موسیقی؛ از مقاومت در برابر نازیسم تا دلدادگی به رسانهی ملکه
مهدی خانعلی زاده
در کوران جنگ جهانی دوم و در ماه سپتامبر بود که حلقه محاصره شهر لنینگراد کامل شد. جنگندههای نیروی هوایی آلمان به صورت هدفمند به بمباران و نابودی انبارهای مواد غذایی لنینگراد اقدام کردند و در کمتر از یک ماه همه ذخایر غله به پایان رسید و سیلوها خالی شد. مردم از شدت گرسنگی و از روی ناچاری به خوردن گربه، موش، چسب و سریش و در نهایت گوشت انسان روی آوردند. مقامهای شهر لنینگراد برای زمستان ۴۲–۱۹۴۱ که هوا منفی چهل درجه سانتیگراد و در نوع خود غیرمعمول بود، بیش از ۱۰۰۰ مورد آدمخواری ثبت کردهاند.
نقشه شیطانی هیتلر برای شهر لنینگراد به این صورت بود: «این شهر باید به هر صورت ممکن محاصره شود و در همان حال با شلیک توپخانه ویران و مردم دچار قحطی باشند.» رایش آلمان بر این باور بود که پس از ورود ارتش نازی به خاک شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، ساکنین آن نیز به تدریج و با زجر و درد تلف خواهند شد.
اما آدولف هیتلر فکر یک چیزی را نکرده بود: موسیقی!
روز ۵ مارس ۱۹۴۲ برای اولین بار، « دمیتری شوستاکوویچ» سمفونی لنینگراد را در کوبیشف رهبری کرد و متعاقب آن بود که شهرت این اثر و کنسرت در سراسر شوروی پیچید. دفترچه نت این اثر بزرگ به صورت میکروفیلم از مسیری دورتر از خطوط دشمن یعنی از طریق تهران با هواپیما به غرب فرستاده شد و باز هم از مسیرها و راههای فرعی و مخوف به لندن و نیویورک رسید. بدین صورت بود که شوستاکوویچ به یک چهره رسانهای جهانی بدل گردید و «سمفونی جنگی» او به ابزاری تبلیغاتی تبدیل شد. در همان حال رهبری شوروی فرمان داد که سمفونی هفتم باید در شهر محاصره شده لنینگراد نیز به اجرا درآید. یک هواپیمای نظامی برای رساندن پارتی تور یا همان دفترچه نت این سمفونی به دست الیاسبرگ، حلقه محاصره هوایی لنینگراد را شکست.
این سمفونی نه تنها از رادیو بلکه از طریق بلندگوهایی در سطح شهر نیز مستقیما پخش میشد و حتی سربازان ارتش نازی در آن ناکجاآباد بیرون دروازه شهر هم آن را میشنیدند و لذت میبردند. یکی از فرماندهان نازی بعد از جنگ تعریف میکرد که این موسیقی چگونه همواره از سوی کهنه سربازان آلمانی مورد تحسین و تشویق قرار میگیرد.
نهایتا همین ارکستر، موجب تقویت روحیه مردم لنینگراد و ایستادگی آنان در برابر محاصره شد و ارتش قدرتمند نازی در همینجا گیر افتاد؛ توقفی که آغاز شکست هیتلر در جنگ بود؛ یعنی موسیقی علیه تحریم و تهدید.
موسیقی در عالیترین شکل خود، مخدر نیست؛ تهییجکننده و هویتساز است. موسیقیدان در عالیترین شکل خود، بوقچیِ دشمنان کشورش نیست؛ محورِ وحدتِ مردمِ مستضعف کشورش علیه دشمنانِ تا دندان مسلح است.
کتاب «هیاهوی زمان»، روایت «یک موسیقیدانِ ملیگرا»ست. بخوانید تا گرفتار «جنس قلابی» نشوید. مخصوصا کسانی که در جنگ رسانههای انگلیسی علیه ایران، پشت خاکریز دشمن قرار گرفتند.