۱۰ فیلم محبوب کریستوفر نولان؛ از فیلمهای فضایی تا درامهای جنگی
کریستوفر نولان از سال ۱۹۹۸ با نئونوآر «تعقیب» (Following) تبدیل به یکی از مشهورترین فیلمسازان هالیوود شد و دو سال بعد با «ممنتو» موقعیتش را تثبیت کرد. همهی فیلمهای نولان الهام گرفته از آثار سینمایی هستند که برایش عزیزند چه فیلم کلاسیک محصول ۱۹۲۷ فردریش ویلیام مورنائو باشد که پایه و اساس «دانکرک» شد و چه فیلم کلاسیک علمی-تخیلی مثل «۲۰۰۱: اودیسه فضایی» که در حقیقت تبدیل به ستون فقرات ساخت فیلم «میان ستارهای» شد. نولان این روزها مراحل نهایی فیلم «انگاشته» (Tenet) را طی میکند که یک حماسهی اکشن است و به همین مناسبت ایندیوایر نگاهی انداخته به فیلمهای محبوب کریستوفر نولان. البته فیلمهای انتخابی ایندیوایر ۳۰ فیلم بوده است که از میان آنها ده فیلمی را که نولان جدیتر در مصاحبههای دیگرش هم به این آثار اشاره کرده انتخاب کردهایم. فیلمهایی که نگاه او را به سینما تغییر دادند. اینها فیلمهایی هستند که نولان، سینماروها را به دیدن آنها تشویق میکند.
۱. ۲۰۰۱: اودیسه فضایی
عنوان اصلی: ۲۰۰۱: A Space Odyssey
کارگردان: استنلی کوبریک
محصول ۱۹۶۸
این شاهکار علمی-تخیلی استنلی کوبریک تاثیر فوقالعادهای روی نولان در زمان کودکی گذاشت. خودش گفته بود که در زمان نوجوانی فیلم را در سینما دیده و مغزش منفجر شده بود. نولان میگوید: «من فقط احساس میکردم این تجربهی خارقالعادهای است که به جهان دیگری برده شوی. حتی برای لحظهای هم نمیتوانستید دربارهی آن جهان و وجودش دچار تردید شوید. از کیفیت زندگی خیلی بزرگتر بود.» چند دههی بعد نولان با نسخهی ترمیم شدهی فیلم توری در سرتاسر جهان گذاشت.
«۲۰۰۱: اودیسه فضایی» برمبنای کتاب آرتور سی.کلارک ساخته شده بود و داستان آن در چهار پرده روایت میشد. فیلم روایت یک سفر فضایی است اما این سفر بیشتر جنبهی استعاره دارد. اسم فیلم هم به همین سفر اشاره دارد. «اودیسه» نوشتهی هومر داستان سفری طولانی و پر از تجربیات گوناگون بود و این همان اتفاقی است که موقع دیدن فیلم کوبریک هم برای کاراکترها و هم تماشاگران رخ میدهد. اتفاقی که برای کریستوفر نولان هم رخ داد.
۲. ۱۲ مرد خشمگین
عنوان اصلی: ۱۲Angry Men
کارگردان: سیدنی لومت
محصول ۱۹۵۷
نولان میگوید فیلمهای کمی وجود دارند که مثل درام کلاسیک دادگاهی «۱۲ مرد خشمگین» سیدنی لومت محصول ۱۹۵۷ دینامیک رابطهی میان مردان را به تصویر بکشند.
هنری فاندا و لی جی.کاب بازیگران اصلی فیلم هستند. آنها اعضای هیات منصفهی پروندهای هستند که دیگر اعضایش را هم مردان تشکیل میدهند. قرار است در جلسهی مشورت تصمیم بگیرند که آیا نوجوانی که به قتل پدرش متهم شده باید به اعدام محکوم کنند یا نه. در رایگیری اولیه همهی اعضای هیات منصفه رای به گناهکاری متهم میدهند به جز عضو شمارهی ۸ که معتقد است باید یک جلسهی شور و مشورت پیش از تصمیم نهایی برقرار شود. او تردیدهایی در قبال شاهد مطرح میکند وکاری میکند که همهی اعضای هیات منصفه نسبت به رایشان دچار شک شوند. فیلم «۱۲ مرد خشمگین» پنجمین فیلم در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر imdb است که نامزد سه جایزهی اسکار هم شد. بعدتر یک نسخهی روسی هم از روی این فیلم ساخته شد.
