نفرت آدم را کور میکند!

حامد بامروت در صفحه اینستاگرام خود در مورد فیلم #مرد_بازنده نوشت:

شنیدید که عشق آدم رو کور میکند؟
نفرت هم همین کار رو با آدم میکند. درست است که نهادهای بی ربط به فرهنگ، کاری با سیدمحمود رضوی ها و مهدویان ها کردند که زخم اش هنوز بر تَنشان است.
ولی کاش یکی به مهدویان بگوید، نفرت و انتقام کورت کرده و نمی بینی داری چه میکنی با هنرت و ذوق ات.

مرد بازنده  یک فیلم تلویزیونی است با بازیگرهای سینمایی با فیلمنامه ای به شدت ضعیف و محافظه کار که روی انگشتان کارگردان و خواست اش می چرخد. در حدی که انگیزه قهرمان اصلی و تلاش اش را هم نمی فهمید، آیا یک وسواس بیمارگونه است؟ یا تعهد کاری؟ یا وظیفه ای مقدس؟
یک فیلم تلویزیونی محافظه کار و ترسو که هیچ کاری با مخاطب نمیکند و قطعا فروش بالایی هم نخواهد داشت.

درخت گردو با یک دوجین بازیگر سلبریتی در سینمای ایران چقدر فروخت؟ سه میلیارد و ششصد. ( فقط پانصد میلیون بیشتر از فیلم منصور که تقریبا هیچ بازیگری چهره ای هم نداشت (فروش یک میلیارد و اندی خارج از سینمای منصور را لحاظ نمی کنم).
فروش مرد بازنده از درخت گردو هم کمتر است و صرفا یک مخاطب اولیه ای که از روی چهره های روی پوستر بلیط می خرد را به سینما می برد. فیلم ناتوان در ایجاد موج معرفی و دعوت چهره به چهره است.
و این قطعا برای مهدویان ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز و ردخون و لاتاری عقب گرد است.

حالا و بعد از هفت فیلم و دو سریال دقیق تر می توان از نقش اقتباس و همچنین میزان موفقیت قدرت تخیل مهدویان در کارهایش حرف زد. به جز شیشلیک و مرد بازنده، تمام کارهای مهدویان (حتی زخم کاری) به نوعی وام دار اقتباس و واقعیت (و فرامتن
مخاطب به واسطه واقعیت) هستند و حالا می توان گفت همین ها به کمک آقای کارگردان و نویسنده آمده و هرجا به تخیل محض بسنده شده لختی پادشاه عیان شده است. (شیشلیک و مرد بازنده)

کاش مهدویان با خودش لج نکند و خودش را از بازنده بودن نجات دهد، او می تواند به روزهای اوج مخاطب پسندش برگردد.

به نظرم انتخاب جواد عزتی برای این نقش همانقدر جو زده بود که انتخاب مهران مدیری برای درخت گردو. بالاخره داشتن جواد عزتی هر کسی را قلقلک میدهد ولی نتیجه این جو زدگی در درخت گردو و مرد بازنده یکی است.

یک عزتی معمولی و گیج با چند رفتار اغراق شده کم کم تکراری شده برای عزتی تمام فیلم های مهدویان، که شاید در لاتاری و ماجرای نیمروز جذاب بود ولی این تکرار رفتارهای آنی اغراق شده دیگر بی مزه و پیش بینی پذیر شده است.
اگر پنج شش فیلم خوب امسال را دیده اید و کار دیگری ندارید ببینید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + سه =

دکمه بازگشت به بالا