نه توانایی تعطیل کردن برنامه را دارند و نه عزم احیای آن را

بیش از یک دهه پیش، در تاریخ دهم اردیبهشت سال 1389، نخستین قسمت از برنامه‌ای روی آنتن شبکه سوم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران رفت که کمتر کسی گمان می‌کرد این برنامه تبدیل به یکی از برندهای مهم شبکه سه بشود، عمرش به یک دهه برسد و در طول این 10 سال حجم انبوهی از مباحثه‌های سینمایی در حوزه‌های مختلف نقدفیلم، تاریخ سینما، اخبار و حواشی سینمایی را تجربه بکند. مکررا گفته شده است که در آن ایام شبکه سه در پی ساخت و پخش برنامه‌ای بوده که درواقع بدیل برنامه نود در حوزه سینما باشد اما باورش سخت به نظر می‌رسد که در آن زمان مدیران شبکه خود را برای این حجم از استقبال و ماندگاری از یک برنامه سینمایی آماده کرده باشند. بااین‌حال فریدون جیرانی که در شبکه چهار تجربه اجرای موفق بخش سینمایی برنامه «دو قدم مانده تا صبح» را داشت، تهیه‌کنندگی، سردبیری و اجرای این برنامه را برعهده گرفت و سنگ‌بنای برنامه هفت را در سال 89 گذاشت. برنامه‌ای کاملا تخصصی، چالشی و گفت‌وگومحور که همیشه صداوسیما آن را با عبارت «بررسی مسائل روز سینمای ایران» معرفی می‌کرد و واپسین ساعات روز جمعه آخر هفته قریب به سه ساعت روی آنتن شبکه سه می‌رفت. برنامه‌ای که درسال‌های اخیر پستی و بلندی‌های زیادی را از سر گذرانده است و امروز احوالات چندان مساعدی ندارد. لذا نامساعد بودن شرایط فعلی این برنامه و کم‌رونقی آن لزوم و اهمیت بررسی سبب‌شناسانه و مرور تطبیقی فصل‌های مختلفش را می‌رساند.

