به نام استعدادیابی به کام هجو و گذران وقت!
پوریا فرجی
امروز در دنیا برنامههای مسابقه سرگرمکننده اما با اهداف کلان استعدادیابی نزد رسانههای جهانی بسیار پررونق است. برخی از آنها تلاش میکنند تا در زمینه انجام کارهای عجیب و غریب و محیرالعقول فضای برنامههایشان را به سوی سرگرمی هدایت کنند مثلاً انجام کارهایی که در حالت طبیعی انجام آن دور از ذهن مخاطب قلمداد میشود یا برنامههایی از سوی رسانههای کشورهای عربی پخش میشود که به کشف و معرفی استعداد در حوزه موسیقی میپردازد. در این بین در ایران نیز برنامه عصر جدید طی سالهای اخیر با اهداف کشف و معرفی استعدادهای هنری و ورزشی و رزمی و غیره نزد مخاطب ایرانی سعی کرده خود را معرفی کند و در میان سایر برنامههای سرگرمکننده از این دست در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد.
چند سال پیش که عصر جدید اولین فصل خود را آغاز کرد، در تبلیغات پیشین این برنامه در ماهها پیش از پخش اولین قسمت فصل اول اینگونه مطرح میشد که در این برنامه مقرر است تا استعدادهای گوناگون را در قاب رسانه به مخاطب ایرانی معرفی کند و طی یک فراخوان سراسری و گسترده در سطح کشور اعلام کرد تا افراد یا گروههای مختلف را آنچنان که بهعنوان حرفه و هنر برای دیگران میتواند جذاب باشد به این برنامه معرفی کند. در آخر تعدادی از آثار و کارهای آماده شده برای این برنامه از میان انبوه آثار رسیده موفق شدند تا در مرحله نهایی عصر جدید شرکت کنند. از آنجا که اساساً برنامهای در این سطح و کیفیت تا آن موقع در رسانه صداوسیما مسبوق به سابقه نبود به طور طبیعی برای مخاطب میتوانست صرفاً بواسطه همین یک عامل ایجاد جذابیت کند، خصوصاً در زمینه بخشهایی مانند موسیقی و هنرهای رزمی مخاطب اشتیاق و علاقه بیشتری برای تماشا از خود نشان می داد. اولین فصل از عصر جدید در حالی آغاز شد که داوران شناخته شده در حوزههای بازیگری و موسیقی و یک داور شناخته نشده و بیارتباط برای داوری آثار معرفی شدند.
فصل اول؛ ایجاد چالش
دقیقاً از اولین قسمتهای فصل اول این برنامه یک مسأله به کلان مسائل چالشی مربوط به این برنامه اضافه شد و آن اینکه داوران بر چه اساس آثار راه یافته به مرحله نهایی را به بررسی و کیفیت سنجی و امتیازدهی و داوری میگذارند؟ این سؤال تا فصول بعدی این برنامه و خصوصاً فصل تازه که از تعطیلات نوروز 1401 از شبکه سوم سیما پخش میشود هنوز بدون یک پاسخ منطقی و قانعکننده برای پرسشگران باقی است! گاهی در فصول پیشین و فصل جدید مسأله سلیقه در داوریها خود را عیان کرده است. این سلیقه محوری که دیگر در فصل تازه به شکلی نمایانتر خود را نشان داده گاهی از سوی یک داور در قالب خشم و پرخاش و عتاب رخ مینماید و گاهی از سوی یک داور به تعریف و تمجید فراوان ختم میشود و گویی هنوز هم این برنامه از یک متر و معیار مشخص و دستهبندی شده و خصوصاً طیفبندی شده براساس شرایط و ویژگیهای شرکتکننده در داوری برخوردار نیست.
عصر جدید به خودی خود یک اتفاق مثبت در رسانه صداوسیما محسوب میشود و محلی است تا استعدادهای تازه معرفی شوند و حتی فضایی است که آن استعدادها خود را در معرض نقد و بررسی و عیارسنجی قرار دهند، اما این برنامه در مواجهه با یک استعداد به حد بالایی در سطوح ظاهری توجه میکند، گویی که گاهی اوقات این برنامه بهعنوان یک برنامه سرگرمکننده برای تماشا و احیاناً نظر دادن و کیفیت سنجی درباره مهارت ها طراحی و فراهم شده است. زیرا اگر بنا بر سنجش و عیارگیری از یک استعداد در یک زمینه بخصوص باشد، هم باید یک قالب برنامهریزی شده در داوریها به شکل معیارهای مشخص گردآوری و معین و معرفی شود و هم اینکه از پیش مشخص شود که آیا ملاک اصلی یافتن استعداد به معنای یک پدیده در یک عمل عینی مورد نظر است یا به طور کل هر پدیده عجیب و دور از انتظار و خصوصاً با نگاه مخاطب سنج (جالب برای مخاطب) مدنظر است؟ این مسأله از کلیدیترین مسائل در خصوص برنامه عصر جدید است. بلاتکلیفی و نامشخص بودن این عامل کلیدی در یک برنامه که مدعی در کشف استعدادها است منجر شده تا در برخی قسمتها و برخی بخشهای آن یک عمل و پدیده به نام یک هنر یا یک استعداد با سطحیترین شکل بروز و ظهور کند که گاهی نیز حتی به مرزهای ابتذال نزدیک میشودو در عین حال مورد داوری! و بررسی و امتیازدهی نیز قرار میگیرد.