۳. بیگانه
عنوان اصلی: Alien
کارگردان: ریدلی اسکات
محصول ۱۹۷۹
در کنار استنلی کوبریک، ریدلی اسکات هم یکی دیگر از کارگردانانی است که تاثیر زیادی روی نولان در نوجوانی گذاشت. نولان میگوید: «کارگردانی که من همیشه طرفدار بزرگش محسوب میشوم ریدلی اسکات است. این هواداری از وقتی شروع شد که من بچه بودم. «بیگانه» و «بلید رانر» مغز مرا منفجر کردند چون در آنها جهانهای خارقالعادهای خلق شده بود که از همهی جهات قابل توجه بود.»
«بیگانه» داستان یک سفینهی فضایی تجاری است که هفت سرنشین دارد و آنها در راه بازگشت به زمین از سیارهای دیگر پیام کمک دریافت میکنند. سرنشینان که منجمد شده بودند توسط هوش مصنوعی سفینه از انجماد خارج میشوند. اول فکر میکنند به زمین رسیدهاند اما بعد میفهمند که باید روی سیارهای دیگر فرود بیایند و در آنجا با موجودات ناشناسی روبهرو میشوند. این فیلم پنجاه و سومین فیلم میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb است که البته فقط در بخش فنی مورد توجه اسکار قرار گرفت و یک اسکار جلوههای ویژه را از آن خودش کرد.
۴. در جبهه غرب خبری نیست
عنوان اصلی: All Quiet On The Western Front
کارگردان: لویی مایلستون
محصول ۱۹۳۰
نولان میگوید: «این بهترین و اولین فیلمی است که نشان میدهد چهطور جنگ انسانها را از خصایل انسانیشان دور میکند. با دوباره دیدن این شاهکار متوجه میشوید که تنش و وحشت هیچوقت بهتر از این به تصویر کشیده نشده است. برای من فیلمی است که قدرت مقاومت جمعی را در برابر پیدا کردن معنا و منطق در سرنوشت فردی تجسم میکند.»
لویی مایلستون این فیلم را بر اساس کتاب اریش ماریا رماک ساخت. داستان فیلم در روزهای ابتدایی جنگ جهان اول اتفاق میافتد. ارتش آلمان تحت عنوان دفاع از مرزهای کشور مشغول سربازگیری است و یک معلم پیر در کلاس شاگردان را تشویق میکند که به جبهه بروند. دانشآموزان هم که احساساتی شدهاند همه برای جنگ نامنویسی میکنند.
انستیتو فیلم آمریکا این فیلم را در سال ۱۹۹۸ به عنوان فیلم پنجاه و چهارم صد فیلم برتر سینمای آمریکا انتخاب کرد و سال ۲۰۰۸ هم به عنوان هفتمین فیلم در میان ده فیلم برتر حماسی قرار گرفت.
۵. نبرد الجزیره
عنوان اصلی: The Battle Of Algiers
کارگردان: جیلو پونتهکوروو
محصول ۱۹۶۵
یکی دیگر از آن فیلمهایی است که تاثیر فوقالعادهای روی کریستوفر نولان داشته است و به خصوص موقع ساختن فیلم «دانکرک» این تاثیر مشهودتر شده است. نولان دربارهی درام تاریخی جیلو پونتهکوروو که در میانهی دههی شصت ساخته شده میگوید: «این فیلم مختص یک زمان خاص نیست. با آن روایت مستندنمای تاثیرگذارش یک اثر جاودانه است. همین روایت شما را وادار میکند که با شخصیتهای فیلم احساس همدردی بکنید. همدردی که خیلی واقعی اتفاق میافتد و به آن برخوردی که غالبا با شخصیتهای سینمایی داریم ارتباطی ندارد. ما خیلی ساده به آدمهای این فیلم اهمیت میدهیم چون موقعیت واقعی آنها را حس میکنیم و شرایط عجیبی را که با آن روبهرو هستند.»