فصل اول / اژدها برمی‌خیزد

نخستین فصل برنامه هفت واجد ویژگی‌هایی بود که در همان سال اول به‌سرعت به مذاق مخاطبان خوش آمد. می‌توان اذعان کرد فریدون جیرانی برای هفت ساختاری ترسیم کرده بود که ابعاد و اجزای مختلف این ساختار در یک هماهنگی بی‌نظیر با یکدیگر عمل می‌کردند و برآیند این هماهنگی، جذب عامه‌ترین مخاطبان تلویزیون بود که حتی سینمادوست هم نبودند اما به مدد برنامه هفت پیگیر اخبار سینمای ایران می‌شدند. ساختار نخستین برنامه هفت دارای ویژگی‌ها و ابعاد مهمی بود. تا آن زمان، مخاطبان و پیگیران سینمای ایران اخبار، موضوعات، مصاحبه‌ها و نقد‌های مربوط به حوزه سینما را صرفا از نشریات مکتوب و سایت‌های خبری دنبال می‌کردند اما برنامه هفت این انحصار را شکست و با قابلیت‌های برتر و بدیع‌تر، نخستین مجله تصویری زنده تلویزیونی در حوزه سینمای ایران نام نهاده شد و تمام محتویات نشریات و سایت‌های سینمایی را روی آنتن یکی از پرمخاطب‌ترین شبکه‌های سیما برد. به یک معنا می‌توان گفت فصل نخست برنامه هفت مسائل روز سینمای ایران را به‌مراتب مردمی‌تر کرد و برای احقاق این هدف، یک مسیر فرمولیزه‌شده را مبنا قرار داده بود. در ابتدای برنامه، ضمن اطلاع‌رسانی از فیلم‌های موجود بر پرده سینمای ایران، گفت‌وگو با بازیگران مطرح سینما در دقایق اولیه باکس هفتگی قرار داده شده بود. درواقع مخاطب معمولی تلویزیون نخست با هدف تماشای مصاحبه زنده با بازیگر محبوبش پای برنامه می‌نشست و پیگیر آن می‌شد اما در بخش‌های دیگرهم کدگذاری‌هایی شده بود تا مخاطب قادر به رها کردن برنامه به‌راحتی نباشد. حال باید پرسید جز در بخش مصاحبه با ستاره‌های سینما دقیقا از چه عناصر و قابلیت‌هایی می‌توان بهره جست تا بخش‌های دیگر هم پتانسیل جذب مخاطب معمولی تلویزیون را داشته باشد؟! فریدون جیرانی در طراحی بخش نقد فیلم ابتکار موفقیت‌آمیزی به خرج داد. می‌توان اذعان کرد این ابتکار جیرانی بخش قابل‌توجهی از ماهیت برنامه هفت را به خود اختصاص داد. در سال 89، هنوز حرارت مناظره‌های جنجالی انتخابات سال 88 از اذهان عمومی جامعه کمرنگ نشده بود. سال 88 نخستین مواجهه جامعه به‌شکل فراگیر با یک گفت‌وگوی تلویزیونی زنده در قالب مناظره بود و جیرانی یک سال پس از آن مناظره‌های انتخاباتی، در طراحی بخش نقد فیلم، هوشمندی مهمی به خرج داد. او نقد فیلم را که سابقا در مطبوعات، به‌شکل نوشتاری و یکطرفه انجام می‌شد برای نخستین‌بار در قالب مناظره (منتقد_فیلمساز) برگزار کرد. مسعود فراستی که در تمام این سال‌ها به‌عنوان منتقدی مولف و برخاسته از گفتمان انتقادی ضدروشنفکری در فضای نقد سینمای ایران شناخته می‌شد، هر هفته در برابر یک فیلمساز قرار می‌گرفت و این مناظره سینمایی با مدیریت فریدون جیرانی تا نخستین ساعات بامداد شنبه ادامه داشت. ساختار بدیع نقد فیلم برنامه هفت برای بسیاری از سینماگران ایرانی و حتی نشریه‌های سینمایی مطلوب نبود. آنها مطرح می‌کردند که اساسا فیلمساز در قامت پاسخگویی به منتقد نیست و اساسا نقد نه برای فیلمساز بلکه برای مخاطب فیلم است. بااین‌حال نقد‌ها و هجمه‌ها مانع تغییر فرم کلی بخش نقد فیلم نخستین فصلِ برنامه هفت نشد و دوئل‌های فراستی با فیلمسازان هر هفته شکل دراماتیک‌تر و مهیج‌تری به خود می‌گرفت.

مباحثه و مجادله‌های فراستی در برابر فیلمسازان مختلف از تهمینه میلانی، رامبد جوان، حسن فتحی و همایون اسعدیان گرفته تا مسعود ده‌نمکی و ابوالقاسم طالبی همگی به‌مانند یک درام پرکشش و مهیج عمل می‌کرد. به این معنا که مخاطب هر هفته منتظر بخش پایانی برنامه می‌شد تا ببیند این هفته مسعود فراستی چه خواهد کرد. مجادله‌ها بین فراستی و فیلمسازان چنان چالشی و جذاب می‌شد که تقریبا هر هفته جیرانی از پخش، درخواست تمدید زمان برنامه را می‌کرد. از طرف دیگر حمله‌ها و نقد‌های فراستی به فیلم‌ها خود باعث شهرت و فروش آنها در سینماها می‌شد. بنابراین می‌توان گفت فصل نخست برنامه هفت اساسا نقش مهمی در همگانی کردن موضوع نقد فیلم در جامعه ایران داشت. بااین‌حال عمر سردبیری فریدون جیرانی و حرارت برنامه هفت زیاد طول نکشید. دو سال بعد یعنی در بهار سال 91، فریدون جیرانی به بهانه ساخت یک سریال تاریخی تحت‌عنوان «فصل بی‌پروایی» که هیچ‌وقت ساخته نشد، از مخاطبان برنامه خداحافظی کرد و برنامه هفت به گروهی دیگر واگذار شد. البته سال‌ها بعد روایت‌های دیگری درباره کناره‌گیری جیرانی به دلایلی ازقبیل اختلاف سلیقه وی با مدیران وقت شبکه، مواضع نامطلوب او روی آنتن و… جسته و گریخته مطرح شد. او در چند سال اخیر دو برنامه سینمایی تحت عناوین «سی‌وپنج» و «کافه آپارات» را در بستر فضای اینترنتی ساخت اما هیچ‌کدام از آنها موفقیت چندانی در پی نداشتند.

