بندبازی میان عشق و سیاست
یادداشت مهدی خانعلی زاده برای رمان ارتداد در هفتمین نشریه تلگرامی هفت راه
«امروز بیست و سوم بهمن 1357 است و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نرسیده است!» همین نیم خط سوژه به اندازهای هیجانبرانگیز و تکاندهنده است که «ارتداد» را به مهمترین اثر وحید یامینپور تبدیل میکند. «ارتداد»،که کاش اسمش «دریا» بود و شخصیت اصلی داستان هم به نظر من، دریاست- روایت تشکیک مبارزان به آرمانهای مبارزه است.
نکته اصلی در روایت یامینپور، بیان یک مفهوم تازه با عنوان «عدم تقیدِ انقلاب اسلامی به مرز ایران» است که به تعبیر من، یک «رنسانس» در ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است؛ چرا که تاکنون هیچکس از این مفهوم که اگر به آرمانها پایبند نباشیم و قدر نعمت انقلاب را ندانیم، این مسئولیت مهم تاریخ میتواند به جایی غیر از ایران منتقل شود، اینچنین روایت نکرده است.
فارغ از این سوژهی ناب و جنجالی، قلم یامینپور در ارتداد هم قابل ستایش است. آقای نویسنده – بله؛ دقیقا آقای نویسنده، نه آقای مجری یا آقای سلبریتی، که در «نخل و نارنج» توانسته بود قدرت نویسندگی و توصیفش را به مخاطب نمایش دهد، در «ارتداد» منطق روایی را هم ضمیمه کرده تا به همراهِ اطلاعات تاریخی، یک اثر شسته رفته و جذاب تحویل خواننده بدهد.
البته در برخی بخشها مشخص است که وحید یامینپور برای اثباتِ نویسنده بودنش، بیش از اندازه به بازیهای فرمی و قلمی پرداخته که اندکی توی ذوق میزند.
در مجموع میتوان «ارتداد» را یک اثر جسور دانست که مانند یک بندباز در میانهی «رمان عاشقانه – رمان سیاسی» قدم میزند و گاهی تعادلش را از دست میدهد؛ فصل اول، عاشقانهتر است و فصل دوم، سیاسیتر و فصل سوم، عاشقانهی سیاسی.