شکایت خانواده یک شاعر از سه خواننده
خانواده مرحوم رحیم معینی کرمانشاهی برای استفاده بدون اجازه از شعرهای او از سه خواننده مطرح شکایت کردهاند؛ حالا فرزند این شاعر میگوید، فقط این سه نفر نیستند و از حرفهای او اینگونه برمیآید که آنها قرار است به غیر از اینها، از چند نفر دیگر نیز شکایت کنند.
به گزارش ایسنا، خبر شکایت ورثه رحیم معینی کرمانشاهی – شاعر و ترانهسرا – از فرزاد فرزین، محمد معتمدی و سالار عقیلی، بار دیگر بازار حرفها را سر موضوع کپیرایت داغ میکند و خلاءهای قانونی را در این زمینه به چالش میکشد. چندی پیش نیز اردلان سرفراز ـ ترانهسرای مقیم خارج از کشور ـ از سه خواننده دیگر (علی لهراسبی، سینا سرلک و رضا صادقی) در زمینه استفاده بدون اجازه از ترانهاش شکایت کرده بود.
تصویب «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» را شاید بتوان تنها اقدامی دانست که در ایران از حقوق صاحب اثر دفاع میکند؛ قانونی که در سال ۱۳۴۸ ازسوی مجلس شورای ملی وقت تصویب شد و در سال ۱۳۸۹ اصلاحیه این قانون به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اما هرچه بود و هست با وجود این قانون نیز در ایران باور چندانی به رعایت و احقاق حقوق مؤلف و مصنف وجود ندارد.
اصلا صدا و سیما چه کاره است؟
حالا که بار دیگر پای حق و حقوق شاعر و شکایت از خوانندهها به میان آمده، گفتوگویی با حسین معینی کرمانشاهی ـ فرزند رحیم معینی کرمانشاهی ـ انجام شده که در ادامه میتوانید آن را بخوانید.
فرزند این شاعر میگوید: این آقایان سالهاست این آثار را بدون اجازه میچاپند. آقای سالار عقیلی چند سال پیش این ترانهها را خواند و الان میگوید صدا و سیما به من اجازه [این کار را] داده است، اصلا صدا و سیما چه کاره است؟ مگر صدا و سیما صاحب آثار است که اینها [شعرها] را به شما بدهد؟
او در پاسخ به اینکه آیا به این خوانندهها تذکری داده یا خیر؟ بیان میکند: سرقت که تذکر نمیخواهد، وقتی انجام شد هم تذکری ندارد. این سه نفر تنها نیستند، [آنها] ۱۰ نفر هستند این داستان باید به تدریج جلو برود.
حسین معینی کرمانشاهی در ادامه و درباره پیگیری قضایی این جریان اظهار میکند: من وکیل دارم که به دنبال این ماجرا است.
او همچنین درباره اینکه تمایل دارد درباره آن ۱۰ نفر نیز صحبت کند؟ با بیان اینکه «قصدم شلوغبازی کردن نیست» میگوید: اجازه بدهید این [ماجرا] از طریق عادی جلو برود. صحبت شلوغ بازی کردن نیست، صحبت این است که پدر من تا آخر عمرش اجارهنشین بود و من هم الان اجارهنشین هستم. حالا چرا باید مملکت اجازه بدهد به یکسری که این کارها را انجام بدهند؟ عدهای که ظاهرا به خود استاد میگویند.