فصل دوم / همه چی آرومه

پس از خداحافظی فریدون جیرانی، محمود گبرلو از روزنامه‌نگاران سینمایی قدیمی که مسئولیت مدیریت و اجرای نشست‌های مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر را هم برای مدتی به‌عهده داشت به‌عنوان سردبیر و مجری جدید برنامه هفت برگزیده شد و اولین قسمت از فصل دوم برنامه در تاریخ نهم تیرماه سال 91، روی آنتن شبکه سوم رفت. رویکرد برنامه هفت در فصل دوم تا حد قابل‌توجهی تغییر کرده بود. حضور مسعود فراستی در سه قسمت اول برنامه پایان یافت و دیگر خبری از میز نقد‌های چالشی و جنجالی با حضور یک منتقد ثابت نبود. می‌توان ادعا کرد برنامه هفت در دوران گبرلو رویکردی کاملا ژورنالیستی به خود گرفت اما به‌صورتی عامدانه سعی کرد از فضای جنجال‌های فصل اول فاصله بگیرد و اتفاقا به همین دلیل محبوب‌ترین و مطلوب‌ترین دوران سینماگران شد. در فصل دوم برنامه هفت نه‌تنها خبری از نقد تند و تیز نبود بلکه مخاطبان با محفلی آرام مواجه بودند که اهالی سینمای ایران با فراغ خاطر از مسعود کیمیایی و رخشان بنی‌اعتماد گرفته تا ابراهیم حاتمی‌کیا در آن حضور می‌یافتند و از تجربیات کاری و چگونگی ساخت آثار خود به گفت‌وگو با گبرلو می‌پرداختند.

برنامه هفت در دوران محمود گبرلو کاملا از فضای نقد فیلم فاصله گرفته بود و به یک برنامه ژورنالیستی صرف تبدیل شده بود اما نمی‌توان منکر این واقعیت شد که در قالب یک برنامه تلویزیونی ژورنالیستی از جریانات صنفی روز جاری در سینما هم غافل نبود و با تلاش بر بی‌طرف بودن سعی در پوشش آن وقایع داشت. گواه این مدعا را می‌توان سلسله مناظراتی دانست که در تب و تاب اعتراضات به تعطیلی خانه سینما بین محمدحسین فرح‌بخش و همایون اسعدیان در این برنامه برگزار شد. درمجموع می‌توان گفت فصل دوم برنامه هفت در طول سال‌های 91 تا 94 روندی آرام، خنثی و بی‌حاشیه را طی کرد و درتلاش بود در قامت یک رسانه بی‌طرف وقایع روز سینمای ایران را رصد کند.