فصلی برای حواشی
فصول پیشین و حتی فصل تازه این برنامه با حواشی گوناگونی همراه بوده است که گاهی منجر شده تا برخی از این حواشی پررنگتر از متن این برنامه به چشم بیاید. به طور مثال استفاده فراوان از واژههای غیرفارسی در این برنامه از سوی داوران و مجری یا حتی پرخاش یک داور به یک شرکتکننده بر سر مسأله بیان به زعم وی اشتباه اش، بیش از سایر بخشها در این برنامه خصوصاً در فضای مجازی بازخورد و بازدید داشته است. بررسی همین موارد حاشیهای نیز شاهدی بر آن نکته مطروحه در سطور بالاست که این برنامه گاهی ظرفیت و توان حاشیهسازی بالقوه! دارد که در صورت تداوم بیشتر این روند، عصر جدید نه تنها از هدف ابتدایی و متصور خود مبنی بر توجه و تمرکز بر استعدادیابی دور میشود، بلکه کارکردهای مثبت سرگرمکننده سالم خود را نیز برای مخاطب از دست میدهد، مگر اینکه به فراخور شرایط رسانه و به میل سیاستهای سازندگان این برنامه، حواشی آن نیز جزئی از ساختار برنامه قلمداد و انتخاب شود که در این صورت دیگر ساحت بحث فضای دیگری را اقتضا میکند.
در خصوص محتوای آثار و ارائههایی که از شهرهای مختلف ایران در این برنامه از آنها رونمایی میشود یک نکته قابل بیان است که مرتبط با کارکرد و صورتی است که این برنامه طی چند فصل در چند سال از خود نشان داده است. گروههای مختلف شرکتکننده در تهیه و تولید آثارشان گویی در یک ساختار مهندسی معکوس، تمایلات و ذائقه این برنامه را کشف کردهاند. به این صورت آنها معمولاً بیش از آنکه استعدادهای خود را بروز بدهند، روی پدیدههایی برای تولید یک اثر برنامهریزی و تمرکز میکنند که می دانند مورد پسند برنامه عصر جدید است و همچنین داوران آن که یقیناً اقتضائات رسانهای برنامه عصر جدید از آنها توقعات و انتظارات ولو حداقلی دارد. بنابراین مثلاً در فصل تازه این برنامه مشاهده میشود که یک گروه نوازنده هنر موسیقی کتولی که هنر و فرهنگشان از غرب استان گلستان تا شرق استان مازندران گسترش دارد یک اثر از موسیقی نواحی مازندران را انتخاب میکنند و در پایان بندی، آن اثر را با ریتم چوب بازی خراسانی ترکیب میکنند و همزمان با آن ریتم اقدام به تشت زنی که هنر دیگری نزد مردم نواحی مازندران و گیلان است، میکنند. در ظاهر همه این گونهها که به هنر و فرهنگ برخی خطههای ایران مربوط است با هم ترکیب میشود و در ظاهر یک اتفاق و تلاقی میان آن گونهها پدید میآورد اما این نکته مطرح میشود که براساس چه منطق فرهنگی، هنری و استدلالی این تلفیق در قالب ظاهری یک ترکیب پدید آمده است!؟ جالب است که این ناهمگونی و ارائه یک اثر خلاف یک منطق مشخص فرهنگی و هنری بسیار مورد تشویق و توجه داوران عصر جدید قرار میگیرد و حتی داوری که متخصص به هنر موسیقی و از سازندگان مشهور موسیقی متن در سینمای ایران است نیز بر این نکته مداقه نمیورزد بلکه بسیار مشعوف و خشنود و هیجان زده نیز میشود، حال مسأله امتیازدهی به این اثر از سوی سایر داوران این برنامه که در زمینه استعدادیابانه موسیقی صاحبنظر نیستند بماند! جالب است که یکی از داوران بر سر آنکه آن تشت است یا لگن با مجری برنامه به اختلاف میخورد! غافل از آنکه هنر و آیین تشت زنی به نام هنر نواحی گیلان در جهان ثبت یونسکو شده است اما در این برنامه به شکلی مبتذل و هجوگونه از سوی داور و مجری دستمایه خنده و شوخی قرار میگیرد که این اقدام از یک برنامه رسانهای از رسانه کلان کشور پیرامون نشانههای هنری جهانی یک سرزمین بسیار دور از انتظار و مایه تأسف است!
یا آنکه گروههایی که حرکات ورزشی و نمایشی اجرا می کنند، با اضافه کردن چند فرد کم سن و سال و شیرین زبان عملاً می دانند که نمره تأیید را از داوران در مرحله مقدماتی کسب میکنند. اجراهای تکراری و تقلید حتی در جزییات از گروههایی که به مراحل بالاتر راه یافتهاند (از جنسیت گرفته تا سن و سال نفرات گروه) بیانگر آن است که فرمول راهیابی به مرحله بالاتر برای شرکت کنندگان فاش شده است.فاصله از استعدادیابی