‌تواند از زیر سایه تاریک فاشیسم رهایی پیدا کند یا خیر؟!

جنگ همواره موضوع مورد علاقه «همینگوی» بوده است. وی در جریان جنگ جهانی اول راننده آمبولانس بود و بعدها از این تجاربش در نگارش رمان معروف «وداع با اسلحه» استفاده کرد.

«زنگ‌ها برای چه که به صدا در می‌آیند» نیز بر اساس حضور او در جنگ‌های داخلی اسپانیا نوشته شد. وی در جنگ جهانی دوم نیز هم به عنوان سرباز و هم خبرنگار فعالیت می کرد و در سال ۱۹۴۴ تا آزادی فرانسه از دست اشغال‌گران آلمانی برای روزنامه «Collier» گزارش می‌نوشت.

پس از خودکشی «همینگوی» در سال ۱۹۶۱ بسیاری از داستان‌های او انتشار نیافته باقی‌ماند. «پاریس جشن بیکران» کتاب خاطرات زندگی او در پاریس دهه ۱۹۲۰ در سال ۱۹۶۴ و سه سال بعد از مرگش منتشر شدند. رمان‌های «جزیره‌ها در طوفان» و «باغ عدن» نیز به ترتیب در سال‌ها ۱۹۷۰ و ۱۹۸۶ منتشر شدند و اثر غیر داستانی «تابستان خطرناک» نیز در سال ۱۹۶۵ برای اولین بار در دسترس عموم قرار گرفت.

«ارنست میلر همینگوی» نویسنده و روزنامه‌نگار سرشناس آمریکایی و برنده‌ جایزه‌های «نوبل ادبیات» و «پولیتزر»، بیست‌ویکم جولای ‌١٨٩٩ در ایلینویز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد. «پیرمرد و دریا» معروف‌ترین اثر اوست که در سال ‌١٩٥٢ منتشر شد و با استقبال چشم‌گیری همراه بود. این کتاب جایزه‌ ادبی «پولیتزر» را در سال ‌١٩٥٣ برای این نویسنده به‌همراه آورد. یک سال بعد از آن، ‌ موفقیت «همینگوی» با دریافت نوبل ادبیات کامل شد.

«وداع با اسلحه»، ‌ «نسل گمشده»، «خورشید نیز طلوع می‌کند»، «مردان بدون زنان»، «برنده هیچ نمی‌برد» و «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» از دیگر کتاب‌های معروف این نویسنده هستند.

خالق «برف‌های کلیمانجارو» در اواخر عمر به دلیل چند حادثه‌ رانندگی، از جراحت و مصدومیت‌های زیادی در بدن خود رنج می‌برد و فشار خون بالا به همراه مشکلات کلیه نیز او را آزار می‌داد. ابتلا به افسردگی موجب شد وی در سال ‌١٩٦١ اقدام به خودکشی کند اما موفق نشد.

بعد از سه هفته روان‌درمانی، ‌«همینگوی» سرانجام روز دوم جولای ‌١٩٦١ در خانه‌اش در «آیداهو» به زندگی‌اش پایان داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × دو =

دکمه بازگشت به بالا