فصل سوم / دوئل با سینما

پاییز سال 94، نخستین قسمت‌های فصل سوم برنامه هفت با سردبیری و اجرای بهروز افخمی، فیلمساز سرشناس ایرانی، به‌صورت ضبطی روی شبکه سوم رفت. انتخاب افخمی برای سردبیری و اجرای برنامه هفت به‌مراتب متفاوت‌تر از جیرانی و گبرلو به نظر می‌رسید. چراکه او برخلاف فریدون جیرانی و محمود گبرلو سابقه چندانی در حوزه روزنامه‌نگاری سینما نداشت و به‌عنوان یک فیلمساز شناخته می‌شد. او مطابق با سلیقه خود، ساختار برنامه، دکور، آیتم‌های موجود و… را کاملا دگرگون کرد و آیتم‌هایی نمایشی به برنامه افزود. نخستین قسمت‌های فصل سوم برنامه که به‌صورت ضبطی پخش شد موفقیت چندانی به‌دنبال نداشت و توجهی را به خود جلب نکرد اما از زمان برگزاری سی‌وچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برنامه هفت مسیر دیگری را پی گرفت. برنامه مجددا زنده پخش شد، حضور مسعود فراستی که به هفت بازگشته بود، پررنگ‌تر شد، ساختار برنامه منسجم‌تر شد و در یک کلام گویی پس از چندماه بهروز افخمی به‌عنوان سردبیر جدید برنامه رویکرد خود را عوض کرد. از بهمن سال 94 برنامه هفت حرارت خاصی یافت. زوج افخمی و فراستی یادآور زوج موفق جیرانی و فراستی بودند. با این تفاوت که در این فصل موضع برنامه هفت نسبت به سینمای ایران بسیار رادیکال‌تر شده بود. در فصل سوم، افخمی مکررا سینمای ایران را سینمایی درحال احتضار، فاقد جذابیت و نوآوری نامید. فصل سوم برنامه هفت غالبا به نقد سینمای روشنفکری ایران، سیاست‌های جشنواره فیلم فجر، فیلمسازان دولتی و سیاست‌زدگی جشنواره‌های خارجی می‌پرداخت و اهمیت پرداخت آنها به این مباحث غالبا تا حدی بالا بود که واکنش‌های زیادی را به‌دنبال می‌آورد و همان واکنش‌ها خود موضوع هفته بعد برنامه هفت می‌شد. فضای جدید برنامه هفت بسیار موفقیت‌آمیز بود. مجددا بازدید برنامه افزایش یافت و تقریبا مباحث مطرح‌شده در برنامه جمعه‌شب، شنبه و یکشنبه در صدر اخبار سینمایی بودند.

روند مذکور در ویژه‌برنامه‌های هفت برای سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر با پیوستن سعید قطبی‌زاده به جمع افخمی و فراستی به‌مراتب جذاب‌تر شد. برنامه هفت طی 10 شب، به نقد و بررسی فیلم‌های جشنواره پرداخت و هر شب قریب به دو ساعت، جشنواره و کیفیت پایین غالب فیلم‌ها شدیدا مورد نقد تند قرار گرفت. آن شب‌ها همانقدر که میزان بازخورد‌های مثبت از جانب مخاطبان هفت بالا می‌رفت میزان اعتراض‌ها از جانب مسئولان سینمایی و سینماگران هم افزایش داشت. کار تا جایی پیش رفت که وحید جلیلوند در شب اختتامیه فیلم فجر خطاب به برنامه هفت گفت: «10 شب تلاش کردید من و محمدحسین مهدویان را مقابل هم قرار بدهید اما من او را در آغوش گرفتم امشب.» بااین‌حال دوران مسئولیت بهروز افخمی حتی به دو سال هم نرسید. پس از پخش برنامه در تاریخ بیستم اسفند، مطابق با کنداکتور همیشگی شبکه سه، پخش برنامه متوقف شد تا پس از تعطیلات عید، پخش هفت مطابق معمول از سر گرفته شود. اما بهروز افخمی دیگر هیچ‌وقت به هفت بازنگشت و پرونده سومین فصل هفت به‌طرز عجیبی بسته شد. افخمی بعدا در مصاحبه‌ای اعلام کرد قراردادش با شبکه به پایان رسیده بود و علاقه‌ای هم به ادامه دادن برنامه هفت نداشته، چون همه گفتنی‌ها را گفته و دوست داشته فیلم بسازد. بااین‌حال او هیچ فیلمی نساخت و دو سال بعد مسئولیت سردبیری و اجرای مجله سینمایی جدیدی در شبکه پنج تحت‌عنوان نقد سینما را عهده‌دار شد.

