سازمان سینمایی ریاکاری

دکتر سید مهدی ناظمی

ظاهر کار زیاد غلط نیست. مردمی حاشیه نشین، در وضعی کمیک، ناتوان از فهم فریب سازماندهی شده بالادستی ها، از همه هستی خود ساقط هستند و در ضمن این سقوط خود، هیچ کنش آگاهانه ای هم ندارند.

اما کمی دقیق‌تر که نگاه بکنیم، متوجه می‌شویم یکجای این سیرک، همین جشنواره فیلم فجر امسال را می‌گویم، و یکجای کار بازیگران آن، یعنی همین امثال مهدویان، مشکلی دارد.

فیلم از ما می‌خواهد به فقرا بخندیم و باورهای مذهبی و غیر مذهبی آنها را مسخره کنیم. تا قبل از شروع تراژدی ها، ما به بدبختی ها می خندیم، بدون آنکه:
۱- بفهمیم منشأ این بدبختیها چیست (طبعاً جز همان جواب کلیشه‌ای آدم بدها)
۲- بدون اینکه نشان دهد چرا و چطور باید از این بن بست خارج شد.

درباره اولی، با دروغ بزرگی روبرو هستیم و آن اینکه گسترش فقر بخاطر باور داشتن به شرافت فقر است(چرندیات خوشگل شمال شهری). این در کنار اشاره های تلویحی به احتمالاً رهبری انجام می‌شود. بزرگ بودن این دروغ نیاز به توضیح ندارد، چرا که هیچ‌یک از ما فقرا و آن اغنیا، به فقر اعتقادی ندارد.

دروغ دوم آنجایی است که خارج شدن از فقر را که نیازمند شجاعت عاقلانه است، نشان نمی‌دهد. خروجی از فقر وجود ندارد، زیرا مدیر ارشد این ناکجاآباد، معاونش را قربانی می‌کند تا شرایط را حفظ کند. فرض کنیم برای جناح حاکم، دمی تکان داده نشده است، اما چطور این را هضم کنیم که همه مردم تا پایان تابع همین ایدئولوژی فقر و رهبر آن باقی می‌مانند و تنها راه فرارشان، جمع کردن اثاثیه و رفتن است؟

این فیلم به ریاکاری و دروغگویی سازمان یافته تری هم دچار است و آن اینکه به مردم عمیقاً توهین می کند.
هیچکدام از فیلمهای امسال جشنواره و از جمله این، فقیر را معرفی نمیکند، بلکه در لوای منعکس کردن فقرا، به آنها توهین می‌کند و به شنیع ترین شکل ممکن آنها را تمسخر می‌کند.

فقیر شخصیت ندارد، آبرو ندارد، اخلاق ندارد و عقل هم ندارد. (البته بعد هم یک سکانس از مرد هزار چهره سرقت می‌کنیم تا پز و پرستیژ خراب نشود).
آنقدر هم وقایع تلخ را با ریتم تند قطار می‌کنیم که کسی در این سیاه بازی متوجه فقدان فیلمنامه نشود.

ریاکاری و دروغگویی سازمان یافته جشنواره امسال و فیلمساز سوگلی پرورش یافته در نهادهای امنیتی، اینجاست که تلاش می‌کند از یاد مردم ببرد که همین سینما از مهمترین حامیان بزرگترین جریان ایجاد کننده فقر در تاریخ نیم قرن اخیر کشور بود.

ما باید خزعبلات مصور را تحمل کنیم تا از یاد ببریم که:
🔺فقر و تباهی در یک دهه گذشته با ایجاد وسوسه موهومی از شیشلیک آمریکایی آغاز شد،
🔺 که عامل حضیض امروز با صدقه درست نمی‌شود با ساختار عادلانه درست می‌شود،
🔺که فقیر، بی عقل و بی شخصیت نیست، فقیر بدون امکان است،
🔺که فقیران همینجا در شهرها و بغل گوش خود ما با از دست دادن پی در پی فرصتهای شغلی ناشی از سیاستهای دولت لیبرال به این روز افتاده اند و برای دیدن آنها لازم نیست بلیط بخرید به خارج از شهر سفر کنید،
🔺که عامل فقر ما دقیقا از طریق مدرن ترین خواسته‌های ما رادیکال شد و نه از طریق توصیه های خاله زنکی و عامیانه بی خطر،
🔺و بالاخره که از یاد ببریم عامل فقر ما همین سینمای ریاکار دروغگوی متهوع سوپاپ دولت بود که خود را ستاد انتخاباتی لیبرالیسم و طلایه دار پیشرفت معرفی کرد.
سینمای مهدویان، سینمای توهین به مردم و توجیه وضع موجود در لوای همدردی ریاکارانه و صدقه دروغین است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − سیزده =

دکمه بازگشت به بالا