موقعیت مهدی ؛ قدرت در قصه گفتن است

سبحان یوسف زاده

سینما باید احساسات را درگیر کند. باید توجه تو را به داستانی که بر روی پرده در حال نمایش است جلب کند . این مهم تر از همه چیز است. همین امر مهم به دفعات توسط کارگردان ها فراموش می شود و آن ها به دنبال قدرت نمایی در دادن میزانسن ها سخت و اجرای پروداکشن های سنگین می روند.

اتفاقی که موقعیت مهدی را سر زبان ها انداخته و اکثر مخاطبان بعد از دیدن آن حال خوبی دارند همین ایجاد حس است. این فیلم این توان را دارد تا ما را با بخشی از زندگی شهید مهدی باکری همراه کند و به دلیل گرمایی که در درون فیلم وجود دارد حس مخاطب برانگیخته می شود. این اتفاق باعث شده تا مخاطب پس از دیدن فیلم حال خوبی داشته باشد.

این در حالی است که اگر قرار باشد قصه ی فیلم را بر اساس قواعد کلاسیک سینما مورد ارزیابی قرار دهیم حتماً نمره قابل قبولی نمی گیرد و اتفاقاً فیلمساز برای اینکه از این زاویه مورد قضاوت قرار نگیرد از ابتدا با مخاطب شرط می کند که قرار است چند پرده از زندگی شهید مهدی باکری را ببیند. با وحود این اجرای درست همان چند موقعیت و بازی های به اندازه و باور پذیر باعث شده تا این عدم پیوستگی خیلی به چشم مخاطب نیاید.

هادی حجازی فر به عنوان کارگردان این فیلم درک درستی نسبت به توان و بضاعتی که سینمای ایران در اختیار می گذارد دارد و از این رو بیشترین توان خود را برای به رخ کشیدن توان کارگردانی خود به کار نبسته بلکه تلاش کرده تا لحظه خلق کند. لحظه هایی آشنا و دل نشین که ما را قدری به خانواده باکری و به خصوص شخص مهدی باکری نزدیک کند.

بدون شک موقعیت مهدی برای هادی حجازی فر یک گام محکم در کارگردانی محسوب می شود و ما را به ظهور فیلمسازی که توان روایت کردن قصه ها را دارد امیدوار می کند . البته خطر جدی برای حجازی فر این است که تصور کند در گام بعدی باید کارگردانی و اجرای پروداکشن را به رخ بکشد که این یک آفت بزرگ است. آفتی که دیگر فیلمساز جنگی ساز حاضر در جشنواره به آن دچار شد و از پس فیلم گرم و قصه گوی «ویلایی ها» به یک فیلم بدون قصه و محدود در پروداکشن «دسته دختران» رسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × یک =

دکمه بازگشت به بالا