فیلم برپایهی اتفاقاتی که در جنگ الجزایر افتاد ساخته شده است و به همین دلیل نمایش آن تا سالها در سینماهای فرانسه ممنوع بود. اتفاقاتی که بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲ در الجزایر برای رسیدن به استقلال و بیرون آمدن از زیر سلطهی فرانسویها افتاده بود در این فیلم به روشی شبیه مستند به تصویر کشیده میشود.
۶. برخورد نزدیک از نوع سوم
عنوان اصلی: Close Encounters Of The Third Kind
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
محصول ۱۹۷۷
نولان پیشتر به ایندیوایر گفته بود که فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» اسپیلبرگ منبع محرکهی الهامبخش او بود تا فیلم «میان ستارهای» را بسازد. او میگوید: «فیلمهایی مثل «برخورد نزدیک از نوع سوم» و شیوهای که این فیلم در آن ایدهی برخورد و ملاقات انسانها با بیگانگان را به تصویر میکشد از نمای نقطهنظر یک خانواده فوقالعاده است. من این ایده را دوست داشتم و میخواستم تماشاگر امروزی هم چنین حسی را با یک فرم داستانی مشابه تجربه کند.»
فیلم اسپیلبرگ در بخش کارگردانی و بازیگری نامزد دریافت جایزه شد و در نهایت ویلموش زیگموند برای فیلمبرداری فیلم جایزهی اسکار را به خانه برد. فیلم داستان دانشمندی به نام لاکومب است که باید گزارش هواپیماهای جنگی دربارهی ناپدید شدن یک سفینه و پیدا شدن دوبارهاش در یک بیابان را بررسی کند. همزمان اتفاقات عجیبی روی زمین رخ میدهد. لاکومب متوجه میشود که همهی اینها تحتتاثیر تلاش موجودات فرازمینی است که میخواهند با انسانها تماس بگیرند.
۷. نخستین انسان
عنوان اصلی: First Man
کارگردان: دیمین شزل
محصول ۲۰۱۸
بین فیلمهایی که کریستوفر نولان دوستشان دارد و از آنها تاثیر گرفته این جدیدترینشان است. درام ۲۰۱۸ دیمین شزل دربارهی نیل آرمسترانگ به عنوان اولین انسانی که قدم روی کرهی ماه گذاشت جزو فیلمهای محبوب نولان است. نولان میگوید: «فیلم در بازسازی برنامهی فضایی ناسا یک شاهکار است و جزییات فیزیکی متقاعدکنندهای دارد و به لحاظ بصری و سینمایی هم چند لایه است. باعث میشود مخاطب به آن اعتماد کند و طبیعت نگاه رادیکال دیمین شزل به تدریج تماشاگر را شوکه میکند.»
داستان فیلم شزل از جایی شروع میشود که دختر کوچک نیل آرمسترانگ میمیرد. نیل آرمسترانگ در حین انجام یک پروژهی مهم است اما به دلیل سوگی که دچارش شده او را کنار میگذارند. آرمسترانگ به ناسا میرود و در پروژهی آپولو که مهمترین پروژه برای رفتن به کرهی ماه است شرکت میکند. بازی درخشان رایان گاسلینگ در نقش نیل آرمسترانگ و موسیقی فوقالعادهای جاستین هوروویتز کمک کردهاند تا شزل داستانش را به زیبایی تمام روایت کند.
۸. لورنس عربستان
عنوان اصلی: Lawrence of Arabia
کارگردان: دیوید لین
محصول ۱۹۶۲
نولان در مبارزهاش برای حفظ فیلمهای سلولوئید در برابر یورش فیلمسازی دیجیتال غالبا به فیلمهای دیوید لین و به خصوص «لورنس عربستان» ارجاع میدهد تا ثابت کند چرا فیلمبرداری روی نگاتیو تجربهی سینمایی را به همراه میآورد که مشابه هیچ تجربهی دیگری نیست. نولان دربارهی «لورنس عربستان» به عنوان شاهدی بر فیلمبرداری سلولوئید گفته بود: «جزییات سایههای بسیار ماهرانه و تونالیته و رنگبندیهای مختلف آسمان را میتوانید در فیلمبرداری این فیلم ببینید. نگاه دیوید لین فوقالعاده است در سکانسی که برای اولینبار لورنس را روی شتر میبینیم.»
