یک شروع قابل قبول اما نگران کننده

حسین غلامی 

کاظم دانشی در اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند خود به سراغ یک سوژه واقعی و به‌شدت ملتهب رفته است؛ یک پرونده جنجالی که خودش به‌تنهایی از فیلم‌های بسیاری در سینمای ایران جذاب‌تر است. البته انتخاب این سوژه‌ هولناک و دست نخورده باعث شده ضعف‌های فیلمنامه‌ «علف‌زار» خیلی به چشم او نیاید و فیلم در حد اثری خوب از یک کارگردان اولی باقی بماند نه بیشتر!

اولین سکانس فیلم، تنها سکانس اضافه فیلم است و آن را می‌توان حذف کرد. خرده داستان و حادثه‌ای که قرار است نقطه ضعف قهرمان قصه باشد می‌توانست در بک استوری اتفاق افتاده باشد و شروع قصه از دفتر دادستان باشد. البته این حادثه خیلی هم برای قهرمان دردسر نمی‌شود و در ادامه داستان تنها در دیالوگ‌‌ها ظهور و بروز دارد و دراماتیزه نمی‌شود.

باوجود اینکه پژمان جمشیدی به‌خوبی از پس ایفای شخصیت بازپرس پرونده برآمده و تا این جای کار بخت اول سیمرغ بهترین بازیگر است اما فیلمنامه در شخصیت‌پردازی قهرمان قصه دچار مشکل است. «امیرحسین» مشکل شخصی-خانوادگی دارد و برای همین می‌خواهد انتقالی بگیرد اما این مشکل به مخاطب نشان داده نمی‌شود. هیچ ردی از خانواده امیرحسین در قصه وجود ندارد، حتی در حد یک تماس.

موقعیتی که امیرحسین در آن قرار می‌گیرد و مجبور می‌شود بین انتقالی گرفتن یا تکمیل پرونده یکی را انتخاب کند، موقعیتِ سخت و چالشی‌‌ نیست.

بعد از اینکه که امیرحسین تصمیم می‌گیرد پای پرونده بایستد از سوی دادستان تهدید می‌شود. اما در ادامه این تهدیدات عملی نمی‌شود و هیچ فشاری به قهرمان قصه وارد نمی‌شود. گویا کاظم دانشی بیش از اندازه روی دیالوگ‌ها حساب باز کرده اما دیالوگ‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند حس «تنگنا» و «تحت فشار بودن» را به مخاطب منتقل کنند.
در نتیجه همین پرداخت کم‌جان فیلمنامه است که «قهرمان» اصلی قصه شکل نمی‌گیرد. البته دانشی «قهرمان» خلق می‌کند اما قهرمان‌ش سارا بهرامی است نه «امیرحسین». او از طرف همه اعضای خانواده تحت فشار است که اگر شکایت کند و موضوع فاش شود آبروی آن‌ها می‌رود، موقعیت‌های شغلی‌شان را از دست می‌دهند و زندگی‌شان بهم می‌ریزد. از همه مهم‌تر اینکه او پسر بچه‌ای دارد که از دست‌ش می‌دهد. با همه این اوصاف او کاری که باید انجام بدهد را انجام می‌دهد و به قهرمان تبدیل می‌شود.

علف‌زار باوجود ضعف‌‌های‌ ریز و درشتی که در فیلمنامه دارد اما در بازنمایی و ساخت فضای دادسرا موفق است. مخاطبی که تجربه حضور در دادسرا را دارد، «دادسرای» علف‌زار را باور می‌کند. تنش‌های میان ارباب رجوع و کارمندان، شلوغی دادسرا، تنش‌های میان خانواده‌های متهمین و کارهایی نشدنی‌ای که با پول شدنی می‌شوند به‌خوبی مختصات «دادسرا» را نشان می‌دهند.

علفزار فیلم خوبی‌ست. فیلمی که ارزش دیدن دارد. کاظم دانشی در اولین تجربه سینمایی خود نمره قابل قبولی می‌گیرد اما نگران کننده است. نگران کننده از این جهت که اگر نتواند مشکل فیلمنامه خود را حل کند و صرفا با انتخاب سوژه‌‌های هولناک و دست نخورده صعف‌هایش را بخواهد بپوشاند مسیری که مهدویان تا الان طی کرده را خواهد رفت، البته بدون نان و نوایی که مهدویان به آن رسیده است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار − 3 =

دکمه بازگشت به بالا