فصل چهارم / شب‌های شیشه‌ای

برنامه هفت، 11 ماه رنگ آنتن را به خود ندید تا اینکه پس از قریب به یک سال تعطیلی در آستانه سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر روی آنتن رفت. بااین‌حال پیش از آغاز پخش فصل جدید برنامه، خبر یک انتخاب عجیب و باورنکردنی یعنی مهران مدیری برای اجرای برنامه هفت تمام فضای رسانه‌ها را تسخیر کرد. انتخاب وی انتقادات زیادی را در پی داشت، چراکه او هیچ سابقه قابل‌توجهی در حوزه‌های ژورنالیسم سینمایی، نقد سینما و اجرای برنامه‌های تخصصی نداشت. انتقادات تا حدی بالا بود که مدیری عقب‌نشینی کرد و تصمیم گرفت کارنامه موفق کاری خود را آغشته به یک تصمیم پرریسک نکند. لذا از اجرای برنامه هفت انصراف داد. گزینه جایگزین مدیری هم خالی از حاشیه و اعتراض نبود. رضا رشیدپور درحالی اجرای برنامه هفت را برعهده می‌گرفت که تا پیش از آن به‌عنوان مجری برنامه‌های اجتماعی صبحگاهی و گفت‌وگوهای چالشی شناخته می‌شد و صرفا در چند اثر سینمایی نیز نقش کوتاهی ایفا کرده بود. علاوه‌بر این او هیچ سابقه‌ای در حوزه فیلمسازی و روزنامه‌نگاری سینمایی نداشت و انتخاب او برای این منصب حاکی از دست بسته شبکه در انتخاب فردی از سینماگران یا اهالی مطبوعات بود. فصل چهارم برنامه هفت صرفا به‌مرور و معرفی فیلم‌های جشنواره فیلم فجر محدود شد و هیچ خبری از فراستی یا نقد اساسی فیلم‌ها نبود. این فصل نه‌تنها مورد انتقاد مخاطبان قرار گرفت بلکه مسئولان شبکه هم رشیدپور را در قامت مجری دائمی برنامه هفت تشخیص ندادند و درنهایت با 10 شب برنامه، پرونده فصل چهارم برنامه هفت بسته شد.

فصل پنجم / ببندیم بره!

قریب به یک سال پس از تعطیلی مجدد برنامه هفت، دوباره خبر آغاز پخش فصل پنجم برنامه هفت منتشر شد. نخست زمزمه‌هایی از بازگشت بهروز افخمی به برنامه هفت منتشر شد و حتی این خبر تایید هم شد اما بنابر دلایلی نامعلوم افخمی پشیمان شد و به شبکه پنج رفت تا مسئولیت اجرای برنامه «نقد سینما» را برعهده بگیرد. ماه‌ها اسامی متعددی مطرح شد تا اینکه بالاخره حضور محمدحسین لطیفی به‌عنوان مجری از بهمن سال 97 قطعی شد اما از همان روز‌های آغازین تا امروز ضعف اجرای لطیفی و عدم تسلطش بر مباحث و موضوعات بسیار آزاردهنده بود. حقیقت امر اینجاست که لطیفی چند سریال و فیلم پرمخاطب در کارنامه کاری خود دارد اما او نه آشنایی چندانی با تاریخ سینمای ایران دارد و نه در این دو ساله موفق بوده است که خود را با مدیوم برنامه هفت مطابقت بدهد و مهم‌تر از همه اساسا قادر به تعیین رویکرد برای فصل جدید هفت نبوده است. لذا ما فقط با 70 برنامه چندپارچه مواجه بوده‌ایم که فاقد یک انسجام ساختاری حداقلی بوده است. اینجاست که اساسا خلأ وجود سردبیر مشخص می‌شود. در طول این دو سال هیچ‌گاه مشخص نشده که آیا اساسا محمدحسین لطیفی سردبیر برنامه است یا مجتبی امینی علاوه‌بر تهیه‌کنندگی مسئولیت سردبیری برنامه را هم برعهده دارد؟!