فیلم «لورنس عربستان» برندهی هفت جایزهی اسکار از جمله در بخشهای مهمی مثل بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. پیتر اوتول و عمر شریف، بازیگران فیلم هم نامزد دریافت اسکار شدند. فیلم داستان لورنس یک افسر بریتانیایی است که متخصص سیاست و فرهنگ خاورمیانه است. او را به صحرای عربستان میفرستند تا قبایل مختلف عرب را متحد کند. بریتانیاییها در جنگ جهانی اول به کمک اعراب برای مقابله با ترکهای عثمانی نیاز دارند. لورنس مسحور بیابان و عربها میشود و رابطهی دوستانهای با آنها پیدا میکند.
۹. جاسوسی که مرا دوست داشت
عنوان اصلی: The Spy Who Loved Me
کارگردان: لوئیس گیلبرت
محصول ۱۹۷۷
فرنچایز فیلمهای جیمز باند یکی از آثار مورد علاقه دیوید نولان است. به خاطر همین علاقهاش هم هر بار که قرار است فهرست احتمالی سازندگان فیلم بعدی ۰۰۷ اعلام شود اسم نولان را هم آن اطراف میبینیم. سال ۲۰۱۲ در یک جلسهی پرسش و پاسخ نولان گفت: «یکی از اولین فیلمهایی که دیدنش را به خاطر میآورم «جاسوسی که مرا دوست داشت» است. در یک زمان مشخص فیلمهای باند در ذهن من حک شدند. آنها نمونههای فوقالعادهای از سوژههای عالی و تصاویر در ابعاد بزرگ بودند. این ایده که شما را به جاهای مختلف میبرد و باعث میشد بتوانید اتفاقات فیلم «جاسوسی که مرا دوست داشت» باور کنید عالی بود. واقعا هم فیلم متقاعدکنندهای بود.»
در این قسمت از فیلمهای جیمز باند راجر مور نقش مامور ۰۰۷ را بازی میکرد. داستان جیمز باند به همراه یک زن جاسوس روس که کنار هم قرار میگیرند تا نقشههای شخصیت پلید داستان را که میخواهد جهان را به نابودی بکشاند، نقش برآب کنند.
۱۰. طلوع
عنوان اصلی: Sunrise
کارگردان: فردریش ویلیام مورنائو
محصول۱۹۲۷
این یکی فیلم محبوب نولان مربوط به دوران صامت سینماست. کمدی-درام رمانتیک صامت محصول ۱۹۲۷ فردریش ویلیام مورنائو با بازی جورج اوبرایان و جانت گینور که نولان دربارهاش گفته است: «فیلمی که ثابت میکند روایت ناب و خالص کاملا بصری چهقدر امکانات بیشماری دارد.» فیلم «طلوع» مورنائو احتمالا خیلی از «دانکرک» نولان دور است اما شیوهی بصری مورنائو در روایت داستان چیزی است که نولان موقع ساختن فیلم جنگیاش به آن رجوع کرده بود.
منتقدان فیلم مورنائو را یکی از بهترین آثار تاریخ سینما میدانند. یک داستان تمثیلی دربارهی مردی که با خیر و شر درون خودش به مبارزه برمیخیزد. هر دو ور وجود او تجسم پیدا میکنند. یکی از آنها در نقش زن پیچیدهای که مرد مفتونش میشود و دیگری همسر خود مرد. اسم کامل فیلم «طلوع: آواز دو انسان» است و یکی از اولین فیلمهایی است که در آن موسیقی با تصویر همزمان شده است. در اولین مراسم اسکار که سال ۱۹۲۹ برگذار شد این فیلم جایزهی بهترین فیلم هنری منحصر به فرد را دریافت کرد.