آخرین داستان سیمین تداعیکننده آیه «انی جاعل فی الارض خلیفه» است
102 سال پیش در هشتم اردیبهشت 1300 سیمین دانشور، مترجم و نویسنده مشهور ایرانی در شهر شیراز دیده به جهان گشود.
سیمین دانشور نخستین زن ایرانی است که به صورت حرفهای در زبان فارسی داستان نوشته است. مهم ترین اثر وی رمان «سووشون» است که نثری ساده دارد و از جمله پرفروش ترین آثار ادبیات داستانی در ایران به حساب میآید. از دیگر آثار مشهور وی میتوان به رمانهای «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» و مجموعه داستانهای کوتاه «آتش خاموش»، «شهری چون بهشت «و «به کی سلام کنم» اشاره کرد.
فرارسیدن زادروز سیمین دانشور بهانهای است که نگاهی به نخستین مجموعه داستان کوتاه وی به نام «آتش خاموش» و آخرین با عنوان «انتخاب» داشته باشیم.
«آتش خاموش» که اردیبهشت ۱۳۲۷ منتشر شده اولین مجموعه داستان دانشور و شامل ۱۶ داستان کوتاه است که بین سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ نوشته شدهاند.
در اولین و بلندترین داستان این مجموعه با نام «اشکها» قهرمان داستان دختری دانشجو با چشمانی درخشان و باهوش و چهرهای محزون است که خاطراتی از زندگی خود را لابهلای دیوان مولوی کتابخانه دانشگاه نهاده تا هرکس با خواندن آن اشکی بریزد و زخمهای درونی خود را التیام بخشد. وی بهتدریج عاشق استاد فلسفه و فرنگرفته خود میشود، اما وقتی از ازدواج وی با دختری فرنگی خبر مییابد، از عشق خود میگذرد.
دومین داستان مجموعه با نام «آتش خاموش» نیز سرخوردگیهای دختر فریب خوردهای را به تصویر میکشد که بهدلیل زیبایی و هوش خود، مورد توجه یکی از بزرگان شهر قرار میگیرد ولی سرانجام بدنام میشود و به زندگی خود پایان میدهد.
«آن شب عروسی» نیز از داستانهای مشهور این مجموعه، درد دل رقاصهای است که جبر زمان و فقر وی را به سوی این حرفه سوق داده، اما به آن خو گرفته است و از نگاههای تحسینآمیز تماشاچیان لذت میبرد.
از دیگر داستانهای این مجموعه میتوان به «شب عیدی»، «گذشته»، «کلاغ کور»، «سایه»، «ناشناس»، «عطر یاس»، «جامه ارغوانی»، «عشق استاد دانشگاه»، «عشق پیری» و «یخ فروش» اشاره کرد.
دانشور در «آتش خاموش»، احساسات زنانه و شباهت تجربههای زنان به یکدیگر را نشان داده و این مجموعه را که از نوشتههای اولیه وی است، میتوان بازتاب تجربههای شخصی نویسنده در قالبی طنزگونه شمرد که ضمن آن، مسایل خانوادگی و اجتماعی مطرح شده است.
«انتخاب» آخرین مجموعه داستان به یادگار مانده از سیمین است که 16 داستان با نامهای «انتخاب»، «لقاءالسلطنه»، «اسطقس»، «برو به چاه بگو»، «ساواکی»، «بختگشایی»، «برهوت»، «میزگرد»، «مرز و نقاب»، «روزگار اگری»، «از خاک به خاکستر»، «باغ سنگ»، «دو نوع لبخند»، «روبوت سخنگو»، «از پرندههای مهاجر بپرس» و «متبرک باد خلیفه بودن انسان بر زمین، متبرک باد» را شامل میشود و سال 1386 منتشر شده است.
اولین داستان این مجموعه «لقاءالسلطنه» نام دارد که در آن به تشریفات و فخرفروشی مرفان با زبان طنز اشاره شده است. راوی داستان «انتخاب» از این مجموعه نیز نوجوانی است که بعد از سالها پی میبرد پدر و مادری که تاکنون با آنها زندگی میکرده، والدین واقعی وی نیستند. ابتدا از این موضوع بهشدت ناراحت میشود و از خانه میگریزد، ولی در پایان، با آغوش باز به سوی آنها برمیگردد.
«برو به چاه بگو» نیز داستانی دیگر از این مجموعه است که به نقد زندگی روشنفکران در ایران میپردازد و به مردسالاری که در میان روشنفکران نیز به شدت شایع است، اشاره میکند.
اما آخرین داستان این مجموعه، «متبرک باد خلیفه بودن انسان بر زمین متبرک باد» نام دارد و داستان درباره شخصیتی است که از زمان حال به سرزمین «کل داوود» سفر میکند و آنجا با شخصیتی به نام پیرراز آشنا میشود. پیرراز از وی میخواهد که نذری برای حضرت داوود (ع) کند و او را به جمخانه میبرد. آنجا سیدی تنبورزنان کتاب شاهنامه حقیقت را میخواند و شخصیت اصلی با او همآواز میشود.
شخصیت که پیش از آن به فکر خودسوزی بوده ناگاه نظرش عوض میشود و در جمخانه مشکلش را به صورت نامه به خاتونی میگوید و خاتون به او توضیح می دهد که دنیا وظیفه است نه درد و انسان کامل در خویش به غنای مطلق میرسد و با خدا زندگی میکند. خاتون از او میخواهد خروسی را به جای خودکشی ذبح کند و در پایان داستان شخصیت اصلی با مرد سیاهپوشی که از ابتدا تا انتهای داستان حضور دارد روبهرو میشود که تمام صورتش چشم است. سرانجام شخصیت در آغوش پدرش که از قاب عکس بیرون آمده جا میگیرد و به امید اینکه در هزارهای دیگر در پیکره خاتون رمزبار به دنیا بازگردد به خوابی عمیق میرود.
نام «متبرک باد خلیفه بودن انسان بر زمین متبرک باد» تداعیکننده آیه «انی جاعل فیالارض خلیفه» است و در آن شخصیت اصلی در مواجهه با مرگ به باوری از پایانناپذیری خود دست مییابد.
منبع: ایبنا