بخش نقد فیلم هم برخلاف فصول سابق برنامه کاملا مجزا شده و بدون حضور و مدیریت لطیفی به‌عنوان مجری اصلی پیش رفته اما این تنها تغییر فصل جدید برنامه نبوده است. به‌طرز عجیب و شگفت‌آوری منتقد ثابت برنامه هفت دیگر تنها مسعود فراستی نیست بلکه محمدتقی فهیم هم به‌عنوان منتقد ثابت به برنامه اضافه شده است. به یک معنا ما در میز نقد برنامه هفت نه‌تنها دیگر با هیچ فیلمسازی مواجه نیستیم بلکه با دو منتقد ثابت و یک منتقد متغیر مواجهیم که غالبا هم حضور یک ترکیب سه نفره تکراری چهار تا 6 برنامه ثابت می‌ماند و گویا محض تنوع نفر سوم هرازگاهی تعویض می‌شود. مضاف‌بر این، اساسا هیچ معیار مشخصی در انتخاب آثاری که مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند، وجود ندارد. گاهی فیلم روز سینمای ایران انتخاب می‌شود، گاهی یک فیلم کلاسیک خارجی! گاهی یک فیلم جدید سینمای هالیوود و گاهی هم سریال‌های نازل شبکه نمایش خانگی! گویا منتقدان محترم برنامه بر مبنای آثاری که در هفته اخیر دیده‌اند اثری را انتخاب و نقد می‌کنند و اصلا چیزی تحت‌عنوان مخاطبان برنامه برایشان موضوعیت ندارد. بخش دیگری تحت‌عنوان میز رسانه به برنامه اضافه شده است که حاکی از ناآگاهی تمام‌عیار تیم سازنده از فضای اینترنت است. در این بخش چهره‌های رسانه‌ای غالبا تکراری به‌مرور و گپ‌وگفت درباره اخبار هفته می‌پردازند. گویی سازندگان برنامه هفت اطلاع ندارند که امروزه ده‌ها کانال تلگرامی سینمایی درحال اطلاع‌رسانی و تحلیل مکرر و مداوم اخبار سینمایی هستند و مضاف‌بر این چندین برنامه اینترنتی هم در فضای مجازی درحال بازتاب و تحلیل دوباره این اخبار هستند. گویا تیم جدید سازنده برنامه هفت فراموش کرده است که قدیمی‌ترین و تخصصی‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون رسالتی فراتر از این حرف‌ها دارد. رسالتی که در تمام این مدت به محاق رفته و به فراموشی سپرده شده است.

به زبان ساده‌تر و در یک کلام می‌توان اذعان کرد در فصل جدید برنامه هفت نه خبری از بررسی مسائل روز سینمای ایران است و نه خبری از مصاحبه با فیلمسازان سینمای ایران. نه می‌توان کوچک‌ترین نشانه‌ای از بحث‌های پربار موجود در نقد‌های فراستی در سال‌های پیش یافت و نه می‌توان دیدگاه کارشناسانه از میان اظهارات مجری برنامه یافت. پخش برنامه هفت در ماه‌های اخیر چنان نامنظم و آشفته شده است که گویی سازندگان برنامه اساسا هر موقع حوصله و فراغتی داشته باشند یک قسمت تولید می‌کنند. برآیند چنین وضعی هم این شده است که بسیاری از مخاطبان سابق برنامه اصلا اطلاع ندارند که چنین برنامه‌ای درحال پخش است و بازدید قسمت‌های این برنامه در تلوبیون به‌سختی به 800 بازدید می‌رسد. مضاف‌بر همه اینها، ضبطی شدن برنامه در یک سال اخیر هم، میخ آخر را بر تابوت برنامه زد و امکان مطرح شدن کوچک‌ترین مباحث چالشی از مهم‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون سلب شد تا این برنامه یک قدم مهم دیگر در روند احتضار بردارد و به مرگ تراژیک نزدیک‌تر شود.

به نظر می‌رسد ریشه مساله را باید در مقامی فراتر از مجری و تهیه‌کننده جویا شد. ظاهرا مسئولان فعلی شبکه سوم سیما به برنامه مهجور و مظلوم هفت به‌مثابه یک میراث نامیمون نگاه می‌کنند که نه توانایی تعطیل کردن آن را دارند و نه عزم احیای آن را. لذا در تمام این دو سال با بی‌حوصلگی و خستگی تمام خواسته‌اند با این برنامه کنار بیایند اما گویا غافل هستند که بی‌توجهی به برنامه هفت که هفته به هفته وضعیتی تراژیک‌تر پیدا می‌کند نه‌تنها یکی از برند‌های مهم و ارزشمند شبکه سه را به مسلخ می‌برد بلکه باعث شکل گرفتن برنامه‌های جایگزین در فضای اینترنتی و ریزش مخاطبان سینمادوست از پای رسانه ملی می‌شود.

منبع: فرهیختگان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 2 =

دکمه بازگشت به بالا